یافتن پست: #خشک

Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
ماشقایق های طوفان خورده ایم،سیلی ناحق فراوان خورده ایم،ساقه ی احساسمان خشکیده است،زخم ها از تیغ و طوفان خورده ایم،هیچ کس ویرانیم را حس نکرد،وسعت تنهاییم را حس نکرد،درمیان خنده های تلخ من،گریه ی پنهانیم را حس نکرد ،درهجوم لحظه های بی کسی،درد بی کس ماندنم را حس نکرد
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 01:51
gha3m
gha3m
به نظر شما چرا این خانم، همش یه جور داره به دوربین نگاه میکنه؟؟ ۱-گردنش خشک شده ۲-اون طرفه صورتش ریش داره ۳-اون طرف سرش، کچله... :
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 00:22
+2
ronak
ronak
فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت. هوشنگ فوراً به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید. وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند. هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. خبر خوب این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست. و اما خبر بد این که بیمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از این که از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حولة حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شدیم او مرده بود. هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: او خودش را دار نزد. من آویزونش کردم تا خشک بشه... ..................... حالا من کى مى تونم برم خونه‌م
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 14:42
+1
Romantic
Romantic
حسرت یعنی رو به رویم نشسته ای و باز خیســـــی چشمـــانم را... آن دستمال خشک بی احساس پاک کند حسرت یعنی شانه هایت دوش به دوشم باشد اما نتوانم از دلتنگی به آن پناه ببرم... حسرت یعنی تـــو که در عین بودنت.... داشتنت را آرزو می کنم...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 01:10
+3
gha3m
gha3m
ميان همهمه ي برگهاي خشک پاييزي فقط ما مانده ايم که هنوز از بهار لبريزيم . . .
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 00:46
+5
مهسا
مهسا
مترسک ناز می کند کلاغ ها فریاد می زنند و من سکوت می کنم.... این مزرعه ی زندگی من است خشک و بی نشان
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 21:38
+3
-1
gamer
gamer
دانش آموزی داشت سر کلاس چیزی می خورد، معلم پرسید چی می خوری؟ گفت: نمی خورم! آلو خشک رو گذاشم توی دهانم تا خیس شه زنگ تفریح بخورم!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 20:11
+1
elahe
elahe
DAD ANGRILIY SAID: “ONLY AFTER GETTING COLD YOU WILL REALISE”. پدرم با عصبانیت گفت: تنها وقتی سرما خوردی متوجه خواهی شد BUT MY MOM AS SHE WAS DRYING MY HAIR SAID” اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک می کرد گفت “STUPID RAIN” باران احمق THAT’S MOM!!! این است معنی مادر
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 18:18
+1
elahe
elahe
DAD ANGRILIY SAID: “ONLY AFTER GETTING COLD YOU WILL REALISE”. پدرم با عصبانیت گفت: تنها وقتی سرما خوردی متوجه خواهی شد BUT MY MOM AS SHE WAS DRYING MY HAIR SAID” اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک می کرد گفت “STUPID RAIN” باران احمق THAT’S MOM!!! این است معنی مادر
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 18:17
+1
mahdi
mahdi
رفتم داروخونه. گفتم: شیر می خواستم. زن داروخونه چی می پرسه: شیر خشک؟

می گم: پـَـــ نــه پـَـــ شیر تر. می خواستم از خودتون بخوام ولی روم نمی شد…!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 12:32
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ