یافتن پست: #رفته

nanaz
nanaz
... اولین تلنگر را مادر شوهرش زد، وقتی که اسم کوچکش را فراموش کرد و صدا زد: «عروس، بیا پایین.» روزهای بعد با معنای عروس بیشتر خو گرفت. هر چه بود عروس بود و یک روز فهمید که عروس یک نفر نیست. صدها و هزارها عروس دیگر است.
رفته رفته دانست که عروس یک عالم معنا دارد که بیشترش به او مربوط نمی شود. به صدها عروس پیش از او مربوط می شود. فهمید که هر کاری می کند، سایه ای از خاطره و رفتار و منش عروس های قبل را هم با خودش دارد.
طول کشید تا بفهمد که بیرون آمدن از آن قالب حاضر و آماده سخت است، نشان دادن و ثابت کردن این که متفاوت است. مثل تمام عروس ها نیست. آدمی است که از این به بعد باید تعریف بشود، نه این که تعریف قبل از خودش را یدک بکشد. همه ی رفتارهایش به عروس بودنش منسوب می شد، با عروس بودنش داوری می شد، نه خود خودش...!

 
دیدگاه  •   •   •  1392/07/9 - 15:04
+7
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ ﻭﺭﻭﺩﻱ 92 ﺭﻓﺘﻪ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻧﻴﻮﻣﺪﻩ ﺗﻮﭖ
ﺑﺪﻳﻦ ﺑﺎﺯﻱ ﮐﻨﻴﻢ {-18-}
دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 23:48
+4
xroyal54
xroyal54
تو دست در دست دیگری ….

من در حال نوازشِ دلی که سخت گرفته است از تو ….

مدام بر او تکرار می کنم که نترس عزیز دل…


آن دستها به هیچ کس وفا ندارند….


.....................********......................
از تو متنفرم حتی اگر اندازه تمام ستاره های آسمان هم دوستم داشته باشی

برایت آرزوی مرگ نمیکنم چون باید بمانی و خوشبختی من و بد بختی خود را ببینی . . .

منتظر آن روز هستم

مانند روزی که رفتی و گفتی دیگر باز نمی گردی
دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 23:29
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دل من دیگه خطا نکن
با غریبه‌ها وفا نکن
زندگی رو باختی دل من
مردم رو شناختی دل من

ساکت و صبوری دل من
مثل بوف کوری دل من
زندگی رو باختی دل من
مردم رو شناختی دل من
♥♥هوای پاییزیه و دل من گرفته♥♥
دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 18:35
+4
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
پسر: عشقم يه عکس خوشگل از خودت واسم بفرست.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دختر:چشم ولي تو هم محض احتياط يه عکس از خواهرت واسم بفرست عجقم.. )
شيطان سرپا ايستاده بود سيگارش را خاموش کرد و کف مرتبي براي دخترزد
( پسر بدون معطلي عکس اون يکي دوست دخترش را واسه دختر فرستاد. )
بيچاره شيطون رو آورد به مصرف مواد مخدر و شيشه
( دختر: واي مرسي عزيزم.. الان عکسمو واست ايميل ميکنم و عکس دوستش را فرستاد.
پسرک خوشحال وقتي ايميلشو باز کرد عکس خواهرشو ديد.. )
هيچي ديگه داستان اين چت باعث شد
شيطان ادامه تحصيل بده بعد از ظهرها هم کلاس تقويتي گرفته( :|
دیدگاه  •   •   •  1392/07/7 - 20:45
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آغا من پارک دوبل خوب زدم، راهنما زدم، همچیم خوب بود، تا گفت قبولی سر سرهنگه بوس کردم و چندتا نخ موهاش کنده شد و گفت گمشو تا سه ماه محرومی!!!
آخه من چمیدونستم رفته ۵میلیون پول داده مو کاشته..
دیدگاه  •   •   •  1392/07/7 - 20:17
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیگه سریال کره‌ای هم نمیزارن چند وقته قیمت اجناس تو چوسان قدیم از دستمون در رفته
دیدگاه  •   •   •  1392/07/7 - 15:28
saman
saman

به سلامتی اونایی که هزارتا خاطرخواه دارن


ولی دلشون گیرِ یه بی معرفته

دیدگاه  •   •   •  1392/07/7 - 02:02
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
عاغا دیشب هممممممممممه دور هم نشسته بودیم پسرخالم موبایلش زنگ خورد ، یه خورده سرخ و سفید شد تابلو بود مخاطب خاصشه ! همه سکوووووووووووووت!
حالا پسرخالم: بله؟ سلام ، ممنون شما؟ نخیر اشتباه گرفتین من خودم ده دقیقه دیگه بهتون زنگ می زنم !!
خب اسکل به کی زنگ میزنی اگه اشتباه گرفته !!؟
پرفسور الان بم اس ام اس داده حال کردی دیشب چطوری قضیه رو جمع کردم ، هیچکی نفهمید :|
دیدگاه  •   •   •  1392/07/6 - 21:09
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻋﺒﺎﺱ ﻗﺎﺩﺭﯼ ﻭﺭﮊﻥ ﺁﻧﻼﯾﻦ
ﺩﻳﺸﺐ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﻓﻴﺲ ﺑﻮﻙ ﻧﺒﻮﺩﻱ!ﺀ
ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ ﻛﺠﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻱ !؟
ﻳﺎﺩﺗﻪ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻱ ﻗﺎﻟﻢ ﻧﺬﺍﺭﻱ!
...ﻫﻲ ﻭﺍﺳﻢ ﻛﺎﻣﻨﺖ ﻭ ﻣﺴﻴﺞ ﺑﺰﺍﺭﻱ !ﺀ
ﺑﺨﺪﺍ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ " ﭼﻚ ﺍﻳﻤﻴﻞ" ﻛﻨﻢ
......... ﺷﻌﺮﻱ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﺕ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻳﻤﻴﻞ
ﻛﻨﻢﺀ
ﺩﺭﻭﻍ ﻧﮕﻮ ، ﺩﺭﻭﻍ ﻧﮕﻮ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﻲ
ﻻﻳﻚ ﻧﺰﻥ !ﺀ
ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻴﮕﻦ،ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻴﮕﻦ،ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ
" ﭼﻚ ﺍﻳﻤﻴﻞ" ﻛﻨﻢ
ﺍﻭﻥ ﺍﺳﺘﺘﻮﺳﻲ ﻛﻪ ﺯﺩﻱ ﺭﻭ ﻻﻳﻚ ﻛﻨﻢ
مِستِر جِفِرسون
دیدگاه  •   •   •  1392/07/6 - 19:52
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ