یافتن پست: #زنده

پاکدامنی
پاکدامنی

از حاملگی بدانیم


چه راهکاری انتخاب کنم تا حامله شوم؟


تخمک گذاری چیست؟
تخمک گذاری به زمانی گفته می شود که یک تخمک (یا در برخی موارد نادر بطور طبیعی بیشتر از یک تخمک) از تخمدان آزاد می شود و این زمان را “دوره باروری” در سیکل قاعدگی می نامند. هر ماه، یک تخمک در درون تخمدان شما به بلوغ می رسد. هنگامی که اندازه آن به حد معینی رسید، تخمک از تخمدان آزاد شده و درونِ لوله های فالوپ، به طرف رحم حرکت می کند. اینکه در هر بار، کدام تخمدان یک تخمک آزاد می کند، نسبتا نامشخص است. آنچه مشخص است این است که وظیفه تخمک گذاری در سیکلهای قاعدگی به صورت منظم و یکی در میان، بین تخمدانها تقسیم نمی شود.


چگونه زمان بیشترین باروری، با تخمک گذاری مشخص می شود؟
برای اینکه بهترین نتیجه را بگیرید و حامله شوید، باید در مدت یک تا دو روز پیش از تخمک گذاری تا ۲۴ ساعت پس از آن، آمیزش داشته باشید. دلیل این امر آن است که اسپرمها می توانند دو تا سه روز زنده بمانند، اما تخمک نمی تواند بیشتر از ۲۴ ساعت پس از تخمک گذاری به حیات خود ادامه دهد مگر اینکه لقاح صورت پذیرد... ادامه مطلب در لینک



چگونه می تواتم بفهمم که در حال تخمک گذاری هستم؟
برخی از خانمها متوجه تخمک گذاری می شوند و برخی دیگر، تغییر خاصی را مشاهده نمی کنند. اگر به فکر بارداری هستید، دوره ماهیانه خود را برای چند ماه متوالی زیر نظر بگیرید. برخی از نشانه های ظریف تخمک گذاری عبارتند از...

دیدگاه  •   •   •  1392/07/14 - 12:39
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



مانده بودی اگر نازنینم زندگی رنگ و بوی دگر داشت
این شب سرد و غمگین غربت
با وجود تو رنگ سحر داشت
ا تو و عشق تو زنده بودم
بعد تو من خودم هم نبودم
بهترین شعر هستی رو با تو
مانده بودی اگر می سرودم
مانده بودی اگر می سرودم


کوتاه شود



دیدگاه  •   •   •  1392/07/12 - 20:56
+5
*elnaz* *
*elnaz* *
خيلي ها ميگن دوري و دوستي ولي من ميگم سخته زنده بودن وقتي دوري و نيستي.................


دیدگاه  •   •   •  1392/07/12 - 20:17
+6
*elnaz* *
*elnaz* *
مردها هنوز در زمان جاهلیت زندگی می‌کنند.هنوزبغض های خود را زنده به گور میکنند پیامبری باید بیاید........................


دیدگاه  •   •   •  1392/07/12 - 14:04
+5
be to che???!!
be to che???!!

آن زمان كه مرا پير و از كار افتاده يافتي،

اگر هنگام غذا خوردن لباسهايم را كثيف كردم ويا نتوانستم لباسهايم را بپوشم

اگر صحبت هايم تكراري و خسته كننده است

صبور باش و دركم كن

يادت بياور وقتي كوچك بودي مجبور ميشدم روزي چند بار لباسهايت عوض كنم

براي سرگرمي يا خواباندنت مجبور ميشدم بارها و بارها داستاني را برايت تعريف كنم...

وقتي نميخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نكن

وقتي بي خبر از پيشرفتها و دنياي امروز سوالاتي ميكنم،با تمسخر به من ننگر

وقتي براي اداي كلمات يا مطلبي حافظه ام ياري نميكند،فرصت بده و عصباني نشو

وقتي پاهايم توان راه رفتن ندارند،دستانت را به من بده...همانگونه كه تو اولين قدمهايت را كنار من برميداشتي....

زماني كه ميگويم ديگر نميخواهم زنده بمانم و ميخواهم بميرم،عصباني نشو..روزي خود ميفهمي

از اينكه در كنارت و مزاحم تو هستم،خسته و عصباني نشو

ياريم كن همانگونه كه من ياريت كردم

كمك كن تا با نيرو و شكيبايي تو اين راه را به پايان برسانم


فرزند دلبندم،دوستت دارم

دیدگاه  •   •   •  1392/07/12 - 11:32
+4
saeed
saeed

راحت بگم ، سنگ شده ام ، سنگ را که می شناسی ؟جنسش خوب است نمی شکند !یاد گرفتم که عشق با تمام عظمتش دو یا سه ماه بیشتر زنده نیست.یاد گرفتم که عشق یعنی فاصله و فاصله.یعنی دو خط موازی که هیچ وقت به هم نمی رسند.یاد گرفتم در عشق هیچ کس به اندازه خودت وفادار نیست.یاد گرفتم هر چه عاشق تر باشی تنهاتری. ...

دیدگاه  •   •   •  1392/07/11 - 20:59
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ندانی که ایران نشست منست

جهان سر به سر زیر دست ِ منست

هنر نزد ایرانیان است و بـــس

ندادند شـیر ژیان را بکــس

همه یکدلانند یـزدان شناس

بـه نیکـی ندارنـد از بـد هـراس

دریغ است ایـران که ویـران شــود

کنام پلنگان و شیران شــود

چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد

در این بوم و بر زنده یک تن مباد
دیدگاه  •   •   •  1392/07/10 - 20:33
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



این روز ها از نبودنت نوازنده ی خوبی شده ام !
دلم شور میزنه . . .
چشمم تار


دیدگاه  •   •   •  1392/07/9 - 18:21
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دقت کردین 10 ساعت تو اتاقی هیچ خبری نیست اصلا کسی نمیاد ببینه مردی یا زنده ای ولی تا میخوای شلوارتو عوض کنی تمام خانواده میریزن داخل
دیدگاه  •   •   •  1392/07/9 - 16:27
+1
nanaz
nanaz
روباه گفت: تو اگر دوست میخواهی مرا اهلی کن.
شازده کوچولو پرسید: اهلی یعنی چه؟

روباه گفت: یعنی ایجاد علاقه کردن.
شاده کوچولو پرسید: چطوری؟
روباه گفت: با صبوری کردن ...

روباه گفت: ارزش گل تو به قدر ِ عمری‌ـست
که به پاش صرف کرده‌ای ..

شازده کوچولو برای آن که یادش بماند تکرار کرد:
- به قدر عمری‌ـست که به پاش صرف کرده‌ام ..

روباه گفت: انسان‌ها این حقیقت را فراموش کرده‌اند
اما تو نباید فراموشش کنی
تو تا زنده‌ای، نسبت به چیزی که اهلی کرده‌ای مسئولی.
تو مسئول گـُلتی...

شازده کوچولو برای آن که یادش بماند تکرار کرد :
« من مسئول ِ گـُلمَم. »

شازده کوچولو _ آنتوان دوسنت اگزوپری



دیدگاه  •   •   •  1392/07/9 - 14:55
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ