یافتن پست: #خسته

saman
saman

یاد داری که موسم پاییز


جانب باغ و بوستان رفتیم


دست در دست یکدگر باهم


از پی دیدن خزان رفتیم


پنجه های چنار زرد و نزار


زیر پای من و تو می شد خرد


باد پاییز های و هوی کنان


برگها را به هر طرف می برد


گلبن نسترن ز بی برگی


بیدسان پیش باد می لرزید


گه ز تاراج باغ می نالید


گه ز تشویش باد می لرزید


شاخه های صنوبر و شمشاد


بر سر خاک زر می افشاندند


برگها زیر پای ما نالان


قصه ای دردناک می خواندند


خسته و دلشکسته می گفتند


مرگ مطلوبتر ز تنهایی ست


پایفرسود پای دوست شدن


دوستان خوبتر ز تنهایی ست

دیدگاه  •   •   •  1392/06/31 - 02:30
+2
saman
saman

به خود گفتم از عمر رفته چه ماند؟


دل خسته لرزید و گفتا دریغ


به دل گفتم از عشق چیزیت هست؟


بگفتا که هست آری اما دریغ


بلی از من و عمر ناپایدار


نمانده ست بر جای الا دریغ


شب و روزها و مه و سالها


گذشتند و ماندند برجا دریغ


رسیدند هر روز و شب با فسوس


گذشتند هر سال و مه با دریغ


رسیبدند و گفتم فسوسا فسوس


گذشتند و گفتم دریغا دریغ

دیدگاه  •   •   •  1392/06/30 - 23:32
+2
saman
saman
دلم بستهٔ مهر دلبند نیست

ز دیدار دلبند خرسند نیست


به مهر تو سوگند ای سست مهر


اگرچه دگر جای سوگند نیست


چو بشکسته یی آخرین عهد من


دگر با توام رای پیوند نیست


بلی آنکه صد بار پیمان شکست


بدو عهد بستن خوشایند نیست


تو را آزمودیم ما بارها


به کار تو جز ریب و ترفند نیست


به دل تا فریبیت صورت نبست


به لبهات نقشی ز لبخند نیست


تو مردم فریبی نیی مهربان


دل تو به مهر کسی بند نیست


سزاوار دست سلیمانیم


نگینی که دیوان ربودند نیست


گوزنی که روبه به چنگ آورد


پسندیدهٔ شیر ارغند نیست


به سویم دگر تیر عشوه مبار


که بر تن ز صبرم کژآغند نیست


دل خستهٔ آرزومند من


که دیگر تو را آرزومند نیست


گسسته ست زنجیر امید و بیش


به دام هوای تو پابند نیست


در خانهٔ دل بسی کوفتم


که جویم تو را لیک گفتند نیست

دیدگاه  •   •   •  1392/06/30 - 23:31
+2
saman
saman

یاد داری که موسم پاییز


جانب باغ و بوستان رفتیم


دست در دست یکدگر باهم


از پی دیدن خزان رفتیم


پنجه های چنار زرد و نزار


زیر پای من و تو می شد خرد


باد پاییز های و هوی کنان


برگها را به هر طرف می برد


گلبن نسترن ز بی برگی


بیدسان پیش باد می لرزید


گه ز تاراج باغ می نالید


گه ز تشویش باد می لرزید


شاخه های صنوبر و شمشاد


بر سر خاک زر می افشاندند


برگها زیر پای ما نالان


قصه ای دردناک می خواندند


خسته و دلشکسته می گفتند


مرگ مطلوبتر ز تنهایی ست


پایفرسود پای دوست شدن


دوستان خوبتر ز تنهایی ست

دیدگاه  •   •   •  1392/06/30 - 23:28
+2
روشنا
روشنا
دلم... دلم کمی #کودکی میخواهد ، از دنیای آدم بزرگ ها #خسته ام خسته....
دیدگاه  •   •   •  1392/06/30 - 12:57
+8
saman
saman

یاد داری که موسم پاییز


جانب باغ و بوستان رفتیم


دست در دست یکدگر باهم


از پی دیدن خزان رفتیم


پنجه های چنار زرد و نزار


زیر پای من و تو می شد خرد


باد پاییز های و هوی کنان


برگها را به هر طرف می برد


گلبن نسترن ز بی برگی


بیدسان پیش باد می لرزید


گه ز تاراج باغ می نالید


گه ز تشویش باد می لرزید


شاخه های صنوبر و شمشاد


بر سر خاک زر می افشاندند


برگها زیر پای ما نالان


قصه ای دردناک می خواندند


خسته و دلشکسته می گفتند


مرگ مطلوبتر ز تنهایی ست


پایفرسود پای دوست شدن


دوستان خوبتر ز تنهایی ست

دیدگاه  •   •   •  1392/06/30 - 03:20
+3
korosh
korosh

علی دایی: من شماره حساب‌ها را ندارم/ آقای قهرمانی! اگر تو داوری، من پروفسور داوری‌ام




پرسپولیس نیوز : سرمربی پرسپولیس می‌گوید پیش از شروع دیدار می‌دانسته قرار است محسن قهرمانی در این بازی با داوری‌اش به سود سپاهانی‌ها غش کند.


 علی دایی در نشست خبری پس از دیدار برابر سپاهان گفت: وقتی داوری بازی را در دقیقه 2 ده نفره می‌کند، چیز خاصی نمی‌توان گفت. از دیشب می‌دانستیم که قهرمانی به آن طرف غش کرده است و آمادگی دارد که ما را ده نفره کند. فدراسیون از ابتدا بگوید که قرار است ما ده نفره بازی کنیم و من بر همین اساس آن تیمم را بچینم. یک اخراج اشتباه همه چیز ما را به باد داد و من مطمئنم هر چه می‌گوییم و بقیه می‌گویند باز هم پاسخ می‌دهند که این اشتباه سهوی بوده است.

وی افزود: همه کارشناسان داوری گفته‌اند که پنالتی نبوده است و باید در ابتدا خطای شجاع خلیل‌زاده را می‌گرفت. دیگر چه باید بگویم. می‌خواهید علی دایی را محروم کنید، بکنید. هر کاری می‌خواهید بکنید اما خدا شاهد است که ما می‌دانستیم قهرمانی به آن طرف غش کرده است و کار خودش را هم کرد. مگر می‌شود یک تیم 90 دقیقه 10 نفره آن هم مقابل سپاهان بازی کند. باز هم به غیرت بازیکنانم درود می‌فرستم. بازیکنان من نیمه دوم عالی جنگیدند و به آنها خسته نباشید می‌گویم.

دایی ادامه داد: وقتی من فوتبالی نتوانم نتیجه بگیرم پس مسائل دیگری دست به دست هم داده است و اگر امثال من دهان باز کنیم. بسیاری از مسائل روشن می‌شود، آقای قهرمانی! متاسفانه من شماره تلفن‌ها را نمی‌دانم و شماره حساب‌ها را هم نمی‌دانم! چرا دقیقه 2 پنالتی گرفتید؟ اگر تو داوری من پروفسورای داوری داردم. همین می‌شود که سازمان لیگ به هر کسی سوت می‌دهد و هر کس برای خودش سوت می‌زند.

وی با بیان اینکه من دوباره تاکید می‌کنم شب قبل قهرمانی به سمت سپاهان غش کرده بود ادامه داد: خلیل‌زاده سالتوبرانداز می‌کند اما پنالتی را برای سپاهان می‌گیرند.

دایی ادامه داد: آقای قهرمانی! لطف می‌کری و اوایل نیمه دوم بازیکن ما را اخراج می‌کردی. من تا کی حرف نزنم. فقط به بازی پرسپولیس و استقلال اشاره می‌کنم که همین آقا داور بود و فقط به ضرر پرسپولیس سوت زد.

وی به برنامه 90 اشاره کرد و گفت: متاسفانه 90 برای مسائل کارشناسی، کارشناسان تیم‌های مقابل ما را بر روی صندلی می‌نشاند و بدبختی ما اینجاست که امثال 90 ها و 80 ها و 100 ها برای فوتبال ما تصمیم می‌گیرند.

وی با بیان اینکه ما خیلی چیزها را در این فوتبال دیده‌ایم اما هنوز نمی‌توانم درک کنم که دقیقه 2 بازیکنی اخراج شود و برای تیمی پنالتی گرفته شود و فکر نمی‌کنم شما هم در هیچ کجا دنیا چنین صحنه‌ای دیده باشید.

وی در پاسخ به سوال خبرنگاری که آیا غش کردن آقای قهرمانی از طرف سپاهان بوده یا خیر اظهار داشت: وقتی داور به سود تیم حریف در دقیقه 2 سوت می‌زند که علاوه بر اخراج یک پنالتی هم به تیم مقابل می‌دهد، نه من، بسیاری از کسانی که هیچ چیز از فوتبال نمی‌دانند این را می‌فهمند که داور به طرف کدام تیم غش کرده است. من اطلاعاتی نیستم اما می‌دانم که دو دو تا چهار تا می‌شود و این دو دوتا چهار تا شدن یعنی اینکه داور باید به سود تیم حریف سوت بزند.

علی دایی خاطرنشان کرد: ایکس، وای یا ایگرگ با قهرمانی دوست هستند و با او صحبت می‌کنند و دقیقا محسن قهرمانی هم طبق صحبتی که با او شده است، دقیقه 2 چنان قاطعانه سوت می‌زند و چنان قاطعانه اخراج می‌کند که جای هزاران سوال باقی می‌ماند، همین و بس!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/30 - 01:29
+7
-1
saman
saman

من هستم و دوباره دلی بی قرار تو
این کوچه های خسته ی چشم انتظار تو


منظومه ی بلند غزل های ناز من!
خورشید هم ستاره شود در مدار تو


زیبا ترین تغزل بارانی منی
می بالد عاشقا نه غزل در بهار تو


عطری نجیب می وزد از واژه های من
هرگز نبوده این همه شعرم دچار تو


بخشیدم عاشقا نه دلم را به چشمهات
باشد که بی بها نه شود در کنار تو


جایی که عشق نیز دچار تو می شود
از من عجیب نیست شوم بی قرار تو

دیدگاه  •   •   •  1392/06/29 - 23:30
+3
saman
saman
من هستم و دوباره دلی بی قرار تو
این کوچه های خسته ی چشم انتظار تو
منظومه ی بلند غزل های ناز من!
خورشید هم ستاره شود در مدار تو
زیبا ترین تغزل بارانی منی
می بالد عاشقانه غزل در بهار تو
عطری نجیب می وزد از واژه های من
هرگز نبوده این همه شعرم دچار تو
بخشیدم عاشقانه دلم را به چشمهات
باشد که بی بهانه شود در کنار تو
جایی که عشق نیز دچار تو می شود
از من عجیب نیست شوم بی قرار تو
دیدگاه  •   •   •  1392/06/29 - 23:25
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گاهی....

راهی برای رفتن

نفسی برای بریدن

کوله بارم بردوش

مسافر میشوم گاهی....

عشقی برای خواندن

بغضی برای شکفتن

خاطراتم در دست

بازیچه میشوم گاهی....

نگاهی در راه

اعتمادی پر پر

پاهایم خسته

هوایی میشوم گاهی....

فکرهایی کوتاه

صبری طولانی

صدایی در باد

زمستان میشوم گاهی....

روزهای رفته

ماه های مانده

تقویمم بی تاب

دلتنگ میشود گاهی....

جای پایی سرد

رد پایی گنگ

در این سایه ی تنهایی

چه بی رنگ میشوم گاهی.
دیدگاه  •   •   •  1392/06/26 - 21:28
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ