یافتن پست: #دنیا

roya
roya
در CARLO
اینایی که کسی از کاراشون سردرنمیاره،

اینایی که کاراشونو همیشه ساکت و آروم انجام میدن،

اینایی که عشقشون لباس مشکیه،

اینایی که دلشون نمیاد وقتی که خوابی بیدارت کنن،

اینایی که روزا براشون بی معنی شده و شبا فقط کار میکنن،

اینایی که با دیواره خونه ها یه دنیا خاطره دارن،

اینا رو خیلی زیاد مواظبشون باشید،

این لامصبا دزدن !
دیدگاه  •   •   •  1392/03/8 - 11:54
+3
saqar
saqar
یک کلمه است با دنیایی‌ از مسئولیت،
گفتنش هنر نیست،
مسئولیت پذیریش هنراست
دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 19:03
+2
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
خـــــــــــــــــــــــــــدااااااااااااااااااایــــــــــــــــا...
درانجمادنگاه های ســــــردمردم.دلم برای جهنمت تنگــــــــــــــ شده.......
3 دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 15:40
+7
mana
mana
کریشنا مورتی: ساده نگریستن به هر چیز، یکی از دشوارترین کارها در دنیا به شمار می آید. زیرا ذهن ما ذهنی پیچیده است
1 دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 13:49
+5
roya
roya
در CARLO
هیچ قانونی توی دنیا وجود نداره که بگه تو در مقابل دلِ تنگِ ما مسئولی!…میبینی؟!…من که میگم دنیا رو بد ساختنش!
دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 13:11
+5
sasan pool
sasan pool
عشق یعنی این
لحظه های خیلی خاص
که خدا هم فکر ما ست
همه دنیا اینجا ست .....


دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 00:57
+3
mahdi
mahdi
لغت نامه هاى دنیا را باید آتش زد !





جلوى واژه ى نبـــــ ــــودن نوشته اند :



“عــــ ــــدم حضور شخصى یا چیزى”



؛ همین !


چقدر نبودن تـــ ـــــــ ــو را ســـ ــــ ـــــاده فرض مى کنند
دیدگاه  •   •   •  1392/03/6 - 18:09
+7
*elnaz* *
*elnaz* *
اینجا همه نفهمی خورده اند هیچ کس را نمیفهمد هیچ کس نمیداند یک دنیا ناب را چطور باید فراموش کرد و حتی خیلی ها نمیدانند چطور با زندگیت را میکنند..........................
1 دیدگاه  •   •   •  1392/03/5 - 19:21
+10
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺭﻓﯿﻖ ﺣﺴﻮﺩﯼ ﻧﮑﻦ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﻦ//ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺳﮕﯽ
ﻓﻘﻂ ﮐﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﯾﻪ ﻗﺒﺮ

ﺩﻓﺘﺮ ﺷﻌﺮﺗﻢ ﻣﯿﺸﻪ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺩﺭﺩ // ﺑﯿﺎ ﺑﺒﺮﻣﺖ ﺑﻪ
ﺭﻭﺯﺍﯼ ﺟﻨﺠﺎﻟﯿﻪ ﻣﻦ

ﺭﻓﯿﻘﺎﻣﻮﻥ ﺑﺮﻕ ﺩﻧﯿﺎﺭﻭ ﺩﯾﺪﻧﻮ ﮐﻮﺭ ﺷﺪﻥ // ﻣﺠﺒﻮﺭﻡ ﺍﺯ
ﺧﻮﺩﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻌﻮ ﺩﻭﺭ ﮐﻨﻢ

ﺧﻮﺩﻣﻮ ﺧﻮﺭﺩ ﮐﻨﻤﻮ ﺑﺮﻡ ﺗﺎ ﺣﺎﻝ ﺑﻐﺾ // ﺧﻮﺩﮐﺎﺭﻣﻮ
ﺩﺭﺑﯿﺎﺭﻣﻮ ﺑﺸﻢ ﺗﻮ ﻭﺍﮊﻩ ﮔﻢ
دیدگاه  •   •   •  1392/03/5 - 19:14
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا . . .

جوی و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا . . .

وقتی نگاه ِ من به تو افتاد ، سرنوشت . . .

تصدیق ِ گفته های هِگِل بود و ما دو تا . . .

روز ِ قرار ِ اول و میز و سکوت و چای ،

سنگینی ِ هوای هتل بود و ما دو تا . . .

تا آفتاب زد ، همه جا تار شد برای ما

دنیا چقدر سرد و کِسِل بود و ما دو تا . . .

از خواب می پریم که این ماجرا فقط

یک آرزوی مانده به دل بود و ما دو تا . . .

« مرحومه نجمه زارع »
دیدگاه  •   •   •  1392/03/5 - 16:58
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ