sahar
می خواهم برایت بنویسم. اما مانده ام که از چه چیز و از چه کسی بنویسم؟
از تو که بی رحمانه مرا تنها گذاشتی یا از خودم که چون تک درختی در کویر خشک،
مجبور به زیستن هستم.
از تو بنویسم که قلبت از سنگ بود یا از خودم که شیشه ای بی حفاظ بودم؟
از چه بنویسم؟
از دلم که شکستی، یا از نگاه غریبه ات که با نگاهم آشنا شد؟
ابتدا رام شد، آشنا شد و سپس رشته مهر گسست و رفت و ناپیدا شد.
از چه بنویسم؟
از قلبی که مرا نخواست یا قبلی که تو را خواست؟
شاید هم اگر در دادگاه عشق محاکمه بشویم،
دادستان تو را مقصر نداند و بر زود باوری قلب من که تو را بی ریا و مهربان انگاشت اتهام بزند.
شاید از اینکه زود دل بسته شدم و از همه ی وابستگی ها بریدم تا تو را داشته باشم
به نوعی گناهکاری شناخته شدم.
نه!نه! شاید هم گناه را به گردن چشمان تو بگذارند که هیچ وقت مرا ندید،
یا ندیده گرفت چون از انتخابش پشیمان شده بود. عشقم را حلال کردم تا جان تو را آزاد کنم.
که شاید دوری موجب دوستی بیشترمان بشود و تو معنای ((دوست داشتن))را درک کنی...
امّا هیهات.... که تو آن را در قلبت حس نکردی و معنایش را ندانستی...
از من ب[!] و از ای
mehdi
اون دختری که وقتی هنوز لاک دستش خشک نشده همزمان به پاشم لاک میزنه بدون اینکه هیچ کدوم خراب شه.....
همونیه که ۲ تا پسرو همزمان اداره میکنه بدون اینکه اونا بفهمن...
سحر
زن و مرد جواني به محله جديدي اسباب کشي کردند.
روز بعد، ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسايهاش در حال آويزان کردن
رختهاي شسته است و گفت: «لباسها چندان تميز نيست. انگار نمي داند چه طور
لباس بشويد. احتمالا بايد پودر لباس شويي بهتري بخرد.»
همسرش نگاهي کرد اما چيزي نگفت.
هربار که زن همسايه لباسهاي شستهاش را براي خشک شدن آويزان ميکرد زن
جوان همان حرف را تکرار ميکرد تا اينکه حدود يک ماه بعد، روزي از ديدن
لباسهاي تميز روي بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت: «ياد گرفته چطور لباس
بشويد. ماندهام که چه کسي درست لباس شستن را يادش داده!»
مرد پاسخ داد: «من امروز صبح زود بيدار شدم و پنجرههايمان را تميز کردم!»
sasan pool
آهنگ یاس درباره شکست اس دق لال :
.
.
.
از چی بگم؟
... ... ... ... شاید اس اس دوس داری
قصه ی همون اس دق لالِ سه تایی
اگه قصه تلخه گناه واقعیت
داستان اس اس و گل های باخت دیشب
که نشستن تو آزادی با افسوس کاشکی
یه دنیزلی جای یه مظلومی مغرور داشتیم
مهدی موقعیت ساخت و زائد گل گرفت
اتشی که کل ورزشگاه رو مثله گرگ گرفت
یه اس دق لالی با داد و فریاد گفت زود
حمله کنید و گل بزنید ولی وقتم کم بود
چشمام خشک شد یکم بهم اشک بده ایزد
این اس دق لالی ها چطور واسه پرسپولیس برنامه بریزن
sasan pool
ببار ای نم نم باران زمین خشک را تر کن
سرود زندگی سر کن دلم تنگه.... دلم تنگه..
بخواب ای عروسک نازم به روی سینه بازم
که همچون سینه سازم همش سنگه .... همش سنگه..
نشسته برف بر مویم.. شکسته صفحه رویم
خدایا با چه کس گویم که سرتا پای این دنیا
همش ننگه ... همش رنگه ...