یافتن پست: #درد

*elnaz* *
*elnaz* *
وقــتــی بـــه جـآی عــَـزیــزم بـهـم میگــی عَــزیـــز یــعـنــی یـــــه عـَـزیـــزِ ِ بــی صـــآحـب عــَزیـــــــزی کــــه هــنـوز عَـزیـزه ولــــی مـــآل تــو نــیـسـت شـــنـیـدنــش کـــــه درد دآره گــفـتـنـشـو نــمــی دونم . .
دیدگاه  •   •   •  1392/08/9 - 20:35
+5
*elnaz* *
*elnaz* *
وقتی عقیده عقده خوانده شود , و نور چراغ در آب مهتاب تلقی گردد , متانت زمین زیر برف یخ میزند ... . آنگاه نان از یتیم خانه میدزدیم و میفهمیم که : دزد اشتباه چاپی درد است !!! ....................
دیدگاه  •   •   •  1392/08/9 - 20:07
+5
زهرا
زهرا

هیچ کادوی زشت و به درد نخوری دور انداخته نمیشود !فقط از خانه ای به خانه دیگر و از شخصی به شخص دیگر منتقل میشود !

دیدگاه  •   •   •  1392/08/9 - 19:26
+6
NeDa
NeDa

نمیدانم دردم چیست، تنهایی یا دوستی که دوستش دارم ودرکنارم نیست..

دیدگاه  •   •   •  1392/08/9 - 11:04
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



شبی كه یارم آمد دلم به آسمان پرواز كرد


راز این شب ها را مهتاب برایم روشن كرد


قلب عاشقش سفره ای از نور بود


سوار بر نگاه دور یك دوست بود


هر لحظه در نگاه او آهی تازه می كشید


هر لحظه در دوری او قلبش دوچندان می تپید


تا به حالا خود را اسیر عشق ندیده بود


گویی كه شیرین او در نگاهش یك پدیده بود


اینجا در دنیایی دیگر مرام نامه ای در دل داشت!


حكایت از دردی كه همیشه بر سرش می پنداشت


دلش آرام می گرفت وقتی در خانه اش قدم می زد


در هر گزاره شاد می شد وقتی در كویش پرسه می زد


دیدگاه  •   •   •  1392/08/8 - 20:20
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



بر لبهای من بوسه ای بزن،داغ سکوتی که زده ام درد میکند
دنیا برای ما شدن من و تو، تا سال های سال درنگ می کند...




دیدگاه  •   •   •  1392/08/8 - 20:09
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دیشب که
نمی دانستم

به کدام یک از دردهایم بگریم

کلی خندیدم




دیدگاه  •   •   •  1392/08/8 - 19:33
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن
ولی ای کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد
کاش بودی ودستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیهاونبودنهایت میشد
کاش بودی تا سر به روی شانهای مهربانت میگذاشتم
ودردهایم را به گوش تو میرساندم
بدون تو زندگی برایم عذاب است
بدون تو این خانه دگر صفایی ندارد
میدانم که نمیدانی بعداز تو دیگر چشمهایم سو برای دیدن ندارن
کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم وبی تاب نگاه مهربانت هستم
دیدگاه  •   •   •  1392/08/8 - 15:48
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اینجا فقط واژه می فروشم و سکوت میخرم
چه تجارت دردناکی ست تنهایی !
دیدگاه  •   •   •  1392/08/8 - 15:33
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من اسم نمیبرم
اون دندونی که آب یخ می خورم درد میگیره اما خودشو پشت بقیه دوستهاش قایم می کنه ، خودش بیاد بیرون
دیدگاه  •   •   •  1392/08/7 - 20:32
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ