فکرمیکنی به چه دردی میخوری؟
فکرمیکنی هیچکس دوستت نداره؟
فکرمیکنی بی مصرفی؟
فکرمیکنی زشتی؟
به خدا حق داری خخخخخخخ
دلگـــیرمـ
از تمـــامـ شمـــا
شمـــایــی کــه ندانستــــهـ
چــه بـــی رحمـــانه بـــه مســـلخ مـــیبرید...
نجــــابتـــ و پـــاکـــی را
از اویــی کـــه چــــه نــاجـــوانمـــردانـــه
بـــه حـــراج میگـــذارد انســـانیتــــ یکـــ زن را
و مــــن مجـــرمــمـ
جـــرممـ آزادیـ ستـــ
بـــه دار مکـــافــاتـــ آویزانمـ
بـــه جـــرمـ اینکـــه نخـــواستمـ احـــساسمـ را تســلیمـ کــنمـ
بـــه کــسی کـــه لایقـــش نبـــود
تمــامـ کـــسانـــی را کــه حتـــی
ذرهـ ای بــه انســانیتمـ شــکـــ کــرده اند
را بـــه خدا مــیسپــارمـ
و
دادمـ را از او میخواهمـ
و او را بـه جـهـنمـ مـیسپـارمـ
مـیدانمـ درآتشــی کــه خــود افــروخــته میســوزد
و خــواهــد سوخـتــــ
حیثـیتـــ چـیزی نیستـــ کـه بـه راحـتـی بـه دستــ بیایــد
خــدا حـیثـیتتـــ را حـفـظ کــند
اگـر بخـواهـد کـه دردی کـه مـن تجـربـه کـرده امـ را تجــربه نکـنی
امـا مـن بــه عـدالتـــ خــدا ایمـــان دارمـ
بایـد بچـشـی درد خنجــری را کــه ناجـوانمــردانه بر قلبمـ فــرو کـردی
و مـن چـون گـذشته در سکـوتـــ و خلوتــ خــویشـ مینشینمـ
مینویسمـ و احـساسمـ را ارج مـیـنهــم
دنــیـای تنـهاییمـ را بــا هــیچ چـیز عـوض نخـواهم کــرد
قلب های شکسته به دنبال چه می باشید؟
به دنبال عشق می باشید که ذره های شکسته قلبتان را پیوند زند؟
اشتباه نکنید
نگذارید که قلبتان این بار خرد و خاکستر شود.
عشق قلب را پیوند نمیزند بلکه ذره های شکسته را خاکستر میکند.
به دنبال چه می گردید؟
عشق؟
چرا عشق؟
چرا محبت نه؟
عشق دروغ است
حسی است وسوسه انگیز
عشق بیماریست دردی است بی درمان.
مبادا مبتلا شوی که رهایی از آن بسی مشکل تر از دچار شدنش می باشد.
عشق جنون است
دیوانه گیست
چرا میخواهید عاشق شوید؟