یافتن پست: #دست

*elnaz* *
*elnaz* *
به نقطه ای خیره میشوی دود سیگــآر در فضـآ میپیچــد همراه بـآ پیکــ هـآ قورتــ میدهــی بغضــ لعنتــی رآ پـآک میکنـــی اشکهــآیت رآ کنترل میکنــی لرزشــ دستـآنت رآ امــآ نـ ه چشمهـآیت دروغـ نمیگویند آنهـآ رآ چه میکنی؟


دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 19:20
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی

به چشم کاسه ی خون و به شال ماتم مـهـدی

سـلام من بــه مـحـرم بـه کـربـلا و جـلالــش

به لحظه های پـر از حزن غرق درد و ملالش

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب

بـه بــی نـهــایــت داغ دل شـکــستــه زیـنـب

سلام من به محرم به دست و مشک ابوالفضل

بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل

سلام من بـه محرم بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب

بــه پـاره پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب

سلام من به محـرم به شـور و حـال عیـانـش

سلام من به حسـیـن و به اشک سینه زنـانش





دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 18:54
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



آسمان تکیه به دستان تو دارد عباس

مرغ دل، خانه در ایوان تو دارد عباس

در حریمت نه فقط دل شدگان حیرانند

عشق هم دست به دامان تو دارد عباس

شب از آن روز که چشمان تو خاموش شده ست

رنگ گیسوی پریشان تو دارد عباس

ابر هر گاه که می بارد از انبوهی بغض

شرم از تشنگی جان تو دارد عباس





دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 18:46
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
عاقا چند سال پیش دوستان ما درست زمانی که دو سه روزی یه سفر رفته بودیم یه شایعه ای درست کردن مینی بر مرگ ما و توی مدرسه و باشگاه و محل منتشر کردن
حال بماند خانواده که فوری زنگ زدن و مطمئن شدن من سالمم
اون اوشگولایی هم که بدون پرس و جو سیاه برام پوشیدن و برام گریه کردن هم بماند
اون اوشگولی هم که بعد چند روز اومده در خونمون پارچه مشکی تسلیت خودمو داده دست خودم <میگه به پدر جان سلام برسون بگو بعد نماز با همکارا میرسیم خدمتتون> رو کجای دلم میزاشتم
خو لامصب بپرس من کیم تا منم بهت بگم خود مرحومم
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 18:25
+3
AmirAli
AmirAli
... یکی از دغدغهای داور فوتبال ...
... ها الان ...
... توپ به دستش خورد ...
... یا ...
... دستش به توپ خورد ...


دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 09:02
+2
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
تو تاکسی نشـسـته بودم داشتم اس ام اس بـازی میـکردم ، خسـه شدم. گوشـیمـو دادم بـه بـغل دستـیم گفتم خودت ادامه بده...
لامصب کاملاً در جریان بود! :|
دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 21:43
+5
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
میدونستین خرچنگها تو عروسیاشون نمیتونن دست بزنن
فقط بشکن ریز میزنن!
برید حال کنید با این اطلاعاتی که در اختیارتون میزارم
دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 21:39
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دنیا کافی نیست برای شمردن لحظه های تپش قلب تو...

دنیا کافی نیست برای نواختن موسیقی عشق تو که هر سحر برفراز تپه ای می تپد ...

پاییز چه دیوانه وار نجوای خاطره تو را در قلبم نگاه میدارد...

دنیا کافی نیست تا بنگارد نوازش دستت را در میان تارهای موهایم ...





دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 20:37
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به دلتنگی هایمــ دست نزن

می شكند بغضــمــ یك وقت!

آنگاه غرقـــــ می شـــــــــــوی

در سیلابــــ اشكهایی

كه بهانه ی روانــــ شدنش هستی...
دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 20:32
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مورد داشتیم که ﺑﭽﻪ 6 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺁﻳﭙﺪ ﻣﻴﺨﻮﺍست
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﻦ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺁﺭﺯﻭﻡ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﺰﺍﺭﻩ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻩ ﭼﺮﺥ ﺧﻴﺎﻃﻴﺶ ﺭﻭ ﻳﻪ
ﺩﻭﺭ ﺑﭽﺮﺧﻮﻧﻢ !!!!
ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻛﻤﻪ ﻱ اینتر ﺭﻭ ﻛﻴﺒﻮﺭﺩ ﻗﺴﻢ :)
دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 20:30
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ