یافتن پست: #دست

Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


ای رویای رنگین/که خواب از سرم ربودی/و لحظه هایم را به اتش کشاندی/ای که دلم را/به تبسمی فریفتی/تنم به اسارت و هستی ام به یغما بردی/برای تو مینویسم/چشم هایت را باز کن/وعشق را درحجره شکسته زندگی/کاش میدانستی/تنها برای تو مینویسم/و دستان لرزان قلم/فقط برای توو/سینه ی دفتری را میشکافد/کاش میدانستی
دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 00:58
+4
-1
AmirAli
AmirAli
روزی کـه دلـم پیش دلت بود گرو <> دستان مـرا سخت فشردی کـه نرو
روزی که دلت به دیگری مایل شد <> کـفـشـان مـرا جفت نمودی که برو
دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 00:54
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شمام بچگی تو دستشویی دور مورچه ها آب می ریختین زندانی شن
بعد نجاتشون می دادین ک قدر زندگیشون و بهتر بدونن؟
شمام هنوز این کارو می کنین؟
دیدگاه  •   •   •  1392/09/6 - 19:59
+4
zohre
zohre

دست هایم را کسی نمیگیرد در جیب میگزارم... شاید در ته جیبم خاطره ای مانده که هنوز گرم است

دیدگاه  •   •   •  1392/09/6 - 18:35
+3
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند !!!*
دیدگاه  •   •   •  1392/09/6 - 08:58
+5
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
یکی ﺍﺯ ﺗﻔﺮﯾﺤﺎﺕ ﻧﺎﺳﺎﻟﻤﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ .......
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻣﯿﺮﯾﻢ ﺷﻬﺮﺑﺎﺯﯼ، ﭼﻨﺪﺗﺎ ﭘﯿﭻ ﻭ ﻣﻬﺮﻩ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﺒﺮﻡ !
ﻫﺮ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯿﺸﯿﻢ ﺑﻪ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﻢ که اﺻﻮﻻ ﺁﺩﻡ ﺗﺮﺳﻮئیه ﻣﯿﮕﻢ :
ﯾﺎ ﺧﺪﺍ ...! اینا ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﺯ شد ؟{-33-}
دیدگاه  •   •   •  1392/09/5 - 23:36
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

من هیچ ندارم…؟
چه کسی میگوید که من هیچ ندارم…؟

من چیزهای با ارزشی دارم ….!
حنجره ای برای بغض …
چشمانی برای گریه…
لبهایی برای سکوت…
ریه هایی برای سیگار…
دستهایی برای خالی ماندن…
پاهایی برای نرفتن….
شبهایی بی ستاره….
پنجره ای به سوی کوچه بن بست…
و وجودی بی پاسخ…..

دیدگاه  •   •   •  1392/09/5 - 20:14
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سلامتی پسری که تا گشت ارشاد را دید…

دست عشقش را ول کرد و مثل اسب دوید ...

گشت ارشاده بچه بازی نیست که!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/5 - 19:38
+5
EHSAN
EHSAN
گاهی خدا میخواهد با دست تو دست دیگر بندگانش را بگیرد ؛ وقتی دستی را به یاری میگیری بدان که دست دیگرت در دست خداست !
دیدگاه  •   •   •  1392/09/5 - 19:27
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

طرز نیمرو درست کردن خانوما:

۱-ماهیتابه را میزارن رو گاز

۲- توی ماهیتابه روغن میریزن

۳- اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن

۴- تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن

۵- چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن

طرز نیمرو درست کردن اقایون:

۱- توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن

۲- توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن

۳- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن

۴- توی ماهیتابه روغن میریزن

۵- توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن

۶- یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن

۷- چند تا فحش میدن

۸- دنبال کبریت میگردن

۹- با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره

۱۰- ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد )!

۱۱- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن

۱۲- تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن

۱۳- چند تا فحش میدن و لباس میپوشن

۱۴- میرن سراغ بقالی سر کوچه و ۲۰ تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن

۱۵- تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن

۱۶- روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن

۱۷- تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن

۱۸- دنبال نمکدون میگردن

۱۹- نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن

۲۰- دنبال کیسهء نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن

۲۱- نمکدون رو پر از نمک میکنن

۲۲- صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون

۲۳- نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن

۲۴- بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه

۲۵- چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن

۲۶- توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن

۲۷- با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن

۲۸- صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون

۲۹- سریع برمیگردن توی آشپزخونه

۳۰- تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن

۳۱- ماهیتابه رو میندازن توی سینک

۳۲- دنبال ظرفهای مسی میگردن

۳۳- قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن

۳۴- چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن

۳۵- یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن

۳۶- چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن

۳۷- یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه

۳۸- روی باقیماندهء تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن

۳۹- چند تا فحش میدن و بلند میشن

۴۰- نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن

۴۱- قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن

۴۲- چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن

۴۳- با یه پارچه تنظیف قابلمه رو برمیدارن

۴۴- پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن

۴۵- نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن و چند تا فحش میدن

دیدگاه  •   •   •  1392/09/5 - 19:03
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ