یافتن پست: #زخمی

*elnaz* *
*elnaz* *
مانند شیشه آسان بـــود . . . ولی دیگـــر به مــن نزن این بار ات خواهم کرد .......
دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 19:56
+5
roya
roya
در CARLO
یه بارم بغضم ترکید

چهار تا کشته و دهها زخمی داد…

بعله… یه همچین انسان خون به جگر شده ای هستم…
دیدگاه  •   •   •  1392/03/6 - 10:59
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
زخمی به پهلو دارم....روزگار بر آن نمک میباشد...من از شدت درد پیچ و تاب میخورم.....و همه گمان میکنند و میگویند که من زیبا میرقصم..
دیدگاه  •   •   •  1392/03/5 - 16:08
+2
sepideh
sepideh
روی سیــــــــــــــــــــــم ِ خاردار

باله می رقصم

بگذار زخمی شود

پاهایم

من بهانه ای میخواهم

برای نرفتن

حالا که تو راهم را سد نمیکنی
دیدگاه  •   •   •  1391/01/15 - 17:49
+4
مهسا
مهسا
هر جا دلت شکست قبل رفتن خودت جاروش کن! تا هر ناکسی منت دستای زخمیشو رو سرت نذاره.
4 دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 18:37
+5
reza
reza
نمی دانم چرا بعد از عبور از

دقیقا سیصد و هشتاد و نه شب

کماکان لحظه ها بیدار و زنده

کماکان دستها مرداد،در تب



کماکان سجده ها لبریزِ نفرین

کماکان خنده ها زهر هلاهل

تمام حرف ها نقش کف دست

به روی ماسه های خیس ساحل



دوباره چهره ها اندوه،اندوه

دوباره بغض ها فریاد،فریاد

بلندِ آسمان کوتاهِ کوتاه

دوباره خاطرات … ای داد و بیداد



تمام زندگی دور تسلسل :

دوباره،بازهم،یک بار دیگر

دوباره روی گردنهای زخمی

طناب خسته ی یک دار دیگر …
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 14:58
+4
پاراگلایدر
پاراگلایدر
فریاد نمیکشم
که خواهند گفت
از استخوان درد است
مویه نخواهم کرد
باور نمیکنند که این صدای زخمی یک مرد است
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 23:52
+5
ronak
ronak
بیا با من مدارا کن که من مجنونم و مستم

اگر از عاشقی پرسی بدان دلتنگ آن هستم

بیا با من مدارا کن که دل غمگین و جان خستم

اگر از درد من پرسی بدان لب را فرو بستم

بیا از غم شکایت کن که من همدرد تو هستم

بیا شکوه از دل کن که من نازک دلی خستم

جدایی را حکایت کن که من زخمی آن هستم

اگر از زخم دل پرسی برایش مرحمی بستم

مجنونم و مستم به پای تو نشستم

آخر ز بدیهات بیچاره شکستم

برو راه وفا آموز که من بار سفر بستم

دگر اینجا نمی مانم رهایی از وفا جستم

برو عشق از خدا آموز که من دل را بر او بستم

نمی خواهم تو را دیگر بدان از دام رستم

مجنونم و مستم به پای تو نشستم

آخر ز بدیهات بیچاره شکستم

مجنون و دل را به چشمان تو بستم

هشیار شدم آخر از دام تو جستم

مجنونم و مستم ....

عاشقم و خستم....
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 12:18
+5
☺SAEED☻
☺SAEED☻
میگفتند:
سختی ها نمک زندگــــــی است.....
امّا چرا کسی نفهمید
"نمــــــک" برای من که خاطراتم زخمی است
شور نیست...
مزه "درد" میدهد...!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/25 - 20:59
+4
مهسا
مهسا
تو اگـــر می دانستیــــــ که چه زخمیــــــ دارد خنجر از دستـــــ عزیزانـــــ خوردنـــــ

از من ِ خسته نمی پرسیدیـــــــ

آه چرا تنهاییــــــــ ؟
دیدگاه  •   •   •  1390/12/25 - 02:05
+8
صفحات: 6 7 8 9 10 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ