sasan pool
دلگیرم از تداوم این انتظار تلخ
این خاطرات کهنه ولی ماندگار تلخ
کز کرده ام درون زمستان سینه ام
تنها، کنار پنجره ی بی بهار تلخ
افسانه های شعر و شکوفه تمام شد
خاموش مانده شاعر بی اعتبار تلخ
تا اعتماد وسوسه ها می کشاندم
این تیک تاک وحشی دیوانه وار تلخ
((گاهی دلم برای خودم تنگ می شود))
دیگر ز من چه مانده جز این شوره زار تلخ
لرزان به خشکسالی خود خیره می شوم
با این نگاه تشنه ی دنباله دار تلخ
اما برای گریه مجالی نمانده است
یک لحظه درد مانده به ان انفجار تلخ
poria
برگی از اعترافات دختران: بچه که بودیم هر کس ما رو میدید لپامون رو میکشید و میگفت: عروس من میشی خشکله؟؟؟
خب لامصبا!!! حالا که بزرگ شدیم و به شماها نیاز داریم کدوم گوری هستین؟؟؟
zahra
خواب بودم
بالشی نرم درآغوشم گذاشتی و رفتی ...
برای جبران نبودنت
برای اینکه بی خواب نشوم بی تو
و ندانستی که یک نگاهت به صدآغوش می ارزید
بیدار شدم و در پی نگاهت....
آغوشم پربود و چشمانم خشکیده به در....
مهربانی هایت با دلم سازگار نیست...!
برگرد...
?
دانش آموزی داشت سر کلاس چیزی می خورد، معلم پرسید چی می خوری؟ گفت: نمی خورم! آلو خشک رو گذاشتم توی دهانم تا خیس شه زنگ تفریح بخورم!
ebrahim
از چی بگم ؟ شاید اس اس دوس داری قصه ی همون استقلال سه تایی اگه قصه تلخه گناه واقعیت داستان اس اس و گل های باخت دیشب که نشستن تو آزادی با افسوس کاشکی یه دنیزلی جای یه مظلومی مغرور داشتیم مهدی موقعیت ساخت و زائد گل گرفت اتشی که کل ورزشگاه رو مثله گرگ گرفت یه استقلالی با داد و فریاد گفت زود حمله کنید و گل بزنید ولی وقتم کم بود چشمام خشک شد یکم بهم اشک بده ایزد این استقلالی ها چطور واسه پرسپولیس برنام