یافتن پست: #دست

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
فراموش نشدنی ترین تجربه ها برای اندرز ، آنهایست که اندوهی فراوان برای بدست آوردنشان کشیده ایم . حکیم ارد بزرگ
دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 18:18
+5
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

مرگ و زندگی دست خداست …
عشق وسیله است


دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 18:16
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پســـری که دستشو بدون ترس همه جا دور کمرت حلقه میکنه، پســری که موقع رد شدن از چراغ قرمز دستتو محکم تر میگیره، پســـری که smsهاش کوتاه اما پر احساسه، این پســـــــر، . . .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
بـــــــد گـــــرگــیـه
ایـنــقـدر با این و اون بود که دیگه حرفه ای شده … باید قیدشــــــو بزنی احساسی نشــــو الکی .. !!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 17:38
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گفتم : خدایا همنشینم باش ، گفت : من مونس کسانی هستم که مرا یاد کنند ؛ گفتم : چه آسان به دست می آیی ! گفت : پس آسان از دستم نده ..
دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 17:29
+5
sahar
sahar


به سلامتی اون پدری که دست افتاده و تهی بچه هاش رو گرفت تا بلند شن و برای خودشون کسی بشن . . . اما وقتی خودش افتاد زیر پا لهش کردند . . .


دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 17:24
+9
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


گاهی انقدر واقعیت داری که دستهایم ..."هوایت"را در اغوش میگیرد ...


دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 16:56
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من هروقت با کسی cut میکنم
سریعن روی یکی از دوستام paste میکنم
که هم اون بدبخت از تنهایی در بیاد
هم این مفلوک لنگ در هوا نمونه :)))))))))
یه همچین آدم دست و دلبازی هستم . بعله
دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 16:48
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻋﯿﻨﻬﻮﺧﺎﺭﺟﯿﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯﺩﺳﺘﻢ ﻣﯿﻮﻓﺘﻪ ﺑﮕﻢ ﺍﻭﻭﻭﭘﺲ!
ﻭﻟﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﻭﻧﻤﻮﻗﻊ ﻫﻮﻝ ﻣﯿﺸﻢ ﻣﯿﮕﻢ ﯾﺎ ﺍﺑﺎﺍﻟﻔﻀﻞ :|
دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 16:47
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
سال‌ها یک کمی خاک

که دعایش

دیدن آخرین پله آسمان بود

آرزویش همیشه

پر زدن تا ته کهکشان بود

خاک هر شب دعا کرد

از ته دل خدا را صدا کرد

یک شب آخر دعایش اثر کرد

یک فرشته تمام زمین را خبر کرد

و خدا تکه‌ای خاک برداشت

آسمان را در آن کاشت

خاک را

توی دستان خود ورز داد

روح خود را به او قرض داد

خاک

توی دست خدا نور شد

پر گرفت از زمین دور شد

راستی

من همان خاک خوشبخت

من همان نور هستم

پس چرا گاهی اوقات

این همه از خدا دور هستم

پیش از این

زیر یک سنگ

در گوشه‌ای از زمین

من فقط یک کمی خاک بودم

همین.
دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 13:08
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
پشت ابرهااز خانه بیرون میزنم اما کجا امشب

شاید تو میخواهی مرا در کوچه ها امشب!

پشت ستون سایه ها روی درخت شب

می جویم اما نیستی در هیچ جا امشب؟

میدانم ، آری نیستی اما نمی دانم

بیهوده می گردم به دنبالت چرا امشب؟

هر شب ترا بی جستجو می یافتم اما

نگذاشت بی خوابی به دست آرم ترا امشب

ها...سایه ای دیدم! شبیه ات نیست اما حیف!

ای کاش می دیدم به چشمانم خطا امشب

هر شب صدای پای تو می آمد از هر چیز

حتا ز برگی هم نمی آید صدا امشب

امشب ز پشته ی ابرها بیرون نیامد ماه

بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب

گشتم تمام کوچه ها را یک نفس هم نیست

شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب

طاقت نمی آرم تو که می دانی از دیشب

باید چه رنجی برده باشم بی تو تا امشب

ای ماجرای شعر و شب های جنون من

آخر چگونه سر کنم بی ماجرا امشب؟

محمد علی بهمنی
دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 13:06
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ