یافتن پست: #درد

♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

دردناک ترین جای قصه اونجایی هست که برات آرزوی خوشبختی بکنه ...


دیدگاه  •   •   •  1392/04/28 - 22:37
+2
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
سر زنگ هندسه میگم این درسا بسه..

('_')

_//

_/

('_')

\

/

/('_')

_||

_/

هووووووووووو

بیا وسطططط

آهاااان

باز باز باز...

باز منو کاشتی رفتی تنها گداشتی رفتی

دروغ نگم ب جز من یکی دیگ داشتی رفتی...

دستااا شلهههههههههههههههههه..

('_')

_//

_/

('_')

\

/

/('_')

_||

_/

جونی جونم یار جونم بیا دردت به جونم ، شب مهتاب لب دریا سی تو آواز می خونم ، جونی جونم یار جونم

_|

_/

(.-.)

حالا امید جهان
13 دیدگاه  •   •   •  1392/04/28 - 18:40
+7
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/28 - 17:58
+5
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

آلزایمر درد نیست ، برای فراموش کردن بعضی از آدمها بهترین درمان است
{-35-}


دیدگاه  •   •   •  1392/04/28 - 17:30
+5
مهسا
مهسا

...
نگذار دلی را که" " دردش را نمی فهمد....


دیدگاه  •   •   •  1392/04/28 - 17:12
+7
mina
mina

 


ﺧـــــــﺪﺍﯾﺎ !ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ !ﺣﺮﻓﻬﺎﯾــﻢ !ﺑﻮﯼ ﻧﺎﺷﮑﺮﯼ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ !اما تو به حساب درد و دل بگذار


و نگذار این رشته پاره شود
دیدگاه  •   •   •  1392/04/28 - 15:01
+3
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
درد دارد " امروز " حرفی برای گفتن نداشته باشی باکسی که تا " دیروز " حرف هایت را فقط به او میگفتی....
دیدگاه  •   •   •  1392/04/28 - 13:33
+4
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
عادت ندارم درد دلم را ،
به همـه کس بگویم ..! ! !
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم... ،
تا همه فکر کنند
نه دردی دارم و نه قلبـی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/28 - 13:29
+4
مهسا
مهسا

آنکه می رود فقط می رود ..

ولی آنکه می ماند درد می کشد ،

غصه می خورد ،

بغض می کند ،

اشک می ریزد و تمام این ها روحش را به آتش می کشد و

در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر می شود ....

آری ، این است خاصیت عشق یک طرفه ...


دیدگاه  •   •   •  1392/04/28 - 01:56
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
نغمه درد

در منی و اینهمه زمن جدا

با منی و دیده ات بسوی غیر

بهر من نمانده راه گفتگو

تو نشسته گرم گفتگوی غیر

غرق غم دلم بسینه می طپد

با تو بی قرار و بی تو بی قرار

وای از آن دمی که بی خبر زمن

برکشی تو رخت خویش ازین دیار

سایه توام بهر کجا روی

سر نهاده ام به زیر پای تو

چون تو در جهان نجسته ام هنوز

تا که بر گزینمش بجای تو

شادی و غم منی بحیرتم

خواهم از تو ... در تو آورم پناه

موج وحشیم که بی خبر ز خویش

گشته ام اسیر جذبه های ماه

گفتی از تو بگسلم ... دریغ و درد

رشته وفا مگر گسستنی است؟

بگسلم ز خویش و از تو نگسلم

عهد عاشقان مگر شکستنی است؟

دیدمت شبی بخواب و سرخوشم

وه ... مگر بخواب ها به بینمت

غنچه نیستی که مست اشتیاق

خیزم وز شاخه ها بچینمت

شعله می کشد به ظلمت شبم

آتش کبود دیدگان تو

ره مبند ... بلکه ره برم بشوق.

در سراچه غم نهان تو

فروغ فرحزاد
دیدگاه  •   •   •  1392/04/28 - 00:30
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ