یافتن پست: #دلی

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
نمیدانم که دانست او دلیل گریه هایم را ؟

نمیدانم که حس کرد او حضورش در سکوتم را ؟

نمیدانم که میدانست ز عاشق بودنش هستم !

وجود ساده اش بوده که من اینگونه دل بستم !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 01:01
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
شبتون دلی.....حالتون قشنگ...........خدافس.......{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}

دیدگاه  •   •   •  1392/06/10 - 00:37
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

خسته ام از این کویر ، این کویر کور و پیر این هبوط بی دلیل ،
این سقوط ناگزیر آسمان بی هدف ، بادهای بی طرف ابرهای سر به راه ،
بیدهای سر به زیر ای نظاره ی شگفت ، ای نگاه ناگهان !
ای هماره در نظر ، ای هنوز بی نظیر ! آیه آیه ات صریح ،
سوره سوره ات فصیح ! مثل خطی از هبوط ، مثل سطری از کویر مثل شعر ناگهان ،
مثل گریه بی امان مثل لحظه های وحی ، اجتناب ناپذیر ای مسافر غریب ،
در دیار خویشتن با تو آشنا شدم ، با تو در همین مسیر ! از کویر سوت و کور،
تا مرا صدا زدی دیدمت ولی چه دور ! دیدمت ولی چه دیر ! این تویی در آن طرف ،
پشت میله ها رها این منم در این طرف ، پشت میله ها اسیر دست خسته ی مرا ،
مثل کودکی بگیر با خودت مرا ببر ، خسته ام از این کویر !

دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 21:41
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

زمین سوخته را رهگذار خود کردی


چه شدکه یادی از این خاکسار خود کردی


توآن چکیده ی رحمت نیامدی آنقدر


که پیرصومعه را روزه خوار خود کردی


به جرم اندک وعذر زیاد ولطف بیان


زبان گنگ مرا وامدار خود کردی


غزال خطه ی طوس ای ظریف پا بگریز


گوزن دشت مغان را شکار خود کردی


توامدی که بمانی وخوب هم ماندی


همین قدر که دلی بی قرارخود کردی


مرا که حدعطش از دوکاسه سرمی رقت


به نیم جرعه دوچندان خمار خود کردی


سرشک نقطه ی عطفی ست از غریزه به عشق


ببین چه گوهریای دل نثار خود کردی

دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 21:27
+2
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

فقط بی هوا بودن دلیل خفه شدن نیست ، گاهی …
هوایی شدن هم آدم را آرام … آرام … خاموش میکند
آرام … آرام …


دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 18:51
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خداوندا تو خیلی بزرگی و من خیلی کوچک

ولی جالب اینجاست .... تو به این بزرگی من کوچک را فراموش نمیکنی

ولی من به این کوچکی تو را فراموش کرده ام . . .

دوستت داشتم... یادت هست؟ گفتم دوستت دارم... و تو گفتی کوچکی برای دوست داشتن رفتم تا بزرگ شوم ... اما انقدر بزرک شدم که یادم رفت دوستت دارم

نگو بار گران بودیمو رفتیم. نگو نامهربون بودیمو رفتیم. آخه اینها دلیل محکمی نیست. بگو با دیگران بودیم و رفتیم.
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 17:17
+2
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO

بدون گفتگو رابطه ای وجود ندارد


بدون احترام عشقی وجود ندارد


بدون اعتماد دلیلی برای ادامه وجود ندارد . . .

دیدگاه  •   •   •  1392/06/8 - 14:30
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
چراغ ماه

کعبه را گم کرده ام ای رهنمایان راه کو

تشنهی آگاهی ام دریا دل آگاه کو

خاطرم از قیل و قال این و آن آزرده شد

تا بیاسایم زمانی خلوت دلخواه کو

دیده نابینا و رهزن در پی و شب قیر گون

دشت ناهموار و من تنها دلیل راه کو

ناله ام در سینه ماند و استخوانم در گلو

تا خروش خفته را ز دل بر آرم چاه کو

تیغ بر سر خار در پا بر لبم مهر سکوت

بر گلویم پنجه ی دشمن مجال آه کو

حرف ایمان کفر و دل ها تیره مردم مست شرک

مرغ حق دارد فغان کای مشرکان الله کو

در چنین شامی نتابد کوکبی از روزنی

پیش پایم را نمی بینم چراغ ماه کو
دیدگاه  •   •   •  1392/06/8 - 11:56
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
شبتون دلی.....حالتون خوب.....خداحافظ.............{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}

دیدگاه  •   •   •  1392/06/8 - 00:41
+7
*elnaz* *
*elnaz* *
#زن رو باید بغل کرد و بی دلیل بوسش کرد حتی وقتی آرایش نداره موهای دست و پاش یه کم درومده دو روز وقت نکرده ابروهاشو برداره موهایش چرب و ژولیده س رنگ ناخن هاش پریده پیراهن سفیدت رو پوشیده و خودشو گوله کرده تو تخت....تو جای خالی تو که هنوز گرمای تنتو داره
که سرشو فرو کرده تو بالشتت
که بوی تنتو نه ادکلنت ، بوی تنتو با لذت
با هر نفسش بکشه توی ریه هاش
این زن رو باید بغل کرد و تو بغل نگه داشت

نگه داشت و بی مقدمه بوسید

نگه داشت و عطر تنش را بویید.........................


دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 23:22
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ