یافتن پست: #دست

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه شباهت خاصی من احساس میکنم

بین مخاطب خاصم و تیکه آخر رانی هلو !
لامصب به هیچ کدومشون دست پیدا نمیکنم !
در واقع چون هیچ کودوموندارم
دیدگاه  •   •   •  1393/01/13 - 17:04
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

زندگی کردن که به همین راحتی ها نیست جان من!


باید باشد بهانه هایی که نبودشان نابودت کنند...


مثل :خنده های کسی,نگاه خاصی,صدایی.چشمهایی, تکه کلامهایی....


اصلا ادم باید برای خودش نیمکت دو نفره ای داشته باشد ...


تاعصر به عصربه ان سربزند....


شب که شدبایدشب بخیرهایی را بشنود....


باید باشند کوچه ها وخیابان و پیاده رو های که از قدمهایت خسته شده اند.....


فنجان های قهوه ای که فالشان عشق باشد....


میزی در کافی شاپ باید شاهد خاطرات ادم باشد...


باید باشند ریتم ها وموسیقی هایی که دگرگونت کنند...


حتی بوی عطری خاص درزندگیت حس شود...


دست خطی که دلت را بلرزاند....


عکس که اشکت را دراورد......


باید باشد....


باید باشد.....

دیدگاه  •   •   •  1393/01/13 - 15:35
+4
fereshte
fereshte
خداوندا ...نترس ...نه به گناه میفتی... نه به جهنم میروی...منو تو به هم محرمیم...دستانم را بگیر...
دیدگاه  •   •   •  1393/01/13 - 15:08
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

وقتی کسی در کنارت هست،خوب نگاهش کن
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.


به تمام جزئیاتش...
به لبخند بین حرف هایش..
به سبک ادای کلماتش،
... به شیوه ی راه رفتنش،نشستنش..
به چشم هاش خیره شو..
دستهایش را به حافظه ات بسپار...
گاهی آدم ها انقد سریع میروند،که حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارن

دیدگاه  •   •   •  1393/01/13 - 13:56
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
غضنفر میره جوراب فروشی و میگه : آقا من جوراب می خوام . فروشنده میگه : مردونه . غضنفر هم دستش را دراز میکنه و دست میده و میگه : مردونه
دیدگاه  •   •   •  1393/01/13 - 13:46
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
امشبم مثل همیشه محشری
هنوزم با یک نگات دل میبری
به دستاتو به من بلند شو از جات
این همه غصه و غم واسه چی اوردی همرات
.
داشتم آهنگ جهان عزیز رو گوش می کردم گفتم شما هم در جریان باشید
2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/12 - 15:09
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تا حالا دقت کردین وقتی آب قطع میشه
همون لحظه تشنتون میشه ولی حالت عادی کلا یادتون میره آب بخورین؟
2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/12 - 15:06
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سرهنگ خطاب ب سرباز اول:

اسمت چ؟

سرباز: ممد!

این چ دستت؟

تفنگ قربان

تفنگ؟این شرافتته غیرتته مملکتته خواهرته مادرته!

سرهنگ خطاب ب سرباز دوم:

اسمت چ؟

غضنفر

این چ دستت؟

این خواهر مادر ممده قربان
دیدگاه  •   •   •  1393/01/12 - 14:59
+4
fereshte
fereshte
خدایا یادت هست ؟؟؟ دستشو گرفتم آرو پیشت گفتم:من اینو میخوام    گفتی: این خیلی کمه  بهتر ازینو برات کنار گذاشتم    پامو کوبیدم زمین گفتم من همینو میخوام                               گفتی : آخه.....            آخه........  قول اینو به یکی دیگه دادم
دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 23:12
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

استادی که در نمره دادن سخت گیری کند

و دست و دلباز نباشد

اصن در کل، پایه نباشد

به عمه و مادرش خیانت کرده است



عمه النصایح. جلد اول. صفحه۷۰۵

دیدگاه  •   •   •  1393/01/11 - 22:38
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ