یافتن پست: #زن

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



با این نرخ تورم کدوم پسری ازدواج میکنه؟!!! هان؟!!!

خانوما یکم توقعشونو کم کنن بلکه فرجی شد

طرف ماشین نداشت نمیشه زنش شد؟!!!

طرف خونه نداشت نمیشه زنش شد؟!!!

طرف حساب پس انداز تپل نداشت نمیشه زنش شد؟!!!

طرف ویلا نداشت نمیشه زنش شد؟!!!

شعور کجای اولویت بندی لیست توقعاتتونه؟!!!

به فکر ازدواج با یه مرد باشعور باشید...
"هرچند پسر باشعور هم نایاب شده" :))))

اصن ولش کن مجرد بمونید :|





دیدگاه  •   •   •  1392/10/23 - 18:12
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

بگو دیروز چی شد؟؟؟
دیروز تو اتویوس یه پسر بچه ی خیلی ناز که حدودا 3 ساله بود گریه میکرد و تانکر تانکر اشک میریخت در حدی که درو پنجره اتوبوس به التماس افتاده بود ..به مامانش میگف چرا واسم شکلات نخ[!] ؟؟؟چ جیغای رنگیم که نمیزد ....خلاصه کاسه صبر مامانیش لبریز شد و با عصبانیت گفت آمپول میزنما (خودتون دیگه قیافه مامانه رو تو اون لحظه تصور کنید) حالا اینجارو داشته باش بچه پررو پرو شلوارشو کشید پایین بیا بزن... من و اژ آمپول میتلشونی؟؟
من و میگی هنوز تو شوکم م م م خدایی قفل کردم...
اینا عایا بچن یا غول چراغ جادو .....

دیدگاه  •   •   •  1392/10/23 - 17:41
+2
mohsen.f
mohsen.f
_______0000000___________________
________00000____________________
_________000_____________________
_________000_____________________
____0000000000000________________
______000000000__________________
_________000_____________________
_________000___*_*________________
_________000__*____*______________
_______0_000_0______*_____________
________00000 ________*___________
_________000___________*__________
_________000_____________*------____
_______0000000___________________
______000000000__________________
_____00000000000_________________
____0000000000000________________
____0000000000000________________
_____00000000000_________________
12 دیدگاه  •   •   •  1392/10/22 - 16:18
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



فامیل دور به آقای مجری :

بیشترین شکست های که تو زندگیم خوردم ,به خاطر دروغ هایی بود که باید می گفتم ,اما نگفتم آقای مجری....




دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 21:11
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻫﻮﺍ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻧﻔﺮﻩ ﮔﺬﺷﺘﻪ ... ﺩﯾﮕﻪ ﺍﻻﻥ ﺑﺎﯾﺪ 60  70 ﻧﻔﺮﯼ ﻋﯿﻦ ﭘﻨﮕﻮﺋﻨﺎ ﺩﻭﺭﻩ ﻫﻢ ﺟﻢ ﺷﯿﻢ ... ﯾﺦ  ﻧﺰﻧﯿﻢ
دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 21:10
+5
melika
melika
وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست ،
نگفتم :عزیزم ، این کار را نکن.
نگفتم :برگرد
و یک بار دیگر به من فرصت بده.
وقتی پرسید : دوستش دارم یا نه ،رویم را برگرداندم.
حالا او رفته و من تمام چیزهایی که نگفتم را می شنوم
نگفتم :عزیزم ،متاسفم ،
چون من هم مقصر بودم
نگفتم :اختلاف ها را کنار بگذاریم،
چون تمام آنچه می خواهیم عشق و وفاداری و مهلت است .
گفتم :اگر راهت را انتخاب کرده ای،
من آن را سد نخواهم کرد
حالا او رفته و من
تمام چیزهایی که نگفتم را می شنوم
او را در آغوش نگرفتم و اشکهایش را پاک نکردم
نگفتم :اگر تو نباشی
زندگی ام بی معنی خواهد بود .
فکر می کردم از تمامی آن بازی ها خلاص خواهم شد
اما حالا،تنها کاری که می کنم
گوش دادن به چیزهایی است که نگفتم
نگفتم :بارانی ات را درآر...
قهوه درست می کنم و با هم حرف می زنیم.
نگفتم :جاده بیرون خانه طولانی و خلوت و بی انتهاست.
گفتم :خدانگه دار ،موفق باشی ،خدا به همراهت.
او رفت و مرا تنها گذاشت
تا با تمام چیزهایی که نگفتم ،زندگی کنم.

شل سیلور استاین
دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 19:54
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خیانت


زندگی نقطه سر خط بی وفایی شده عادت
تو نوشته بودی دیدار سه تا نقطه به قیامت
زندگی نقطه سر خط تلگرافی شده نامت
قلبم و مچاله کردی لای نقطه چین نامت
عزیزم نقطه ته خط برو با خیال راحت
دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 19:29
+7
melika
melika
سه تن آن را میدانستند
زنی که معشوقهی کافکا بود
کافکا او را به خواب دیده بود.
سه تن آن را میدانستند
مردی که دوست کافکا بود
کافکا او را به خواب دیده بود.
سه تن آن را میدانستند
زن به دوست گفت:
دلم میخواهد امشب با من عشقبازی کنی.
سه تن آن را میدانستند
مرد پاسخ داد: اگر گناه کنیم
کافکا دیگر ما را به خواب نخواهد دید.
یک تن آن را میدانست
و بر زمین کس دیگری نبود.
کافکا با خود گفت:
اکنون که آن دو رفته اند و تنها مانده ام
دیگر، خود را به خواب نخواهم دید.
دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 19:06
+7
melika
melika

اولین بار
که بخواهم بگویم دوستت دارم خیلی سخت است
تب می کنم عرق می کنم میلرزم
جان می دهم هزار بار
می میرم وزنده می شم پیش چشمهای تو
تا بگویم دوستت دارم
اولین بار که بخواهم بگویم دوستت دارم
خیلی سخت است
اما آخرین بار آن از همیشه سخت تر است
و امروز می خواهم برای آخرین بار بگویم دوستت دارم
و بعد راهم را بگیرم و بروم
چون تازه فهمیدم
تو هرگز دوستم نداشتی
دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 19:00
+5
melika
melika
من نبودم
کسی که در خانه ات را کوبید
من نبودم
کسی که به تو سلام داد
من نبودم
کسی که سالها عاشق تو بود
و هر کجا که می رفتی
دنبالت می کرد
دروغ گفتم
من بودم!.
من همان بودم که تو هیچ وقت نخواستی ببینی.
با این حال
آری!من بودم که عاشق تو بودم
هنوز هم عاشقت هستم
حالا این را با صدای بلند فریاد می زنم
و تو گریه می کنی و می گویی
"چرا این را زودتر نگفتی؟!"
دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 18:56
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ