یافتن پست: #سد

محمد
محمد

درست در لحظه اخر، در اوج توکل و در نهایت تاریکی


نوری نمایان میشود، معجزه ای رخ میدهد


خدا میرسد


دیدگاه  •   •   •  1393/03/4 - 23:04
+3
be to che???!!
be to che???!!
6 دیدگاه  •   •   •  1393/03/3 - 21:04
+4
maryam
maryam
روزی میرسد که آدم دست به خودکشی میزند
نه اینکه تیغ بردارد رگش را بزند
نه , قید احساسش را میزند...!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/03/1 - 00:12
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه روز حوصله م سر رفته بود. به یه شماره نا شناس اس دادم گفتم:
من جسدو میارم همونجا پولو میگیرم!
هیچی دیگه طرف جواب داد:
قرارمون عوض شد؛دفنش کن.
فقط دستشو قطع کن بیار برام تا مطمئن بشم کشتیش!
ترسیدم گوشیم رو خاموش کردم!
مردم روانی شدنا
دیدگاه  •   •   •  1393/02/31 - 22:51
+2
maryam
maryam

باورت بشود یا نه !؟
روزی می رسد ....
که دلت برای هیچ کس ؛
به اندازه ی من تنگ نخواهد شد !
برای نگاه کردنم ؛
... خندیدنم ، 
اذیت کردنم ...
برای تمام لحظاتى که در کنارم داشتی !
روزی خواهد رسید که در حسرت تکرار دوباره من خواهی بود ،

می دانم روزی که نباشم هیچکس تکرار من نخواهد شد... !
3 دیدگاه  •   •   •  1393/02/29 - 23:49
+3
maryam
maryam

کاش می شــــد " فقــــط " ، تو را داشته باشــــم....


خدا هـــــی بپرسد : خوب ، دیگر چه ؟؟!


من بگویـــم : هیچ ، هـــــمین کافیـــــــــست!!!

4 دیدگاه  •   •   •  1393/02/28 - 20:00
+2
maryam
maryam
یڪ روز می رسد...
یڪ ملافه ی سفید پایان می دهد...
به من...
به شیطنت هایم...
به بازیگوشی هایم...
به خنده های بلندم...
روزی ڪــه همه با دیدن عڪـسم بغض می کنند و می گویند:
دیوانه دلمان برای مسخره بازی هایت تنگ شده...
دیدگاه  •   •   •  1393/02/28 - 19:51
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در سایه دلشکستگی پیر شدم آنقدر

غم خوردم که از ندگی سیر شدم تا

آمدی آشنای قلبت باشم ، گفتی که

من از غریبه ها سیر شدم !

.

.

تا که از جانب معشوقه نباشد کششی

کوشش عاشق بیچاره به جای نرسد .
دیدگاه  •   •   •  1393/02/25 - 21:11
+1
sahar
sahar
یارو داشته تو اتوبان 180 تا سرعت میرفته، افسره جلوشو میگیره، بهش میگه: شما گواهینامه دارین؟ یارو میگه نخیر! میگه: کارت ماشین چی؟ مرده میگه: دارم ولی مال خودم نیست، مال اون بدبختیه که جسدش تو صندوق عقبه! افسره کف میکنه، میره  سریع به مافوقش گذارش میده. خلاصه بعد از یک ربع سرهنگ مافوقش میاد، از مردمیپرسه: آقا شما گواهینامه و کارت ماشین ندارین؟! یارو میگه: چرا قربان، بفرمایین! دست میکنه از تو داشبرد گواهینامه و کارت ماشین رو درمیاره، میده خدمت سرهنگ.  سرهنگه میگه: می‌تونم صندوق عقب ماشینتونو بازرسی کنم؟ یارو میگه: خواهش میکنم، بفرمایید. سرهنگه میره در صندوق عقب  رو باز میکنه، میبینه اونجا هم خبری نیست.  برمیگرده به مرده مگه: ولی زیردست من گزارش داده که شما گواهینامه و کارت ماشین ندارین و یه جسد هم تو صندوق عقب ماشینتونه! یارو میگه: نه قربان دروغ به عرضتون رسوندن! خودتون که مشاهده کردین. به خدا این افسره عقده‌ایه! دوست داره بیخودی به ملت گیر بده! لابد بعدشم گفته که من داشتم 180 تا سرعت می‌رفتم! {-18-}
دیدگاه  •   •   •  1393/02/25 - 01:15
+8
*elnaz* *
*elnaz* *

چه چیز در این دنیا...



غریبانه تر از دخترکی است که تنهایی اش را 

بغل میکند!
 

میبوسد!
 

اما حاضر نیست دیگر کسی را دوست داشته باشد


2 دیدگاه  •   •   •  1393/02/22 - 22:44
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ