یافتن پست: #دلتنگی

مهسا
مهسا
کاش دلتنگی نیز نام کوچکی می داشت تا به جانش می خواندی نام کوچکی تا به مهر آوازش می دادی همچون مرگ که نام کوچک زندگی است
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 23:16
+5
sasan pool
sasan pool
یک مرد مجرد برای هضم دلتنگی هاش گریه نمی کنه . . . . . . . . . . .. . . میره میشینه PES 2012 بازی میکنه‬
دیدگاه  •   •   •  1390/10/28 - 22:39
مهسا
مهسا
ترا به خدا سپردم خودم را به دلتنگی هام خدا خودش می داند چطور مواظب تو باشد دلتنگی هام هم خوب بلدند چطور ترا هی به یاد من بیاورند!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/27 - 22:35
+3
رضا
رضا
تو با دلتنگیای من تو با این جاده همدستی تظاهر کن ازم دوری تظاهر می کنم هستی ------------- نیمه شب صدای نفست می‌آید برمی‌گردم سمت تو " آب می‌خواهی ؟ " چه خیال‌ها می‌کنم مگر تاریکی آب می‌خورد می‌گویی بله ----------------- به ياد تمام لحظات با تو بودن و در حسرت تمام لحظات دور بودن از تو برايت دعايي خواندم الهي رنگ دو چيز را هرگز نبيني: دلتنگي و حسرت ديدار !! ----------------------- اي عشق مدد كن كه به سامان برسيم چون مزرعه تشنه به باران برسيم يا من برسم به يار يا يار به من يا هر دو بميريم و به پايان برسيم......
دیدگاه  •   •   •  1390/10/27 - 18:57
+3
مهسا
مهسا
وقتی تمام بدنم از دلتنگی درد می کند.... کجاست مخدر نگاهت.....!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 19:47
+2
mina_z
mina_z
پشت آن پنجره ی رو به افق ، پشت دروازه ی تردید و خیال لا به لای تن عریانی بید ، من در اندیشه ی آنم که تو را ، وقت دلتنگی خود دارم و بس . . .
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 17:39
+4
ronak
ronak
حوصله خواندن ندارم حوصله نوشتن هم ندارم! این همه دلتنگی دیگر نه با خواندن کم می شود،نه نوشتن.. دلم لمس آغوشت را می خواهد؛ فقط همین...
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 14:27
+4
ALI SHABAN
ALI SHABAN
بزار خیال کنم هنوز ترانه هامو میشنوی هنوز هوامو داریو هنوز صدامو میشنوی بزار خیال کنم هنوز یه لحظه از نیازتم اگر تمومه قصمون هنوز ترانه سازتم بزار خیال کنم هنوز پر از تبو تابه منی روزا به فکر دیدنم شبا پر از خواب منی ببزار خیال کنم تو دلتنگیات غروب که میشه یاده من میوفتی تویی که قصه ی طلوع عشقو گفتی و دوست دارمو نگفتی

بزار خیال کنم بزار...
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 14:10
ALI SHABAN
ALI SHABAN
بزار خیال کنم هنوز ترانه هامو میشنوی هنوز هوامو داریو هنوز صدامو میشنوی بزار خیال کنم هنوز یه لحظه از نیازتم اگر تمومه قصمون هنوز ترانه سازتم بزار خیال کنم هنوز پر از تبو تابه منی روزا به فکر دیدنم شبا پر از خواب منی ببزار خیال کنم تو دلتنگیات غروب که میشه یاده من میوفتی تویی که قصه ی طلوع عشقو گفتی و دوست دارمو نگفتی بزار خیال کنم بزار...
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 14:09
مهسا
مهسا
گلوی آدم را باید گاهی بتراشند تا برای دلتنگی های تازه جا باز شود. دلتنگی هایی که جایشان نه در دل که در گلوی آدم است دلتنگی هایی که می توانند آدم را خفه کنند. .
دیدگاه  •   •   •  1390/10/25 - 21:29
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ