یافتن پست: #دلی

korosh
korosh
دختر پنهاني گوگوش(عكس)

دختر پنهانی گوگوش (عکس)


 

«من حاصل ازدواج پنهانی شاه و گوگوش هستم.» این ادعای زنی با نام «شادی پهلوی» است که خود را فرزند ازدواج پنهانی شاه مخلوع ایران و یک خواننده زن لس آنجلسی می داند و می گوید حاضر است تا با آزمایش DNA هم ادعای خود را اثبات کند.

 

دختر پنهانی گوگوش (عکس)

 

شادی پهلوی در صفحه خود در یکی از شبکه های اجتماعی داستان تولد خود را از سرپرستان ساواکی خودش شنیده است این طور روایت می کند: «دلیل واقعی دستگیری مادرم توطئه بر علیه ولیعهد بود چون اگر من پسر به دنیا می آمدم موازنه های قدرت پشت پرده زیادی به هم می ریخت مادرم بعدا با وساطت غلام رضا پهلوی از زندان آزاد شد در آن زمان در ایران به دلیل سانسور ساواک جز اعضای محرم و داخلی دربار و ساواک و اعضای خانواده حقیقی فرح دیبا که من به دست آنها سپرده می شوم کسی از مردم عادی ایران از تولد دختری بین فائقه آتشین و محمد رضا پهلوی خبر دار نشده و من نیز به بقیه کوه اسرار پدرم و خانواده او ملحق میشوم …..مادرم کمی پس



از تولد من به دستور ساواک و برای جلوگیری از پخش هر نوع .شایعه ای مبنی بر زایمان او از محمد رضا پهلوی او با همین شریک اخاذی مالی خود یعنی محمود قربانی ازدواج کرد و بار دیگر به دستور ساواک و برای واقعی نشان دادن ازدواج خود با قربانی او فرزند بعدی خود یعنی کامبیز قربانی را حامله شد من از سرپرستان ساواکی خود شنیده بودم که فرح برای انتقام از تولد من و همدستی مادرم در نقشه کودتای داخلی اسداله علم …….. او در روز زایمان مادرم مامور به بیمارستان فرستاده و آنها بلافاصله پس از تولد کامبیز با دستگاه اتصال قلب شوک به سر او وارد می کنند …کامبیز به این دلیل امروز کند ذهن…. و لقب عقب مانده گرفته است.»

شادی پهلوی مدعی شده است: من به برادرم کامبیز قربانی هم بارها پیام دادم و گفتم برای آزمایش DNA به ترکیه بیاید تا داستان خود را ثابت کنم.
او همچنین آرزو کرده روزی با مسلسل گوگوش را در جمع هوادارانش بکشد.
دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 14:20
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دکتر غلامعلی پیمان، چشم پزشک ایرانی، برنده عالی‌ترین مدال علوم و فناوری آمریکا.
مهمترین دلیل شهرت وی، اختراع عمل جراحی لیزیک است که به کمک آن افراد دارای ضعف بینایی می‌توانند بدون استفاده از عینک دید طبیعی خود را بازیابند. دکتر پیمان در سال 2004با ثبت اختراع رسمی جراحی لیزیک، انقلاب بزرگی در چشم‌پزشکی جهان ایجاد کرد
3 دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 14:04
+6
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

خطیبی:ماجدی ۳۰۰ هزار بار به بازیکن من زنگ زد/فکر بازیکن ما را قبل از بازی خراب کردند




ادامه مطلب در دیدگاه




 

1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 00:45
+3
saman
در CARLO
یادکسی کردن دل میخواهدنه دلیل،ازته دل یادت کردم بدون دلیل عزیزانم
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/05/5 - 09:08]
دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 00:43 توسط SMS
+4
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

قلعه‌نویی: هنوز به شرایط ایده‌آل نرسیدیم/چون تراکتور را آسیایی کردم از من ناراحتند



ادامه مطلب در دیدگاه



 

1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 00:41
+2
fingliiiiiiii
fingliiiiiiii
آن شب که که زعشق خسته بودم درمانده دلی شکسته بودم رفتم به سراغ مطرب و می  دیدم که چو من خراب و خوابند
دیدگاه  •   •   •  1392/05/4 - 21:39
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
@pejo

خدا همه اونایی رو که تا میان عضو میشن یکیو بی دلیل ایگنور میکنن شفا بده
دم افطاره همه بگن الهی آآآآآآمین
آخرین ویرایش توسط Edward-Marion در [1392/05/4 - 20:22]
دیدگاه  •   •   •  1392/05/4 - 20:21
+8
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
نمیدانم که دانست او دلیل گریه هایم را ؟

نمیدانم که حس کرد او حضورش در سکوتم را ؟

نمیدانم که میدانست ز عاشق بودنش هستم !

وجود ساده اش بوده که من اینگونه دل بستم !
دیدگاه  •   •   •  1392/05/4 - 01:07
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

خسته ام از این کویر ، این کویر کور و پیر این هبوط بی دلیل ، این سقوط ناگزیر آسمان بی هدف ، بادهای بی طرف ابرهای سر به راه ، بیدهای سر به زیر ای نظاره ی شگفت ، ای نگاه ناگهان ! ای هماره در نظر ، ای هنوز بی نظیر ! آیه آیه ات صریح ، سوره سوره ات فصیح ! مثل خطی از هبوط ، مثل سطری از کویر مثل شعر ناگهان ، مثل گریه بی امان مثل لحظه های وحی ، اجتناب ناپذیر ای مسافر غریب ، در دیار خویشتن با تو آشنا شدم ، با تو در همین مسیر ! از کویر سوت و کور، تا مرا صدا زدی دیدمت ولی چه دور ! دیدمت ولی چه دیر ! این تویی در آن طرف ، پشت میله ها رها این منم در این طرف ، پشت میله ها اسیر دست خسته ی مرا ، مثل کودکی بگیر با خودت مرا ببر ، خسته ام از این کویر !

دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 19:06
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
من توی این حجم کرخت بودن می پوسم..

من از این درد از این فاصله می سوزم..

من شکل توام پر چرک و خونابم..

من تن زخمیه پلنگی که تو خوابم..
تو که شکستی و شکست واسه منم خواب تو..تو و پشت منو و پشت سرهم خنجر نو..بعد شیش سال سگی

هنوز زخمت رو قلبه..بعد این همه سالم هنوز اون درد قبله..که مثل خوره می خوره روحمو تو تاریکی..مثل جغد

کوری که تو کوچه باریکی..که تو بن بست تن تو خفه شدم.. قاطی بودم و با تو پاتی یک دفعه شدم..

مجنونی که گیتارشو با چش تو کوک کرد..چقد شعر شدم برات با ردیف برگرد..چقد ضجه مکیدم تو عالم

مستی که..نرم تو خلا یادت و اینکه نیستی که..بشیم نئشه ازهم بزارم سرتو رو سینم..

بازم خیس شی با گریه های بی دلیلم...بازم بغض تو گلوم ...بزنه چمبره...بازم بخندی مثل همیشه

بگی میگذره...مثل غزل بشی اشکی بشی تو چشام.. دوباره مهدی موسوی بخونی برام...

هر دونه دونه خاک تنت واسم عزیز بود...با اینکه رابطمون همیشه تو اوج و حضیض بود...

با اینکه تموم ثانیه ها با تو شکنجه...شدم ولی وقتی نیستی این عمق رنجه...که هستن از بار معناییش خالی

میشه...سایه ی ثانیه های ساعت سالی میشه..که پنجره ها از زخم تن تو شکستن...

که حنجره ها همه خفه شدن و بستن...من ترسو تنها تورو ترانه کردم...

صد بار قسم خوردم برنگردم...ولی مگه میشه نمیشه تو خاکمی...

واسه تو دائم الوضو ام تو نمازمی...واسه توئه لامصب این پر پر زدن...ببین روزی که جنازمو واست اوردن.. 
               

دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 16:36
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ