یافتن پست: #راه

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
انقدر دوست پسر نداشتیم طرز استفاده اشو یادم رفته دوستان راهنمایی کنید
قبل از مصرف باید تکونش بدم
یا تاریخ انقضاشو ببینم؟
دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 13:41
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
نمی دانم چه حسی هست این عاشقی؟
وقتی می نشینم،
وقتی راه می روم، وقتی می خوابم دوستت دارم
وقتی صدایی می اید دوستت دارم،
وقتی سکوت است دوستت دارم
چه می کنی با من که چنین راحت همیشگی شده ای
دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 12:57
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
می‌ توان هر جور دیگر بود
من، من است و تو، خودت، اما...
من منم‌ها می‌‌توان ما بود،مردم بود
یک قدم این سؤ تر اما
می‌‌توان خود بود،انسان بود
می‌ توان دیروز را فردا نوشت
عشق را بر بال کاغذ
می‌ توان تا پشت سنگر برد و از آتش بسی‌ دیگر نوشت
می‌ توان هر جور دیگر بود
پشت منبر سجده کرد و بنده ی پیراهن خود بود
ضامن نارنجکی را می‌‌توان بیرون کشاند
ماشه‌ای را می‌‌توان بیخود چکاند
پیکری در خاک را با سنگ کشت
مادران یک زمین را می‌‌توان گریاند
دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 12:26
+5
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
شایدبعضی وقتها راه روعوضی برم ولی مهم اینه که هیچوقت با یه “عوضی” راه نمیرم ! {-26-}
دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 11:44
+6
-1
roya
roya
در CARLO
یه آدمایی هستن که همیشه با حوصله جواب اس ام اساتو میدن ... !
هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ میگن خوبم ... !
وقتی میبینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا میگرده , راهشون رو کج میکنن از یه طرف دیگه میرن که اون نپره ... !
همینایی که تو سرما اگه یخ ام بزنن, دستتو ول نمیکنن بزارن تو جیبشون ... !
آدمایی که از بغل کردن بیشتر آرامش میگیرن تا از ... !
... ... اونایی که تو تلفن یهویی ساکت میشن ... !
اینایی که همیشه میخندن ... !
اینایی که تو چله زمستون پیشنهاد بستنی خوردن میدن ... !
همونایین که براتون حاضرن هرکاری بکنن ... !
اینا فرشته ان ... !
تو رو خدا اگه باهاشون میرید تو رابطه , اذیتشون نکنین ... !
تنهاشون نذارین ؛ داغون میشن....
خوشت اومدبازنشرکن دوست عزیز
1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 10:03
+3
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

خدایا ...

در دوراهی زندگی ام تابلوی راهت را محکم قرار بده   نکند که با نسیمی راهم را کج کنم


دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 01:37
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

می نویسم... می نویسم از تو، تا تن کاغذ من جان دارد با تو از حادثه ها خواهم گفت، گریه این گریه اگر بگذارد گریه این گریه اگر بگذارد، با تو از روز ازل خواهم گفت فتح معراج غزل کافی نیست، با تو از اوج غزل خواهم گفت می نویسم همۀهقهقتنهاییرا،تاتوازهیچبهآرامش دریا برسی تا تو در هم همه همراه سکوتم باشی، به حریم خلوت عشق تو تنها برسی می نویسم همۀباتونبودنهارا،تاتوازخوابمرابهباتوبودنببری تا تو تکیه گاه امن خستگی ها باشی، تا مرا باز به دیدار خود من ببری

دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 22:42
+6
AmiR
AmiR
سلامی به بزرگی دنیا
سلامی که پراز ویتامین 3
سلام که همراه با عشقه
سلامی که .........
به تمامی دوستان خوبم
دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 20:41
+3
saman
saman
در CARLO
چند وقت پیش زمانی که بستنی خیلی گران نبود یک پسر ده ساله به یک کافی شاپ رفت،موقعیکه پشت میز نشست از گارسون پرسید:

قیمت بستنی گردویی چند است؟

او گفت: 50 سنت است.

پسر از جیبش پول درآورد و آن را شمرد.

سپس پرسید:قیمت بستنی ساده چقد است؟

آنجا افراد دیگری بودند که منتظر بستنی بودند گارسون درحالیکه کمی بداخلاق و بی حوصله بود با تندی گفت:35 سنت است.

پسر دوباره پولش را شمرد و گفت:

لطفا یک بستنی ساده بدهید.

گارسون بستنی ساده را همراه با صورن حساب برای او برد.پسر بستنی اش را خورد و پولش را به صندوق پرداخت کرد.

وقتی گارسون میز را تمیز میکرد شروع به گریه کردن کرد...در گوشه بشقاب 15 سنت بابت انعام برای او گذاشته بود.
پسر به جای بستنی گردویی ،بستنی ساده گرفت تا بتواند به او انعام بدهد...............
1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 17:53
+11
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
مـــن فقط برايــــ خودم هستمـــــ.... خودِ خودمـــــــــ ـ ـ ـ ... نه زيبايم و نه عروسکي و نه محتــــــاج نگاهي... براي تو که صورتــ ـــها را مي پرستـــي... نه سيرتــــــ آدمهـــا را .. هيـــــچ ندارمــــــ...... ____ راهت را بگير و بـــــرو _______________ حوالي من توقفـــ ممنـــــــــوع استــــــ.....!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 17:04
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ