یافتن پست: #خدا

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
باور کن من
از معجزه ی آن لبها میترسم

میترسم مرا ببوسی

و دیگر خدا را

بنده نباشم... !!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 13:16
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دختر : شغلت چیه عزیزم ؟
پسر : خوانندگی !
دختر : وای خدای من چقدر رمانتیک ، چی میخونی حالا ؟
پسر : صفحه نیازمندی روزنامه کثیر الانتشار …
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 12:45
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

در آغوشم بودی! قطره اشکی بر گونه ات لغزید خواستم با انگشتانم آن قطره اشک را پاک کنم اما...! اما، آن قطره اشک برای انگشتانم آشنا بود ... آشنا بود...؟ یادم آمد....! آن هنگام که خداوند تو را می آفرید خاک تو را با اشکهای من سرشت، راستی به گونه های خیس من نگاه کن، اشکهای من برای انگشتان تو آشنا نیست!

دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 12:23
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

گفتم خدایا سوالی دارم گفت بپرس...
گفتم چرا هر موقع من شادم، همه با من میخندن

ولی وقتی غمگینم کسی با من نمیگرید؟

گفت
: خنده را برای جمع آوری دوست و غم را برای انتخاب بهترین دوست آفریدم

دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 12:22
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
آدم و حوا

دادستان : نام تو چه بود ؟

آدم : آدم .

دادستان : فرزنده ؟

آدم : من را نه مادری و نه پدری بود بنویسید اول یتیم عالم خلقت .

دادستان : نام محل تولد ؟

آدم : بهشت پاک .

دادستان : اینک محل سکونت ؟

آدم : زمین خاک .

دادستان : آن چیست که بر گرده داری ؟

آدم : امانت است .

دادستان : قد تو ؟

آدم : روزی چونان بلند که همسایه خدای و اینک به قد سایه بختم به روی خاک .

دادستان : اعضای خانواده ؟

آدم : حوای خوب و پاک / قابیل خشمناک و هابیل خفته در خاک .

دادستان : روز تولدت ؟

آدم : در روز جمعه ای / به گمانم که روز عشق .

دادستان : رنگ تو ؟

آدم : اینک فقط سیاه ز شرم چونان گناه .

دادستان : چشمانت ؟

آدم : رنگی به رنگ بارش باران که ببارد ز آسمان .

دادستان : و وزن تو ؟

آدم : نرم چونان سبک که پرم در هوای دوست و نه آنچنان وزین که نشینم بر این زمین .

دادستان : جنست ؟

آدم : نیمی مرا ز خاک و نیمی دگر خدا .

دادستان : شغل تو ؟

آدم : در کار کشت امیدم به روی خاک .

دادستان : شاکی تو ؟

آدم : خدا .

دادستان : نام وکیل مدافع ؟

آدم : آن هم فقط خدا .

دادستان : جرم تو ؟

آدم : یک سیب از درخت وسوسه .

دادستان : تنها همین ؟

آدم : همین .

دادستان : حکم تو ؟

آدم : تبعید در زمین .

دادستان : همدست تو در گناه ؟

آدم : حوای آشنا .

دادستان : ترسیده ای ؟

آدم : کمی .

دادستان : از چه ؟

آدم : که شوم من اسیر این خاک .

دادستان : آیا کسی به ملاقات تو آمده ؟

آدم : بلی .

دادستان : که ؟

آدم : گاهی فقط خدا .

دادستان : داری تو گلایه ای ؟

آدم : دیگر گلی ای نه ولی !

دادستان : ولی چه ؟

آدم : حکمی چنین آن هم به یک گناه ؟

دادستان : دل تنگ شده ای ؟

آدم : زیاد .

دادستان : برای که ؟

آدم : تنها فقط خدا .

دادستان : آورده ای سند ؟

آدم : بلی .

دادستان : چه ؟

آدم : 2 قطره اشک .

دادستان : تو داری ضامنی ؟

آدم : بلی .

دادستان : چه کسی ؟

آدم : تنها کسم خدا .

دادستان : و آخرین دفاع ؟

آدم : میخوانمش چونان که اجابت کند دعا
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 12:20
+3
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
یه روز یه دختر دعا می کنه خدایا : من چیزی برای خودم نمی خوام فقط یه داماد خوب و خوشگل نصیب مادرم کن
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 02:52
+3
be to che???!!
be to che???!!
خدایا در آفرینش مردها کیفیت را فدای کمیت نکن!!!!

کمتر خلق کن ولی آدم خلق کن!!!

دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 02:47
+2
be to che???!!
be to che???!!


مردها در چهارچوب عشق به وسعت غیرقابل انکاری نامردند!برای اثبات کمال نامردی انان


تنها همین بس که در مقابل قلب ساده و فریب خورده ی یک زن احساس میکنند مردند. تا وقتی قلب زن عاشق نشده پست تر از یک سگ ولگرد,عاجزتر از یک فقیر, پوزه بر خاک و دست تمنا به پیشش گدایی میکنند....


اما وقتی خیالشان از بابت قلب زن راحت شد,به یک باره یادشان می افتد خدا مردشان افرید!!! و انگاه کمال مردانگی را در نهایت نامردی جست و جو میکنند...


1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 02:44
+5
be to che???!!
be to che???!!


چرا خدا مردها رو افرید؟


1.هدف خاصی نبوده


2.گل اضافه مونده بود


3.نسخه ازمایشی بوده


4.اصلا کارخدا نبود


 


چرا خدا مردها را از روی زمین برنمیدارد؟


1.ازنظرخدا مردها وجودخارجی ندارند


2.مگه ما روی زمین مرد هم داریم؟


3.وجود اینگونه درندگان برای موازنه جمعیت روی زمین ضروری به نظر میرسد


4.حالا چه عجله ایه؟


 


اگرخدا مردها رو نمی افرید چی می افرید؟


1.چیزخاصی نمی افرید


2.پیراشکی


3.خروس دریایی


4.فضای خالی


 


اگر جمعیت مردها منقرض شود چه میشود؟


1.مگه قراره اتفاقی بیفته؟


2.خارشتر کویرلوت که افت نداره


3.اکوسیستم به شرایط بدون انگل برمی گردد


4.یه هیولا کمتر دنیا قشنگتر


 


چه وقت مردها عاشق میشوند؟؟؟


1.چه وقت مردها عاشق نمیشوند؟


2.هروقت مامانشون بگه


3.چون یکدفعه میشوند خودشان هم نمیدانند کی میشوند


4.یه روز از همین روزا


 


مردها چه وقت عشق قبلی خود را فراموش میکنند؟


1.در همون وقتی که عشق جدید خود را پیدا میکنند


2.جدید و قدیم نداره فقط بازیگر نقش زن عوض میشود


3.بستگی تام و تمام به میزان تستر....دارد


4.رابطه مستقیم با نظرمادربزرگ کودک فهیم دارد.


 


معیارمردها برای انتخاب همسرچیست؟


1.هرکه پیش امدخوش امد


2.به روش جستجوی ترتیبی در لیست سیاه


3.ده بیست سی چهل


دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 02:42
+1
be to che???!!
be to che???!!

راه های دوست پسر آزاري



1 - اگه بهتون زنگ زد (در این مسئله فرض بر سعید نام بودن دوست پسرتونه...!!!) بگین سلام حمید جون.بعد یه دفعه انگار که تازه متوجه شدین بگین اوا خاک به سرم علی تویی؟؟؟؟می تونین این سیر رو تا هفده باز تکرار کنین ولی بار هجدهم دیگه خطر مرگ داره.من مسئولیتی در قبال این حادثه ندارم.



2 - بهش زنگ بزنین و بگین کسی خونه نیست و دعوتش کنین خونتون ، بعد با دختر همسایه برید سینما و فیلم رئیس یا روزسوم و... رو ببینید.



3 - تا یه شوخی کوچیک با شما کرد سریعا جبهه بگیرین و باهاش دعوا کنین. با کلماتی از قبیل:مگه تو خودت خواهر و مادر نداری؟...یا یه همچین چیزایی .ولی دو تا سه دقیقه بعد خودتون یه جک فجیع یا افتضاح تعریف کنید و بعدش بشینید و قیافه بنده خدا رو تماشا کنید.



4 - آرایش شدید بکنید و از این شلوارای خیلی برمودا و آستین های مانتوتونو خیلی بزنید بالا و برید جلوی بنده خدا رژه برید و وقتی به شما نزدیک شد و به دو سه متری شما رسید ، سرش داد بزنید و بعدش بشینید و زجر کشیدنش رو تماشا کنید.



5 - ع[!]ای دو نفره ای رو که با پسر نوه عمه ی خاله ی پدربزرگ پسر دختر خالتون و یا امثالهم گرفتید بهش نشون بدید ولی بهش اجازه ندید حتی یه دونه عکس باهاتون بگیره.



6 - موقع تولدش جلوی دوستاش فقط بهش یه شاخه گل هدیه بدید و حالشو حسابی بگیرید و (احتمالا بسته به قدرت و توانایی قلبی و شرایط جوی) بشینید و سکته شو تماشا کنید و لذت ببرید.



7 - همین که تو ماشین بغل دستش نشستین شروع کنین به عطسه کردن و از بوی ادکلن چند صد هزار تومنیش که با زجرکش کردن پدر و مادرش خریده ایراد بگیرید و بهش بگید که به این بو حساسید.



8 - وقتی داره باهاتون حرف می زنه همین که به جای حساس حرفاش رسید بی مقدمه موبایلشو بردارید و به یکی از دوستاتون زنگ بزنید و چهار ساعت و چهل و هشت دقیقه با دوستتون حرف بزنید و اون بدبختو تو کف حرف

دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 02:27
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ