یافتن پست: #دود

korosh
korosh
X

حبت های جالب خانم بازیگری که گزارشگر شد! / پرسپولیس قهرمان می شود


علی دایی برای من اسطوره بوده و هست. اگر هم نتواند قهرمان شود من از چشم دایی نمی بینم. شاید بخاطر مسائل مدیریتی مانند سال های پیش شرایط تیم بهم بریزد. ما بخاطر غیرت پرسپولیس دوستش داریم و احساس غرور می کنیم.


بهنوش بختیاری بازیگر توانمند سینما و تلویزیون باز هم یک کار خاص کرد تا باعث تعجب همگان شود. این خانم خوش اخلاق و بی ریای سینما همیشه از کارهای متفاوت استقبال می کند و این بار هم گزارشگری فوتبال را به کارنامه هنری اش اضافه کرد. بعد از حضور در مسابقه رالی ایرانی او بازی در فیلم «گاهی تلخ، گاهی شیرین» را پذیرفت و جالب اینکه برای اولین بار بهنوش خانم طناز را در نقشی درام می بینید که این فیلم در جشنواره فجر اکران خواهد شد. او در حال حاضر تصمیم گرفته توانایی های خود را در شرایط خاص و نقش های متفاوت نشان دهد و به همین دلیل باز هم پیشتاز بود. بختیاری گزارشگری بازی های فوتبال کامپیوتری را قبول کرد. به امید اینکه روزی بتواند مسابقات فوتبال را گزارش کند. او یک پرسپولیسی دو آتشه هم است. که فوتبال را با نگاه کارشناسانه می بیند.  گفتگوی بهنوش بختیاری با جام نیوز را در ادامه می خوانید:
 
 * باز هم بهنوش بختیاری یک کار خاص انجام داد.

- بله، من همیشه دنبال کارهایی بودم که با یک کار معمولی فرق داشته باشد. کارهای متفاوت برای من جذابیت زیادی داشته.
 
* چطور شد که این کار را قبول کردید؟

- یک شرکت این پیشنهاد را به من داد. این بازی های کامپیوتری برای نوجوانان ساخته شده و از من خواسته شد که این بازی ها را گزارش کنم. کار جالبی از آب درآمده، بخاطر علاقه زیادی که به فوتبال و حواشی آن دارم این کار را قبول کردم.


* از کدامیک از گزارشگران الگوبرداری کردید؟ به عنوان مثال گزارش های فردوسی پور، مزدک میرزایی یا خیابانی در ذهن تان بود؟

- من اصلا قابل مقایسه با آقایان فردوسی پور، خیابانی و میرزایی نیستم. من با صدای زنانه گزارش کردم و اگر می خواستم لحن مردانه گزارش کنم کار بدی از آب درمی آمد. ولی برای گزارش هیجان زیادی داشتم و از اصطلاحات فوتبال استفاده کردم. مثلا در این گزارش ها گفتم، این بازیکن چقدر شل بازی می کند یا این صحنه خطا بود.


* این کار سخت نبود؟

- در این کار متوجه شدم که فوتبال چقدر مهندسی می خواهد و از لحاظ بازی، چقدر تکنیکی است. فوتبال مثل زندگی واقعی است و هم هیجان دارد و هم اعتدال می خواهد. به نظر من یک بازیکن خوب باید روان شناس باشد چون فوتبال هوش زیادی می خواهد. بازیکنی که گل می زند هوش ما فوق بشری دارد!
 
* واقعا اینطور فکر می کنید؟

- بله، خیلی سخت است که در چند ثانیه یک بازیکن زمین را تقسیم کند، فاصله با دروازه بان و زاویه زدن توپ به داخل دروازه را بسنجد. کار فوتبالیست ها خیلی سخت است و هر چقدر پول می گیرند حقشان است!
 
* مخالف دادن این پول ها به فوتبالیست ها نیستید؟

- نه، نوش جانشان! واقعا فوتبال بازی کردن سخت است، به نظر من باید برای علی دایی احترام زیادی قائل شویم. او نابغه است و آقای گل جهان شدن کار راحتی نیست.
 

* برای انجام این کار با چه کسانی مشورت کردید؟

- از کسی مشورت نگرفتم ولی یک کتاب درخصوص فوتبال خواندم و چند فوتبال هم دیدم. اصطلاحات و اسامی فوتبالیست ها را هم می دانستم.
 
* گزارشگری سخت تر است یا بازیگری؟

- این کار انرژی بیشتری ازکار تصویر از من گرفت و واقعا خسته شدم. از بازیگری سخت تر بود. در 10 روز این کار را انجام دادم که زمان فشرده ای بود. من ساعت 10، 11 شب بعد از کار فیلمبرداری به استودیو می رفتم و باید با هیجان زیادی گزارش می کردم. تازه فهمیدم آقای فردوسی پور چقدر کارش سخت است و واقعا انرژی زیادی برای گزارشگری صرف می کند.
 

* دوست دارید فوتبال پخش مستقیم را گزارش کنید؟

- خیلی دوست دارم. همیشه به عنوان یک خانم دوست داشتم این کار را بکنم و توانایی هایم را ثابت کنم. من خیلی دوست دارم به استادیوم بروم اما نمی شود. رفت!


*درخواستت چیست؟

حالا که تیم ملی به جام جهانی رفته امیدوارم اقداماتی انجام شود تا زمینه برای حضور بانوان در ورزشگاه ها را فراهم کنند. باید نگاه ها عوض شود و به خواسته های جوانان تغییراتی بدهند. البته قانون و ضوابط هم باید رعایت شود. باید در صورتی این کار را بکنند که به خانم ها لطمه نخورد و از لحاظ شخصیتی اشکالی وارد نشود.
 

* به همین خاطر گزارشگری را قبول کردید تا ثابت کنید زنان هم می توانند؟

- فوتبال یک نماد است و زنان هم به این رشته علاقه دارند. زن جدی گرفته نمی شوند در حالیکه خانم ها مسئولیت پذیرتر هستند. بله، بخاطر این محدودیت ها همیشه خواستیم خودمان را ثابت کنیم و به همین خاطر این کار برای ما لذت بخش بود.
 

* بعد از صعود تیم ملی به جام جهانی کجا بودید؟

- من سر فیلمبرداری بودم اما با بقیه بچه ها کار را تعطیل کردیم و گفتیم. فوتبال واجب تر است! حتی تهدید کردیم که کار نمی کنیم! بعد از اینکه تیم ملی توانسته کره را شکست دهد، صحنه فیلمبرداری را ترک کردم و همراه همسرم به خیابان رفتم و در شادی مردم شریک بودم.
 

* پرسپولیسی هم که هستید؟

- بله، پرسپولیس تیم مورد علاقه من است و همیشه دلم می خواهد بهترین جایگاه را داشته باشد.
 

* اما پرسپولیس در این چند سال خوب کار نکرده؟

- من از آن طرفدارانی نیستم که وقتی تیمم ضعف داشت بگویم طرفداری و حمایت تعطیل است. من همیشه پایه پرسپولیس هستم و دوستش دارم حتی در بدترین شرایط! حالا شانسش یاری نکرده و یک سری مسائل بوجود آمده که پرسپولیس نتوانسته خوب کار کند. اما امسال می تواند موفق باشد.
 

* به نظرتان پرسپولیس امسال می تواند با دایی موفق شود؟

- علی دایی برای من اسطوره بوده و هست. اگر هم نتواند قهرمان شود من از چشم دایی نمی بینم. شاید بخاطر مسائل مدیریتی مانند سال های پیش شرایط تیم بهم بریزد. ما بخاطر غیرت پرسپولیس دوستش داریم و احساس غرور می کنیم.

* در جریان یارگیری های پرسپولیس هستید؟

- در جریان جزئیات نیستم اما شنیدم بازیکنان خوبی گرفته است. امسال پرسپولیسی ها زیاد سر و صدا نکردند.
 

* ولی باشگاه های دیگر مثل سپاهان بازیکنان ستاره گرفتند؟

- خب این باشگاه پولدار است. اما پرسپولیس با همین بازیکنان موفق می شود. باشگاه های دیگر ستاره ها را گرفتند اما پرسپولیس ستاره می سازد. لیگ امسال خیلی جذاب می شود چون سپاهان، استقلال و تراکتور خوب یارگیری کردند. در جریان مسابقات خیلی چیزها ثابت می شود چون جمع و جور کردن یک تیم پرستاره خیلی سخت است و شاید حاشیه ساز شود.

* از جدایی کریمی ناراحت شدید؟

- خیلی ناراحت شدم و دوست داشتم در پرسپولیس بماند. اما خودش تصمیم گرفت بنابه شرایط پیش آمده به تراکتور برود.
 

* فکر می کنید، او در تراکتور موفق شود؟

- صددرصد. کریمی هرجا باشد موفق می شود. من حس خوبی به تراکتور دارم وبه خاطر مردم تبریز به این تیم علاقمند هستم. امیدوارم تراکتور بتواند فصل آینده در آسیا خوب کار کند.
 

* با این حساب دوست دارید در اولین بازی لیگ پرسپولیس پیروز شود یا تراکتور؟

- دوست دارم پرسپولیس ببرد ولی علی کریمی گل بزند!
 

* مسابقات والیبال را هم دیدید؟

- بله و خیلی هم لذت بردم. تا جایی که می توانستم پیام تبریک برای والیبالیست ها گذاشتم و سعی کردم از آنها تشکر کنم. واقعا همه به وجد آمده بودند.


* به نظر شما درست است که فوتبالیست های ما در تیم های اماراتی بازی کنند؟

- ما که اینقدر ترانه می خوانیم و از غیرت و تعصب حرف می زنیم نباید این اتفاق ها را ببینیم، همین!
 

* تیم ملی می تواند در جام جهانی نتایج خوبی بگیرد؟

- صددرصد! امسال فقط برای خودنمایی به جام جهانی نمی رویم! تیم ملی در برزیل موفق می شود و احساس غرور و افتخار به ملت ایران برمی گردد. ما باید از غرور ملی مان دفاع کنیم ما ایرانی ها دعا می کنیم و دعا انرژی مثبتی را به تیم ملی منتقل می کند. با کی روش موفق می شویم و امیدوارم کدورت ها در تیم ملی را کنار بگذارند.
 

* پرسپولیس امسال قهرمان می شود؟

- دوست دارم اول شود اما نمی دانم در جریان مسابقات چه اتفاقی می افتد. پرسپولیس با دایی موفق می شود. بقیه تیم ها هرچقدر می خواهند پول خرج کنند آخرش پرسپولیس قهرمان می شود! حتی اگر پرسپولیس آخر جدول هم شود باز از این تیم حمایت می کنم و کری می خوانم!
 

* اگر حرفی باقی مانده بفرمایید.

- فقط دوست دارم بنویسید اگر دوست می خواهید اهلی اش کنید!

دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 15:37
+5
-1
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

ماهم که هاله ای به رخ از دود آهش است دایم گرفته چون دل من روی ماهش است

دیدگاه  •   •   •  1392/05/4 - 12:12
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

ای یوسف خوش نام ما خوش می​روی بر بام ما ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ما ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما در گل بمانده پای دل جان می​دهم چه جای دل  ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما جوشی بنه در شور ما تا می​شود انگور ما آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما وز آتش سودای دل ای وای دل ای وای ما

دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 12:10
+5
saman
saman
در CARLO

یک روز از یک زوج خوشبخت سوال کردم
دلیل موفقیت شما در چیست ؟ چرا هیچ وقت با هم دعوا نمی‌کنید؟


آقاهه پاسخ داد: من و خانمم از روز اول حد و حدود خودمان را مشخص کردیم
قرار شد خانم بنده فقط در مورد مسائل جزئی حق اظهار نظر داشته باشه و من هم به عنوان یک آقا در مورد مسائل کلی نظر بدهم!
گفتم: آفرین! زنده‌باد ! تو آبروی همه‌ی مردها را خریده‌ای ! من بهت افتخار می‌کنم.
حالا این مسائل جزئی که خانمت در مورد اونها حق اظهارنظر داره، چیه ؟
آقاهه گفت: مسائل بی‌اهمیتی مثل این که ما با کی رفت ‌و‌ آمد کنیم، چند تا بچه داشته باشیم، کجا زندگی کنیم، کی خانه بخریم، ماشین‌مان چه باشد، چی بخوریم، چی بپوشیم و ...
گفتم: پس اون مسائل کلی و مهم که تو در موردش نظر می‌دی، چیه ؟
آقاهه گفت: من در مورد مسائل بحران خاور میانه، نوسانات دلار، قیمت نفت و اوضاع جاری مملکت نظر می‌دهم
دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 11:38
+6
saqar
saqar
در CARLO
خدایا.......هیچ کسو......به کسی که قسمتش نیست........عادت نده.......تو خدایی.................نمیدونی که دل بشکنه چقدر درد داره...............
17 دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 01:39
+7
sahar
sahar
ﺻﺮﻑ ﻧﻈﺮ ﺍﺯﻭﻥ ﺁﻗﺎﯾﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﮐﻢ
ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺑﺸﯿﻨﻦ ﺭﻭ ﭘﺎﺕ ﯾﻪ ﻋﺪﻩ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻦ
ﻣﯿﺮﻥ ﻣﯿﭽﺴﺒﻦ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﻩ ﺩﺭ |:
ﻋﺎﺩﻡ ﺩﻟﺶ ﻣﯿﺨﺎﺩ ﺑﮕﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺵ ﺩﯾﮕﻪ
ﺍﻭﻧﻘﺪﻡ ﻧﻤﯿﺨﺎﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻓﺸﺎﺭ ﺑﯿﺎﺭﯼ!
... ﻋﺮﺿﻢ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﻪ ﮐﻪ : ﺟﻨﺎﺏ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ
ﻫﺴﺖ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺗﻌﺎﺩﻝ !!
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻣﺖ ﻣﺜﻪ ﺑﭽﻪ ﻋﺎﺩﻡ ﺳﺮ ﺟﺎﺕ
ﺑﺸﯿﻦ |:
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺣﺪ ﻭ ﺣﺪﻭﺩ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﮐﻨﯽ
ﺧﻌﻠﯽ ﻫﻢ ﻣﻤﻨﻮﻥ ! ﻭﺍﻻ
{-33-}{-25-}
دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 00:25
+7
be to che???!!
be to che???!!
کاش یکی بود یکی نبود اول غصه ها نبود ....
عصر ما عصر فریبه        عصر اسمای غریبه
عصر پژمردن گلدون        چترای سیاه تو بارون
شهر ما شهر شلوغه    همه وعده هاش دروغه
آسموناش پره دوده        قلب عاشقاش کبوده
بزنیم دل رو به دریا         منو تو تنهای تنها
دیدگاه  •   •   •  1392/05/1 - 18:29
+5
saman
saman
در CARLO
روزگار، ما را به جايي رسانده كه به پرايد نامه بنويسيم. (فكر كن!) پرايد عزيزم، شنيده‌ام مرز هجده ميليون تومان را رد كرده‌اي.‌اي قشنگ‌تر از پريا از اين به بعد، انصافا، تنها تو كوچه نريا. چون با اين وضعيت زورگيري، اختلاس و... كلا بچه‌هاي محل دزدن و خداي نكرده زبانم لال يكجا تو رو مي‌دزدند.

پرايد خوبم، انژكتورت را قربان، ‌اي لاستيكت تو حلقم، ‌اي فداي برجستگي صندوق عقب تو، ‌اي دور رينگت بگردم، فكر مي‌كردي يك زمان به مدد تلاش شبانه روزي مسوولان هجده ميليون تومان بشوي؟!

اي پرايد، ‌اي نازنين، ‌اي ماكسيما مخفي، ‌اي طرح ژنريك بنز، ‌اي پرادو مينيمال تو الان در شرايطي هستي كه مي‌توان لنت‌هايت را طوطياي چشم كرد. تو الان در موقعيتي هستي كه دود اگزوزت صد مرتبه از هواي فرحزاد مصفي‌تر است! تو چنان مقام و منزلتي داري كه مردم عاشق جيب چاك تو هستند. يعني قيمتت جيب جر مي‌دهد، باقلوا! من در حسرت آن لحظه خواهم سوخت كه سايپا سر در كارخانه‌اش بيلبورد بزند «اين ور پرايد اوفينا/ اون ور پرايد اوفينا».

اي تراول چك متحرك، ‌اي هر دور لاستيك تو شيش ماه كار كردن من، ‌اي كه ديروز در حد غضنفر بودي و امروز اما يك پا «ارزو» شدي. همينطور كه در خيابان‌ها حركت مي‌كني و از مردم دل مي‌بري به جان مسوولان با بالا گرفتن برف پاك‌كن‌هايت دعا كن. آنها و فقط آنها چنان در حوزه اقتصاد كيمياگري بلد بودند، كه توانستند نه مس، كه لگني مانند تو را طلا كنند؛ طلاي هجده عيار! باز من نمي‌دانم چرا اين مردم ناسپاس از مسوولان انتقاد مي‌كنند. قيمت پرايد امروز، قيمت زانتياي يك سال پيش است. آيا اين امر به راحتي به دست مي‌آيد؟ اين دوستان ناممكن‌ها را براي ما ممكن كرده‌اند. ‌اي الهي آخ و همينطور بچه‌ها متشكريم از بيخ.


باز نشر فراموش نشه


دیدگاه  •   •   •  1392/05/1 - 17:53
+6
saman
saman
در CARLO

با دوس دخـترم داشتیم از خیابون رد میشدیم ، عینک دودی زده بود. گشت اومد گفت خانوم چه نسبتی با شما دارن؟


.


.


.


.


.


.


.


.


.


... .


.


.


منم گفتم : خانوم کور هستن دارم از خیابون رد می کنم.


کصافط باهام کات کرد!!


تازه کلی هم پیش ماموره بهم فش داد!


ماموره مونده بود بخنده یا بگیره

2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 13:37
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
نیمه شب آواره و بی حس و حال – در سرم سودای جامی بی زبان

پرسه ای آغاز کردیم در خیال – دل به یاد آورد ایام وصال

از جدایی یک دو سالی میگذشت – یک دو سال از عمر رفت و برنگشت

دل به یاد آورد اول بار را – خاطرات اولین دیدار را

آن نظر بازی و آن اسرار را – آن دو چشم مست آهو وار را

همچو رازی مبهم و سربسته بود – چون من از تکرار او هم خسته بود

آمد و هم آشیان شد با من او – همنشین و هم زبان شد با من او

خسته جان بودم که جان شد با من او – ناتوان بود و توان شد با من او

دامنش شد جایگاه خستگی – این چنین شد آغاز دلبستگی

وای از آن شب زنده داری تا سحر – وای از آن عمری که با شد به سر

مست او بودم ز دنیا بی خبر – دم به دم این عشق میشد بیشتر

آمد و در خلوتم دم ساز شد – گفتگوها بین ما آغاز شد

گفتمش در عشق پابرجاست دل – گرگشایی چشم و دل زیباست دل

گرتو زورقمان شوی دریاست دل – بی تو شامی بی فرداست دل

دل به عشق روی تو ویران شده – در پی عشق تو سرگردان شده

گفت در عشق وفادارم بدان – من تو را بس دوست میدارم بدان

شوق وصلت را به سر دارم بدان – چون تویی محمول خمانم بدان

با تو شادی میشود غمهای من – با تو زیبا میشود فردای من

گفتمش عشقت ز دل افزون شده – دل به جادوی رخت افسون شده

جز تو هر یادی به دل مدفون شده – عالم از زیبائیت مجنون شده

در سرم جز عشق تو سودا نبود – بهر کس جز او در این دنیا نبود

دیده جز بر روی او بینا نبود – همچو عشق من هیچ گل زیبا نبود

خوبی او شهره آفاق بود – در نجابت در نکوهی طاق بود

روزگار : روزگار اما وفا با ما نداشت – طاقت خوشبختی ما را نداشت

پیش عشق ما سنگی گذاشت – بی گمان از مرگ ما پروا نداشت

آخر این قصر هجران بود و بس – حسرت و رنج فراوان بود و بس

یار ما را از جدایی غم نبود – در غمش مجنون و عاشق کم نبود

بر سر پیمان خود محکم نبود – سهم من از عشق جز ماتم نبود

با من دیوانه پیمان ساده بست – ساده هم آن عهد و پیمان را شکست

بی خبر پیمان یاری را گسست – این خبر ناگاه پشتم را شکست

آن کبوتر عاقبت از بند رست – رفت و با دلدار دگر عهد بست

با که گویم آنکه هم خون من است – جسم جان و تشنه خون من است

بخت بدبین وصل او قسمت نشد – این گدا مشمول آن رحمت نشد

آن طلا حاصل به این قیمت نشد – عاشقان را خوشدلی تقدیر نیست

با چنین تقدیر بد تدبیر نیست – از غمش با دود و دم همدم شدم

باده نوش غصه او من شدم – مست مخمور خراب از غم شدم

ذره ذره آب گشتم کم شدم – آخر آتش زد دل دیوانه را

سوخت بی پروا پر پروانه را – عشق من : عشق من از من گذشتی خوش گذر

بعد از تو حتی اسم من را نبر – خاطراتم را تو بیرون کن ز سر

دیشب از کف رفت – فردا را نگر

آخرین یکبار از من بشنو پند – بر من و بر روزگارم دل مبند

عاشقی را دیر فهمیدی چه سود – عشق دیرین گسسته تار و پود

گرچه آب رفته باز آید به رود – ماهی بیچاره اما مرده بود
دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 02:35
+8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ