یافتن پست: #سد

*elnaz* *
*elnaz* *
در من کودکی هست
ایستاده بر بامِ خانه
با دست‌هایِ باز
با میل وحشیانه به پرواز
در من کودکی هست
نشسته بر لب حوضی‌ قدیمی‌...
زیرِ پلک‌هایش موجی از
ماهی‌ و دریا و ساحلی حقیقی‌
در من یک کودک جسور
از تهِ تاریکی‌ خیز بر می‌دارد
در آغوش می‌گیرد
کسی‌ را که از تنهایی ترس دارد
کسی‌ را که اندوهِ چشم‌هایش را
هیچ کس دیگر ندارد
کودکی که هر شب وقتِ خواب می‌پرسد
گنبدِ به این کبودی
چرا من بودم و تو نبودی ؟
دیدگاه  •   •   •  1393/02/22 - 22:26
+5
محمد
محمد
آدم گاهی تهی می شود…
خالی می شود…!

دلش یک گوش می خواهد که فقط برایش حرف بزند….غُر بزند…

دلش می خواهد….زیر دوش آب ریز ریز برای خودش اشک بریزد…

دلش می خواهد….زیر باران ساعت ها قدم بزند و خیس شود…

دلش می خواهد….برود….ولی نرسد….!!

دلش می خواهد….فقط به صدای باران گوش دهد…

دلش می خواهد….ساعت ها بخار دهانش را نگاه کند…

دلش می خواهد….چشمانش را ببندد….به هیچ چیز فکر نکند..

دلش می خواهد….خودش را لوس کند…!

دلش یک آغوش اَمن می خواهد…!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/02/21 - 18:24
+2
محمد
محمد

او مرا میخواست،
اما نمیدانست پشت این چهره آرام ،
دنیای غم ومشکلاتی است که فکر کردن به خودم را گرفته بود ،
چه برسد به دوست داشتنت خواهان من ...!

دیدگاه  •   •   •  1393/02/21 - 18:00
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯿﺮﺳﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﻝ ﺧﻮﺩ
ﺟﺎﯼ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺣﺲ ﮐﻨﯽ
ﺩﺭ ﺩﻟﺖ ﺑﺎ ﺑﻐﺾ ﺑﮕﻮﯾﯽ :
“ ﮐﺎﺵ ﺍﯾﻨﺠﺂ ﺑﻮﺩ “
ﺍﻣﺎ ﻣَـﻦ ﺩﯾﮕﺮ
.
.
.
ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﻢ ..

دیدگاه  •   •   •  1393/02/18 - 15:35
+2
-1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
درد دارد

وقتی می رود ...

و همه می گویند:دوستت نداشت ...!

و تو نمی توانی به همه ثابت کنی که هر شب ...

با عاشقانه هایش خوابت میکرد...

به همین بغض لعنتی قسم نوبت گریه تو هم میرسد ...

شک نکن ...
دیدگاه  •   •   •  1393/02/17 - 20:17
+4
محمد
محمد
چرا هيچ كس نمي نويسد ازمردها
ازچشم ها شانه ها از صدايش آغوشش عطرتنش...

پررو ميشوند؟خب بشوند

مگرما به اتكا همين دست ها همين آغوش ها سرپا نمانده ايم؟؟؟

من بلدنيستم درسايه دوست داشته باشم

ميخواهم دنيا بداند دوستش دارم...
دیدگاه  •   •   •  1393/02/17 - 18:30
+4
*elnaz* *
*elnaz* *

بگذار بگذرند روزهایی که روز ما نیست!


ای روزگار روز ما هم می رسد...

دیدگاه  •   •   •  1393/02/13 - 22:28
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
درد دارد

وقتی می رود ...

و همه می گویند:دوستت نداشت ...!

و تو نمی توانی به همه ثابت کنی که هر شب ...

با عاشقانه هایش خوابت میکرد...

به همین بغض لعنتی قسم نوبت گریه تو هم میرسد ...

شک نکن ...
دیدگاه  •   •   •  1393/02/13 - 20:35
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به غضنفر میگن غمناک ترین لحظه زندگیت کدومه؟
میگه: در زلزله ی بم جسد کودکی را دفن کردم که بسیار گریه میکرد و میگفت عمو من زنده ام
دیدگاه  •   •   •  1393/02/12 - 12:34
+5
*elnaz* *
*elnaz* *
چه چیز در این دنیــا


غریبانه
تر از دخترکی است



کـه تنهاییش را بغل میکند



می بوسد



امـا حاضر نیست دیگر


کسی را دوست داشته باشد
!
دیدگاه  •   •   •  1393/02/11 - 18:15
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ