یافتن پست: #دعا

sara
sara
در CARLO
تو سراپا ادعا بودی عزیزم
انکار نکن
عشقت را چشیدم
طعم کشک میداد
دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 08:29
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خجالت دختری باید بکشه که روز خواستگاری به پدر و مادر پیر و کم سوادش بگه شما کمتر صحبت کنید

خجالت پسری باید بکشه که (فقط تو رو دوست دارم) رو برای چندین نفر sentکنه

خجالت زنی باید بکشه که خوش گذرونی هاشو در غیاب شوهرش که برای تامین
مخارج زندگی دو شیفت کار میکنه انجام می ده

خجالت مردی باید بکشه که زنش پشتش دعا میخونه که به سلامت برگرده و اون دعا میخونه که زنش از روابط پنهانش با دیگری بویی نبره

خجالتها تموم شدنی نیست بیاییم به جای اینکه خجالت بکشیم جوری رفتار کنیم که خجالت نکشیم ....
دیدگاه  •   •   •  1392/07/7 - 20:38
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
كسی گفت به من : تو چقدر تــنهـــــــایی !!! گفتمش در پاسخ : تو چقدر نادانــــی !!! تن من گر تنهاســـت ... دل من با دل هـــاست ... دوستــــانی دارم، همه از جنس بلــــور ... كه دعایم گویند و دعاشان گویم ... یادشان در دل من، قلبشان منزل من ! *********************** حكایت رفاقت حكایت سنگهای كنار ساحله كه یكی یكی جمعشون میكنی توی بغلت بعدش یكی یكی پرتشون میكنی توی آب.اما یه وقتایی سنگهای قیمتی گیرت میاد كه هیچ وقت دلت نمیاد پرتشون كنی تو یكی از اونایی
دیدگاه  •   •   •  1392/07/7 - 15:59
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
"تو"

با معجزه بوسه هایت

ادعای پیامبری بکنی

من ایمان می آورم...!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/7 - 15:10
+2
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
تلخ است !
باور نبودن آنها که می توانستند باشند و رفتند !
و تلخ تر است امروز باور آنها که ادعای ماندن دارند
دیدگاه  •   •   •  1392/07/7 - 13:26
+1
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
ﻋﺎﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻡ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺷﺎﻣﭙﻮ ﺯﺩﻥ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﻭ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﺘﺎﻥ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺍﺟﻨﻪ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ؟دیگه عرضی نداشتم حموم رفتید التماس دعا
دیدگاه  •   •   •  1392/07/5 - 16:36
+3
behzadsadeghi
behzadsadeghi
تویی که زیاد ادعات میشه همه دنبالتن ، بهتره بدونی که جنس ارزون زیاد مشتری داره.....{-15-}
دیدگاه  •   •   •  1392/07/5 - 02:04
+7
nanaz
nanaz

زندگي اين است...



 


سخنان بزرگان, مطالب خواندني, مطالب آموزنده


 


     زندگي اين است...



 :


 



    من هميشه خوشحالم، مي دانيد چرا؟



 
    براي اينكه از هيچكس براي چيزي انتظاري ندارم



 ...
    انتظارات هميشه صدمه زننده هستند ...



   ...
    زندگي كوتاه است ...



    ...
    پس به زندگي ات عشق بورز ...



 
    خوشحال باش



  
    و لبخند بزن



  ..
    فقط براي خودت زندگي كن و ...




    قبل از اينكه صحبت كني ؛ گوش كن




    قبل از اينكه بنويسي ؛ فكر كن




    قبل از اينكه خرج كني ؛ درآمد داشته باش



 
    قبل از اينكه دعا كني ؛ ببخش




    قبل از اينكه صدمه بزني ؛ احساس كن



 
    قبل از تنفر ؛ عشق بورز



  …
    زندگي اين است ...



 
    احساسش كن، زندگي كن و لذت ببر


 

دیدگاه  •   •   •  1392/07/4 - 14:00
+9
nanaz
nanaz


“زيباترين نامه به خدا”



واقعا خواندنيه
اگه نخوني از ذستت رفته
حالا خود داي

شـــــكــــرت خـــــــــــــدا جـــــونـــــــم
امروز صبح كه از خواب بيدار شدي،

نگاهت مي كردم،

اميدوار بودم كه با من حرف بزني،

حتي براي چند كلمه،

نظرم را بپرسي يا براي اتفاق خوبي كه ديروز در زندگي ات افتاد،

از من تشكر كني؛

اما متوجه شدم كه خيلي مشغولي،

مشغول انتخاب لباسي كه ميخواستي بپوشي،

وقتي داشتي اين طرف و آن طرف مي دويدي تا حاضر شوي،

فكر مي كردم چند دقيقه اي وقت داري كه بايستي و به من بگويي:"سلام"،

اما تو خيلي مشغول بودي.


يك بار مجبور شدي منتظر شوي و براي مدت يك ربع ساعت، كاري

 نداشتي جز آنكه روي يك صندلي بنشيني.

بعد ديدمت كه از جا پريدي،

اما تو به طرف تلفن دويدي و در عوض به دوستت تلفن كردي تا از

آخرين شايعات با خبر شوي.

تمام روز با صبوري منتظرت بودم،

با آن همه كارهاي مختلف گمان مي كنم كه اصلاً وقت نداشتي

با من حرف بزني.

متوجه شدم قبل از نهار هي دورو برت را نگاه مي كني؛

شايد چون خجالت مي كشيدي،

سرت را به سوي من خم نكردي!!!

تو به خانه رفتي و به نظر مي رسيد كه هنوز خيلي كارها براي انجام دادن داري.


بعد از انجام دادن چند كار،

تلويزيون را روشن كردي،

نميدانم تلويزيون را دوست داري يا نه؟

در آن چيزهاي زيادي نشان مي دهند و تو هر روز مدت زيادي را

جلوي آن مي گذراني.

در حالي كه درباره هيچ چيز فكر نمي كني و فقط ازبرنامه هايش
 لذت مي بري.

باز هم صبورانه انتظار ترا كشيدم و تو در حالي كه تلويزيون را نگاه مي كردي،

شام خوردي و باز هم با من صحبتي نكردي!!!

موقع خواب،

فكر مي كنم خيلي خسته بودي،

بعد از آن كه به اعضاي خانواده ات شب بخير گفتي،

نمي دانم كه چرا به من شب به خير نگفتي؛

اما اشكالي ندارد،

آخر مگر صبح به من سلام كردي؟!

هنگامي كه به خواب رفتي،

صورتت را كه خستهء تكرارِ يكنواختي هاي روزمره بود

را عاشقانه لمس كردم.

چقدر مشتاقم كه به تو بگويم:

چطور مي تواني زندگي زيباتر و مفيدتر را تجربه كني...

احتمالاً متوجه نشدي كه من هميشه در كنارت و براي كمك به تو آماده ام.

من صبورم،

بيش از آنچه تو فكرش را مي كني.

حتي دلم مي خواهد به تو ياد دهم كه چطور با ديگران صبور باشي.

من آنقدر دوستت دارم كه هر روز منتظرت هستم،

منتظر يك سر تكان دادن،

يك دعا،

يك فكر،

يا گوشه اي از قلبت كه بسوي من آيد.

خيلي سخت است كه مكالمه اي يكطرفه داشته باشي.

خوب،

من باز هم سراسر پر از عشق منتظرت خواهم بود،

به اميد آنكه شايد فردا كمي هم به من وقت بدهي!

آيا وقت داري كه اين نامه را براي ديگر عزيزانم بفرستي؟

اگر نه،

عيبي ندارد،

من مي فهمم و سعي مي كنم راه ديگري بيابم.

من هرگز دست نخواهم كشيد...

روز خوبي داشته باشي.


 

آخرین ویرایش توسط nanaz در [1392/07/4 - 13:33]
دیدگاه  •   •   •  1392/07/4 - 13:32
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



کاش می شد قلب ما از یاس بود
تک تک گلبرگ آن احساس بود
پاک و سبز و ساده و بی ادعا
کاش می شد بهتر از الماس بود
کاش می شد عشق را تفسیر کرد
عاشقی را با محبت سیرکرد




دیدگاه  •   •   •  1392/07/4 - 11:17
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ