♥ نگار ♥
این همه گفتم و شنیدید از مزخرف بودن این قاب شیشه ای ِ مجازی ...
خوبی نیز دارد این دنیا !
خوبی اش خود تویی ... تویی که میشنوی
درک میکنی ... گاهاً بغـ ـ ـض میکنی
قبل از این دنیا هم می نوشتم
مخاطب هم داشت !
اَمــــــــّـــــــــا
دلگرمی نداشت !
چون تنها خودم و خودم و خودم میخواندم
می نوشتم ... بغض میکردم
گـــــــــــــآهاً گریه میکردم !
اما بودن تو ... به من رنگ داد
آهای مخاطبم
آهای مخاطبانم
بودنت برایم ارزشمند است
AmiR
خدا
جونم
فقط ی سوال دلمو ب چی دنیا خوش کنم
♥ نگار ♥
منتظر هیچ دستی در هیچ کجای دنیا نباش
اشک هایت را با دست خود پاک کن
همه رهگذرند ...
AmiR
ی وقتای بود که میکفتم و میکفتی مثل ما عاضق نیست
ما باهم میتونیم مثل لیلی ومجنون شیرین و فرهاد یه داستان بشیم
ولی چیشد اون همه چیز و کارای که بینمون بود
تو زدی زیر همه حرفات
ولی من تا اخرش باهاتم
ولی تو معلوم نیست منو بچی فروختی
بعضی وقتا از خودم سوال میکنم که
آیا اشتباه از من بود
و کلی آیا های دیگ که همشون بیجواب موندن
***من از خدا عاجزانه میخوام دنیارو عوض کنه****