یافتن پست: #سجده

be to che???!!
be to che???!!

وقتي از آدمي بت مي سازي ...




همه ي رفتارهايت تبديل به عبادت مي شود




و اين بزرگترين خيانت به خود است





روزانــه هزاران انســان به دنيــا مي آينـــد





امــا نسل " انســانيت " در حال انقــراض است



****





بكـــــوش آنگونه زندگي كني







كه اي كاش







تكه كلام پيري ات نباشــد



****




اگر مي‌دانستيد يك محكوم به مرگ







 چقدر در آرزوي بازگشت به زندگي است





 آنگاه قدر روزهايي را كه با غم و اندوه و





 نگراني و بدخلقي مي‌گذرانيد مي‌دانستيد.















***







بنده كه نباشي؛









متكبر مي شوي؛








حتي در سجده هاي طولاني ...


****



سلام مرا به وجدانت برسان و اگر بيدار بود بپرس









 چگونه شب ها را آسوده مي خوابد . . . ؟


****









گوسفندان را چوپانشان دارد مي درد، به نام تو








آرام بخواب









گرگ براي خودش شرافتي دارد









حالا كه انسان دردنده شده است

****








                                 نسلي هستيم كه هرگز در آينده








                                           نخواهيم گفت:








                                      كجايي جواني كه يادش بخير



                                      هيچ ياد خيري نداريم...


                                                        ****


 بياييــد تا هستيم يكديـــگر را لمس كنيم





سنگــــ قبر احساس ندارد..
دیدگاه  •   •   •  1392/05/29 - 00:39
+6
saman
saman
خراب می شود دلم به یک صدا ، به یک نفس

تمام می شوم همی ،به یک اشاره ، این و بس


نمی توان ، نمی شود ، صداست آرزوی من


بگو بگو تو هم نفس ، دعاست آرزوی من


بری ، برم ، تمام می شود وفا


بمان ، بگو ، سراب عشق پاک ِ من


توان نماند ای خدا به دست های خسته ام


به او بگو نمانده است ، تمام می شود جفا


بیا بیا ، صدا بزن ، به اسم ، اسم کوچکم


بگو که بس همین نفس ، بیا به پیش ِ من ، بیا


همین بدان تو ای سراب


مُهر شانه ام ، دمیست خاک گرفته است


بیا و سجده کن همی ، به مُهر های خسته ام


خدای شکر می کنم تورا


دوباره چشمه ای زلال ، دلی سیاه شست و شو کند ...


دیدگاه  •   •   •  1392/05/28 - 17:44
+3
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
روزی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد ، آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد ، من بودم و چشمان تو نه آتشی و نه گلی ، چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاشقی .
دیدگاه  •   •   •  1392/05/28 - 15:56
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
می‌ توان هر جور دیگر بود
من، من است و تو، خودت، اما...
من منم‌ها می‌‌توان ما بود،مردم بود
یک قدم این سؤ تر اما
می‌‌توان خود بود،انسان بود
می‌ توان دیروز را فردا نوشت
عشق را بر بال کاغذ
می‌ توان تا پشت سنگر برد و از آتش بسی‌ دیگر نوشت
می‌ توان هر جور دیگر بود
پشت منبر سجده کرد و بنده ی پیراهن خود بود
ضامن نارنجکی را می‌‌توان بیرون کشاند
ماشه‌ای را می‌‌توان بیخود چکاند
پیکری در خاک را با سنگ کشت
مادران یک زمین را می‌‌توان گریاند
دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 12:26
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
یک شبی مجنون نمازش را شکست

بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود

فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او

پُر ز لیلا شد دل پر آه او

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای

بر صلیب عشق دارم کرده ای

جام لیلا را به دستم داده ای

وندر این بازی شکستم داده ای

نیشتر عشقش به جانم می زنی

دردم از لیلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق،دل خونم نکن

من که مجنونم تو مجنونم نکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم

این تو و لیلای تو... من نیستم

گفت ای دیوانه لیلایت منم

در رگ پنهان و پیدایت منم

سالها با جور لیلا ساختی

من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم

صد قمار عشق یکجا باختم

[!] آواره صحرا نشد

گفتم عا قل می شوی اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت

غیر لیلا بر نیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی

دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سر می زنی

در حریم خانه ام در می زنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود

درس عشقش بی قرارت کرده بود

مرد راهش باش تا شاهت کنم

صد چو لیلا کشته در راهت کنم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 13:26
+6
*elnaz* *
*elnaz* *
رو ب تو سجده می کنم...دری ب کعبه باز نیست...بس ک طواف [!]..مرا ب حج نیاز نیست......  


                       
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 17:42
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
آنقدر دلتنگتم که حتی ابلیس بر وسعت این دلتنگی سجده می کند....................
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 14:12
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
عشق یعنی انتظاروانتظار

عشق یعنی هر چه بینی عکس یار

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

عشق یعنی سجده ها با چشم تر

عشق یعنی دیده بر در دوختن

عشق یعنی از فراقش سوختن

عشق یعنی سر به در آویختن

عشق یعنی اشک حسرت ریختن

عشق یعنی چون محمد پا به راه

عشق یعنی همچو یوسف قعرچاه

عشق یعنی لحظه های ناب ناب

عشق یعنی لحظه های التهاب

عشق یعنی گم شدن در کوی دوست

عشق یعنی هر چه در دل آرزوست
دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 14:53
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

جاودان خدمت کنند آن چشم سحر آمیز را زنگیان سجده برند آن زلف جان آویز را توبه و پرهیز کردم ننگرم زین بیش من زلف جان آویز را یا چشم رنگ آمیز را
گر لب شیرین آن بت بر لب شیرین بدی
جان مانی سجده کردی صورت پرویز را با چنان زلف و چنان چشم دلاویز ای عجب جای کی ماند درین دل توبه و پرهیز را جان ما می را و قالب خاک را و دل ترا وین سر طناز پر وسواس تیغ تیز را شربت وصل تو ماند نوبهار تازه را ضربت هجر تو ماند ذوالفقار تیز را گر شب وصلت نماید مر شب معراج را نیک ماند روز هجرت روز رستاخیز را اهل دعوی را مسلم باد جنات النعیم رطل می‌باید دمادم مست بیگه خیز را آتش عشق سنایی تیز کن ای ساقیا در دهیدش آب انگور نشاط‌انگیز را

دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 10:48
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
دلخوشم با کاشتن هر چند با آن داشتن نیست
گرچه بی برداشت کارم جز به خیره کاشتن نیست
سرخوش از آواز مستان در زمستانم که قصدم
لانه را مانند مور از دانه ها انباشتن نیست
حرص محصولی ندارم مزرع عمر است و اینجا
در نهایت نیز با هر کاشتن برداشتن نیست
سخت می گیرد جهان بر سختکوشان و از آنروز
چاره ی آزاده ماندن غیر سهل انگشاتن نیست
گر به خاک افتم چو شب پایان چه به از آنکه کارم
چون مترسک قامت بی قامتی افرشاتن نیست
از تو دل کندن نمی دانم که چون دامن ز عشق است
چاره دست همتم را جز فرونگذشاتن نیست
سر به سجده می گذارم با جبین منکسر هم
در نماز ما شکستن هست اگر نگذاشتن نیست
دیدگاه  •   •   •  1392/04/23 - 18:47
+5
صفحات: 2 3 4 5 6 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ