یافتن پست: #درد

محمد
محمد
مضرات امتحانات: افزایش بار علمی به طور ناخواسته! کمبود شدید خواب و کاهش لالا از هفت ساعت به هفت دقیقه! رواج فرهنگ غلط پاچه خواری برای استادان! افزایش خشونت علیه حیوانات(خر زنی)! چپ و چول شدن چشم ها بر اثر روش های غلط تقلبی! سردرد حاصل از تمرکز
دیدگاه  •   •   •  1390/10/17 - 00:58 توسط Mobile
+1
hamid tsh
hamid tsh
یارو پاش درد میکرده، میره دارو خونه میگه قرص پا درد دارین؟ دکتره میگه میخوای بخوریش؟ یارو میگه پ ن پ میخوام بندازم تو جورابم!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/17 - 00:55
+3
mina_z
mina_z
دارم کتاب میخونم میگه اسمش چیه میگم صدای پای اسب میگه محتوا هم داره؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ 500 صفحه نوشته پیتیکو پیتیکو
6 دیدگاه  •   •   •  1390/10/17 - 00:13
+5
-1
amir ali
amir ali
از 3 نفر هرگز متنفر نباش فروردینی ها، مهری‌ها، اسفندی ها ... چـون بهتـرینن : سه نفر رو هرگز نرنجون اردیبهشتی ها ، تیری ها ، دی ـی ها ... چـون صادقن : سه رو هیچوقت نذار از زندگیت برن شهریوری‌ ها ، آذری‌ ها ،آبانی ها ... چـون به درد دلت گوش میدن : سه رو هرگز از دست نده مرداد ـی ها ، خرداد ـی ها ، بهمن ـی ها ... چـون دوست ِ واقعی ان
2 دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 23:20
+3
amir ali
amir ali
اگه کفشت پات رو می زد و از ترس قضاوت مردم پابرهنه نشدی و درد رو به پات تحمیل کردی، دیگه در مورد آزادی شعار نده !
دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 22:23
+2
امین
امین
دردم مداوا مي كني مثل هميشه عقده ز دل وا مي كني مثل هميشه آيينه زيبا مي شود با يك نگاهت دل را تو شيدا مي كني مثل هميشه يا صاحب الزمان.
دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 11:49
ebrahim
ebrahim
بابام با چکش به جای میخ زده به دستم از درد دو متر رفتم آسمون اومدم پایین … تازه میپرسه خورد به دستت؟ پَـــ نَ پَـــ یاد گل خداداد عزیزی به استرالیا افتادم، دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم، عجب گلی بود پ
دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 10:35
+1
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
هیچ کادوی زشت و به درد نخوری دور انداخته نمیشود ! فقط از خانه ای به خانه دیگر و از شخصی به شخص دیگر منتقل میشود !
دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 02:55
+1
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
آدما مثل يه كتاب مي مونن كه تا وقتي تموم نشن براي ديگران جذابن پس سعي كن خودتو جلوي ديگران تند تند ورق نزني تا زود تموم بشي براي اينكه وقتي تموم بشي مطمئن باش مي رن سر يه كتاب ديگه مهرباني را در کودکي يافتم که آبنباتش را به درياچه نمک انداخت تا شيرين شود انقدر براي غربت تک دانه موي سفيدم غصه خوردم که تمام موهايم سفيد شد بيچاره آن خروسي که با صداي ساعت شماطه دار از خواب برمي خيزد خوش به حال آن موجود راحتي ،که شيطان برايش درد دل مي کند . سالهاست که کاممان را با حقيقت هاي تلخ شيرين مي کنيم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/16 - 02:51
رضا
رضا
عشق یعنی ذره ذره سوختن عشق یعنی همچو شمع افروختن عشق یعنی مبتلا گشتن به درد
1 دیدگاه  •   •   •  1390/10/15 - 17:55
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ