یافتن پست: #دست

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
نوروز همه باغ و چمن غرق شکوفه ست
دل هر نفس از بوی گل و لطف هوا مست
بر خیز و به رقص آی و بنه بر سر غم پای
بنشین و بخوان شعرو بده جام وبزن دست
ای دوست در این روز دل افروز بهاری
دلتنگ در این خانه غمگین به چه کاری؟
صبح است،نخواهی نفسی تازه برآری
با اهل جهان گفتنی از مهر چه داری؟
خواهی که همه روز بود بهر تو نوروز؟
خواهی که شود روز تو و بخت تو پیروز؟
از چهره ی تابنده ی گل خنده بیاموز
در چهره ی خود گلشنی از خنده بر افروز!
فریدون [!]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 23:49
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در جواب به کسانی که وقتی دستتو می کنی تو دماغت

میگن : “داری شماره ی فلانی رو می گیری ؟”

باید سریع دستتو دربیاری و بگی “بیا با تو کار داره”
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 22:27
+3
puya
puya
از حجله عربه صدای جیغ میاد بیرون، همه دست میزنند و كل می‌كشند. عربه میاد بیرون و میگه: چه خبرتونه؟ تازه نشونش دادم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 16:22
+5
saman
saman
در CARLO
تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم

چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمی دانم

تو مثل شمعدانی ها پر از رازی و زیبایی

و من در پیش چشمان تو مشتی خاک گلدانم

تو دریایی ترینی آبی و آرام و بی پایان

و من موج گرفتاری اسیر دست طوفانم

تو مثل آسمانی مهربان و آبی و شفاف

و من در آرزوی قطره های پاک بارانم

نمی دانم چه باید کرد..
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 12:44
+7
saman
saman
قلبم محکوم شد به ساده بودن

غرورم محکوم شد به خونسرد بودن

احساسم محکوم شد به کم حرف بودن

دلم محکوم شد به گوشه گیر بودن

چشمانم محکوم شد به سرخ بودن

آسمانم محکوم شد به ابری بودن

دست هایم محکوم شد به سرد بودن

آرزو هایم محکوم شد به محال بودن

وجودم محکوم شد به تنها بودن

و عشقم محکوم شد به مردن{-31-}{-31-}{-31-}
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 11:24
+2
saman
saman
در CARLO
گهواره ام را تاب بده
این روزها نا ارام شده ام

بوسه بارانم کن

و تبسمی از سر شوق

پیشانی دنیا بلند است

موهایم را بباف که دلم برای دستانت تنگ است

اه خدایا

تاب بده گهواره ام زمین را

ارام و قرار ندارم انگار این روزها به تو هم ایمان ندارم

تاب بده گهواره ام را

ارامم کن
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 10:48
+2
mina
mina
ما فکـر میکنیـم بدتـرین درد ؛ از دسـت دادن ِ کسـیه که دوستـش داریم ! امـا …. حقیقـت اینه که : از دست دادن ِ خــودمـون ، و از یــاد بردن ِ اینکه کـی هستیـم ! و چقدر ارزش داریم …. گـاهی وقتــها خیلــی دردنــاک تـره … !!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 09:19
+3
reyhan 70
reyhan 70
شانس یکبار در خونه ادم رو میزنه

ولی بد شانسی دستش رو از رو زنگ ور نمیداره

بدبختی هم که کلید داره هر وقت بخواد میاد تو !

اینه زندگی ما !

دوستان شبتون بخیر{-22-}
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 00:45
+8
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
دونفر میرن به بانک دستبرد بزنن
می بینن بجای گاوصندوق توی بانک یه یخچال بزرگ گذاشتن ,
در یخچال رو باز می کنن می بینن یه عالمه ظرف " فرنی" توی یخچاله ,
می شینن یه 10 - 20 تا ظرف می خورن ,
یهو اولی به دومی می گه مطمئنی اینجا بانکه ؟؟؟؟
...
دومی می دوئه میره بیرون تابلو رو می خونه میاد میگه :

آآآآره بابا نوشته " بانک اسپرم ایران" {-33-}{-18-}{-4-}{-7-}
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 00:10
+5
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
چند وقت پیش یه شب ، داشتم میخوابیدم که یهو یه پشه اومد صاف نشست
نوک دماغم !
یه نیگا بهش انداختمو گفتم : سلام
گفت : علیک ..
گفتم : چیه؟
گفت: میخوام نیشت بزنم
گفتم : بیخیال ... این دفه رو کوتا بیا
گفت: تو بمیری راه نداره . گشنمه .
گفتم : الان میتونم با مشتم لهت کنم .
گفت : خودتم میدونی که تا بیای بزنی جا خالی دادمو مشتت میخوره وسط دماغت !
...
به نظر حرفش منطقی میومد !
گفتم : خیلی پستی
..ی دفه آهی بلند از ته دلش کشید و ساکت شد ...
گفتم چی شد؟؟
گفت : حاضری ؟
گفتم: تا جوابمو ندی نمیذارم بزنی ...
وقتی اصرارمو دید . دستمو گرفت و گفت : دنبالم بیا
گفتم کجا؟؟؟
گفت: مگه نمیخای جواب سوالتو بدونی ؟پس هیچ نگوو و دنبالم بیا
...ازجام بلند شدم و باهمدیگه راه افتادیم و رفتیم رفتیم و بازهم رفتیم...
گفت: هنوزم اصرار داری بدونی یا همینجا کارو تموم کنم ؟؟
گفتم : اینهمه راه اومدم تا جواب سوالمو بگیرم ... بریم
یهو یه لبخند زد و با دست زد به پشتم و گفت: این پشتکارته که
منو کشته !
راستش از شما چه پنهون ،یه جورایی ازش خوشم اومده بود .
به این فکر میکردم که اونقدا هم بچه بدی نیس !
تو این(باقیش تو دیدگاه)
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 23:50
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ