یافتن پست: #دست

*elnaz* *
*elnaz* *
مانند شیشه آسان بـــود . . . ولی دیگـــر به مــن نزن این بار ات خواهم کرد .......
دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 19:56
+5
binam
binam
راستی خدا
دلم هوای دیروز را کرده
هوای روزهای کودکی را
دلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم
آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد
دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنم
الفبای زندگی را
میخواهم خط خطی کنم تمام آن روزهایی که دل شکستم و دلم را شکستند
دلم میخواهد این بار اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان
هر چه میخواهید بکشید
این بار تنها و تنها نردبانی بکشم به سوی تو
دلم میخواهد این بار اگر گلی را دیدم
آن را نچینم
دلم میخواهد …
می شود باز هم کودک شد؟؟
راستی خدا!
دلم فردا هوای امروز را می کند
دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 18:31
+4
binam
binam
داستانی در مورد امیر المومنین علیه السلام


در دیدگاه
1 دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 15:58
+2
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
گاهی جلوی آیــــــنه می ایستَم...خودم را در آن میبینم... دست روی شانه هایَش میگذارم.....ومیگویَم چِه تحملی داریـــ
آخرین ویرایش توسط mamad-rize در [1392/03/7 - 15:19]
دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 15:19
+5
roya
roya
در CARLO
روانشناسی رانندگی :

اینایی که وقتی میشینن تو ماشین حاضرن ۴۵ دقیقه کمربند ایمنی رو بگیرن تو دستشون ولی این بیلبیلکِشو جا نندازن ؛

کلا آدمای صبورین !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 13:25
+3
roya
roya
در CARLO
سه دسته از آدما هستن که کلا خیلی رو مخن!

1- اونایی که وقتی داری فیلم میبینی فکر میکنن تو نمیفهمی و هی واست توضیح میدن!


2- اونایی که وقتی کنارت ایستادن برای اینکه حواست به حرفاشون باشه هی با آرنج میزنن به پهلوت!


3- از همه بدتر اونایی که وقتی داری با تلفن حرف میزنی هی میپرسن: کیه؟ کیه؟
دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 13:22
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تو را ترک کرده ام!

خلاصه خیلی فرق کرده ام

با روز آخرین دیدار!

دیگر حتی با احتیاط

بیشتری دل می بندم!

اما الان حس خوبی دارم از نبودنت!

شبیه دست فروبردن در جیب گرم

پالتوی پارسال و پیدا کردن یک نخ سیگار
دیدگاه  •   •   •  1392/03/6 - 21:43
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در میکده دوش، زاهدی دیدم مست

تسبیح به گردن و صراحی در دست


گفتم: ز چه در میکده جا کردی؟ گفت:

از میکده هم به سوی حق راهی هست !!!


♦♦♦ شیخ بهایی♦♦♦
دیدگاه  •   •   •  1392/03/6 - 21:21
+3
roya
roya
در CARLO
یارو میگفت : رفتم سربازی، روز اول نشوندنمون رو زمین...
جناب سروان داد زد: کی اینجا لیسانس ریاضی داره؟ منم با ذوق و شوق
دستمو بردم بالا گفتم : من!
جناب گفت: پاشو اینا رو بشمار
دیدگاه  •   •   •  1392/03/6 - 14:00
+8
roya
roya
در CARLO
آیا میدانید این زوج‌های عاشقی که روی ریل قطار و به سمت غروب خورشید قدم می‌زنند،
یا تا حالا قطار سوار نشده اند یا اگه سوار شده اند دستشویی نرفته اند،
یا اگه دستشویی رفته اند به سیستم دفع فاضلاب قطار دقت نکرده اند؟
دیدگاه  •   •   •  1392/03/6 - 13:49
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ