یافتن پست: #درد

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
چه فرقی میکند چند شنبه است ؟

من سکوتم خیس : از آواز این بی نامها است .

پوسیدم از اضطراب برگشت : در میان ازدحام خوابها : در این برهوت بیم زوال ندارم : مخشوش

و محصور لحظه : تنها مانده ام .

و اکنون اقرار میکنم که تنهای تنهایم .

اینجا پنجره ها تنها رو به دلهره نیستی باز هستند : نیستی تا ببینی : از درد میلرزند .

از وسوسه رفتن لبریزم : محجورم : کاش بودی تا بنگری چه رنجورم : در ذهن این تشویش ها

بارور شدم : دارم به ویرانی اعتیاد پیدا میکنم : ملول و آزرده به دیداری دوباره می اندیشم .

از این منظر : از این تصویر : از این گریه .

خنده هایم بر لبم فرارند : بی اعتبارند : خوشی هایم اگر باشند ناپایدارند : وای اگر نباشی !!!

نبض لحظه هایم نخواهد زد : باور ندارم در این زمین هرز بروم .

در حال سقوطم پیوسته : اما با حالی پریشان به انکار ویرانیم به پا می خیزم .

کجا رفتند دقایقی که جزبمان میکرد ؟ گیجم : گنگم : تاول جامانده بر ذهن زمانم .

متورم و مت[!] و باد کرده ام : ای آئینه : ای آئینه نقاب از چهره ام بر دار و آئینه چه وقیهانه فارغ از

کشمکش نفسهای پر اضطرابم : دیوانه وار ترک میخورد .

من در گیرودار این بهت سرسام گرفتم : رو به مقصدی نامعلوم تحلیل میروم .

در هاله ای از بی سرانجامی تاریک میشوم : من به واقعیت فاصله نزدیک میشوم .

و در امتداد نازکها : باریک میشوم .

محصور شدم : چاره ای نداشتم : نقبی زدم به شعر : به قافیه : به عشق .

هرچند اهل طغیان نیستم : چون موج !!! وای ... این همه واژه مظلوم : حرفهایم برای تو نامفهوم .

درگیرودار این فراموشی : خط تابش چشمم عاقبت خاموشی است .

دردهایم را پایانی نیست و حرفهایم را همچنین .

بی انتها است : کسی چه میداند شاید تا به ابد .

خمیازه ای بکش : بخواب : تا نبینی وحشت و کابوس بی داریم را در انعکاس درد .

التماس یک مرد
آخرین ویرایش توسط A-Sh-F در [1392/04/30 - 02:36]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 02:30
+7
لحظه با تو بودن را دوست دارم
لحظه بی تو بودن برایم دردناک و غمگین است
لحظه برایه تو مردن برایم آرزو شده
لحظه خندیدن لب های سرخت *قشنگترین قاب برای قلب بیقرارم وسیاهی چشمانت جایگزینیست زیبا برایه شبهایه تنهاییم

ممنون از بودنت .........
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 01:04 توسط Mobile
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمـــی

دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همـــــــدمی

چشم آسایش که دارد از سپهــــــــــر تیزرو

ساقیا جـــــــامی به من ده تا بیاسایم دمـی

زیرکی را گفتم ایـن احوال بین خندید و گـفت  

صعب روزی بــوالعجب کاری پریشان عـالمی

ســـــوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگـل  

شاه ترکـان فارغ است از حال ما کـو رستمی

در طریق عشقبــازی امن و آسایش بـلاست  

ریش بــاد آن دل که با درد تو خواهد مـرهمی

اهل کام و نـــــاز را در کوی رنـدی راه نیست

ره روی باید جهان سوزی نه خـامی بی‌غمی

آدمی در عــــــــالم خاکی نمی‌آیـد به دست  

عالمی دیگر بباید ســــــــاخت و از نـو آدمی

خیز تا خاطر بدان تــــــرک سمرقنـدی دهیم

کز نسیمش بــــــوی جوی مولیـان آید همی

گریه حافظ چه سنجد پیش استغنـای عشق  

کـــــــــاندر این دریا نماید هفت دریـا شبنمی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 20:31
+5
مهسا
مهسا
ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﺟﻨﮓ ﺑﺸﻪ
ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﻫﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺩﺷﻤﻦ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻋﻠﯿﺸﻤﺲ : ﺑﺪﻩ ﺍﻭﻥ ﮐﻼﺷﯿﻨﮑﻮﻓﻮ ﺩﺳﺖ
ﻋﻠﯿﺸﻤﺲ
ﮐﭙﻠﯽ ﻣﻮﯼ ﻓﮑﻠﯽ ...
ﯾﺎﺱ:ﻣﻦ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺗﯿﺮﺍ ﺩﺭﺩﻡ ﺑﮕﯿﺮﻩ
ﻭﻟﯽ
ﺍﯾﻦ ﺯﺧﻤﯿﺎﺭﻭ ﮐﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﮔﺮﺩﻥ ﺑﮕﯿﺮﻩ
ﺳﺎﺳﯽ ﻣﺎﻧﮑﻦ : ﻧﺎﺭﻧﺠﮑﺎ ﮐﻮﺟﺎ ﺍَﻥ ﺩﻧﺒﺎﻟﻪ ﺩﺍﻣﻦ
ﮐﻮﺗﺎﻫﻦ ...
ﻫﯿﭽﮑﺲ: ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺮﻡ ﺗﺎﻧﮑﺎ ﺑﺎﻻ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﯾﺎﺳﺮ
ﯾﺎﺳﺮ ﻣﺮﮐﺰ
ﺑﺎ ﻣﺎ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ...
ﺗﻬﯽ: ﮐﻠﺖ ﻣﻦ ﮔﻢ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﯾﮏ ﺧﺸﺎﺑﻪ ...
ﺯﺩﺑﺎﺯﯼ :ﺟﺒﻬﻪ ﻣﺎﻝ ﻣﻨﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﻣﺎﻝ ﻣﻨﻪ{-11-}
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 19:09
+8
*elnaz* *
*elnaz* *
.....با همیم اما..این رسیدن نیست...اون ک دنیامه..عاشق من نیست..با همیم اما پیش هم سردیم..این یه تسکینه..این ک همدردیم................ #این ................................   


                                                    
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 15:53
+5
saman
saman
در CARLO
سه روزه از کمر درد هلاکم
هیشکی نیومد بگه خرت به چند مَن!
امروز پاشدم آماده شدم برم دکتر
بابام میگه: کجا میری؟
میگم: دکتر
میگه: اونوخ چرا اینقد عطر زدی به خودت؟!
ینی اگه فک کنین یه کلوم پرسید چه مرگته میخوای بری دکتر! ابدااااا
خواستم از همین تریبون از توجهشون(البته به بوی عطرم) تشکر ویژه کنم:)))
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 15:42
+7
*elnaz* *
*elnaz* *
درد منو کی میفهمی..عاشقتم چون بیرحمی...دوری ازم تا رویا شی.. عاشقتم هر چی باشی......  

                            
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 15:23
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
هوا تو کردم.
من حیرون تو این روزا هوا تو کردم.
دلم می خوادت
میخوام بیام تو آسمون دورت بگردم.
هوایی می شم
همون روزا که میبینم هوامو داری.
میخوام بدونم
تا کی میخوای ببینیو به روم نیاری.
دلمو دست تو دادم.
من دلتنگ احساسی.
نمیذاری که تنها شم.
تو رو من خیلی حساسی.
دلمو دست تو دادم.
دلمو آسمونی کن.
همیشه مهربون بودی.
دوباره مهربونی کن.
چه روزا حالمو دیدی.
چه شبایی که رسیدی.
تو صدای دله تنهای منو شنیدی.
تو که دردامو میدونی.
تو که چشمامو میخونی.
بده بازم به دله من یه نشونـــــی.
دلمو دست تو دادم.
من دلتنگ احساسی.
نمیذاری که تنها شم.
تو رو من خیلی حساسی.
دلمو دست تو دادم.
دلمو آسمونی کن.
همیشه مهربون بودی.
دوباره مهربونی کن...   


دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 14:25
+2
مهسا
مهسا

وقتی کسی که به دادت برسه

داد نزن


شاید از بفهمند

که چقدر درد

و غم تو وجودته !!!


آخرین ویرایش توسط maahsaa در [1392/04/29 - 00:49]
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 00:44
+7
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
قسم به اون پسری که عشقش جلوی چشمش اُتو خورد و رفت خونه با صدایی خواب آلود زنگ زد گفت ببخشید عشقم خواب بودم گوشی رو سایلنت بود...

قسم به اون دختری که با وعده ازدواج بکارتشو از دست داد و عکس عشقشو تو گوشی رفیق فابریکش دید ...

قسم به اون پسری که با عشقش تو فیس بوک ریلیشن زد اما فرداش همون برادرای فیسبوکیش رفتن تو خط طرف ....

قسم به اون دختری که هنوز تنهاست چون نتونسته فراموش کنه ...
و

قسم به اون جفتی که اولین شب بعد ازطلاق رو دارن تنهایی با چشم خیس تو اتاق تاریک و خالی از هم سحر میکنند ...
اینجا زمین است ،

مطمئن باش که یک روز دوباره همدیگر رو مبینیم ...!!
4 دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 00:27
+10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ