یافتن پست: #سد

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یک پنجره برای دیدن

یک پنجره برای شنیدن

یک پنجره که مثل حلقۀ چاهی

در انتهای خود به قلب زمین می رسد

و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنگ

یک پنجره که دست های کوچک تنهایی را

از بخشش شبانۀ عطر ستاره های کریم

سرشار می کند.
دیدگاه  •   •   •  1392/07/9 - 16:20
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گاهی به جایی می رسد

که آدم دست به خودکشی می­زند !

نه اینکه تیغ بردارد رگش را بزند

نه ..

قید احساسش را می زند…
دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 20:06
+5
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO


فقط بوی ماه مهر نبود...

دلهره های ناتمام
شب هم بود...

عشق کیف و بوی ورق کتابهایت و پاکن میلان...

مداد شمعی های از کمر شکسته و کج کوله ات...

دعوای
ساندیس و پشمک...

نیمکتهایی که صدای قیژ قیژشان تمامی نداشت...

کیف همکلاسی ات که همیشه سد راه نگاه های دزدکی ات بود

نامه های توی جامیزت هم بود...

ضربدرهایی که
مبصر انگار روی روح و جسمت میکشید...

یک بوی دیگر هم بود..

بوی
گچهایی که تو قرمزش اش را دوست داشتی...

صدای اشنای قدمهای
مراقب که تنت را میلرزاند...

درد تلخ
خط کشهای چوبی...

صدای شق
لیوان تاشو...

بوی
صابون کاغذی...

خنده های مستانه ی زنگ
ورزش و شعر هایی که بلد بودی...

"
عمو زنجیر باف" دستمال پشت سر کی بندازم"

پول خورد های دوست داشتنی و ساندویچهای کثیف...

لباس های یک رنگ و یک شکل...

تصمیم لعنتی
کبری و چوپان بخت برگشته ی دروغگو..

پرتقال فروشی پرتقالهایش از قرار...

پیکی که تو هیچ وقت به "لبخندهایش" نخندیدی...

خودکار
قرمز معلمت...

بودند...

بودند...

بودند و تو هیچوقت بودنشان را نفهمیدی...

همانجور که رفتنشان را نفهمیدی...


.......

....

..

دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 20:04
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هر چند دل سپردنمان اشتباه نیست

اما برو که ماندنت اینجا صلاح نیست



حس می کنم زمین و زمان درد می کشند

وقتی بساط گریه ی ما روبراه نیست



لطفا دعا نکن که به جایی نمی رسد

اینجا کسی برای کسی "باراله" نیست



اصلا نترس از آخرتم ، حرفهای من

حتی به قد یک سر سوزن گناه نیست



دیگر غم حلال و حرامی نمانده است

وقتی نفس کشیدن ما هم مباح نیست



حالا برو به معجزه هم معتقد نباش

دنیا برای ما دو نفر سرپناه نیست !
دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 19:29
+4
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi

مردی برای تولد همسرش به شیرینی فروشی محل تلفن زد تا کیک او را سفارش دهد...

فروشنده پرسید که چه پیغام تبریکی روی کیک بنویسد ؟

مرد فکری کرد و گفت بنویسید : با اینکه داری پیرتر میشوی ولی هر روز بهتر میشوی

فروشنده پرسید چه جوری این پیغام را بنویسد ؟!

مرد گفت : خب، "با اینکه داری پیرتر میشوی" در بالا و "ولی هر روز بهتر میشوی" در پایین!

مهمانی شروع شد، پاسی از شب گذشته بود که کیک ارسال شد...

در جعبه کیک که باز شد مهمانها شوکه شدند ، چون روی کیک نوشته شده بود :

"با اینکه داری پیرتر میشوی در بالا ، ولی هر روز بهتر میشوی درپایین " !!!

{-33-}{-18-}



دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 18:36
+2
nanaz
nanaz
شک نکن
درست در لحظه ی آخر، در اوج توکل و در نهایت تاریکی
نوری نمایان می شود، معجزه ای رخ می دهد
و چه زیبا خدا از راه می رسد...
دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 14:34
+8
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
لهجه خوش طعم پاییز،
به گوش می رسد!
باران را دوست دارم...
خیس شدن در باران را دوست دارم...
قدم زدن در روزگار خوش رنگ پاییز را دوست دارم...
تو را هم..
دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 13:07
+4
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
دختر خانومای عزیز
دختر خانومای عزیز ...
بخدا با "عجیجم" میشه کنار اومد...
با "عجقم" میشه کنار اومد...
به این برکت با "چیتال میتونی " میشه کنار اومد...
ولی دیگه با "دوسد دالم یه خُلده ، قد یه سوکس مُلده ، سلت کلاه گذاشتم ، سو[!] هنوز نمُلده "
نمیشه ، والا نمیشه ، بلا نمیشه ،.{-7-}
دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 13:00
+4
xroyal54
xroyal54
آدم
یک جائی به آخر می رسد
دلش را زمین می گذارد
دست تنهائی اش را می گیردُ
به ازدحام باران می زند
همان جائی که نبودنت
بکریز خیسم می کند !
دیدگاه  •   •   •  1392/07/6 - 23:22
+9
be to che???!!
be to che???!!

روند فروپاشي بدن انسان در هنگام مرگ چگونه است؟



خبرگزاري دانشجويان ايران- ايسنا

نتايج يك مطالعه جديد نشان مي‌دهد، روند مرگ در موجودات زنده از جمله انسان بسيار كند بوده و از سلولي به سلول ديگر گسترش پيدا كرده و سرانجام تمام بدن را در بر مي‌گيرد.

به گزارش سرويس علمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، مطالعه [!] روي موجودات زنده بسيار دشوار است و هيچ انساني حاضر به داوطلب شدن در آزمايشي كه سرانجامي جز پايان حيات و مرگ ندارد، نيست.

در حال حاضر بيشتر تحقيقات در حوزه [!] روي كرم‌ها متمركز شده است، چراكه مكانيسم مرگ اين موجودات بطور شگفت‌انگيزي با مكانيسم مرگ پستانداران شباهت دارد.

زماني كه كرم مي‌ميرد، گسترش مرگ در تمام بدن موجود به شكل نور آبي فلورسانت ناشي از نكروز يا مسير مرگ سلولي در زير ميكروسكوپ براحتي قابل مشاهده است و اين مسأله يكي از ويژگي‌هاي قابل توجه كرم‌ها محسوب مي شود.

منبع اين رنگ آبي، مولكولي به نام آنترانيليك اسيد (anthranillic acid) است.

«ديويد جمز» سرپرست تيم تحقيقاتي موسسه بهداشت پيري در كالج لندن تأكيد مي كند: يك مسير شيميايي خود تخريبي كشف كرديم كه باعث انتشار مرگ سلولي در كرم‌ها مي شود؛ اين گسترش (مرگ) به شكل رنگ فلورسانت درخشاني كه در تمام بدن پخش مي شود، ديده مي‌شود.

بطور مثال، فردي كه در بيابان دچار دهيدراتاسيون يا كاهش آب بدن شده است، استرس و تنش ناشي از اين مسأله منجر به شوك و آسيب سلولي و در نهايت مرگ فرد مي‌شود.

كل ارگانيسم در يك لحظه جان خود را از دست نمي‌دهند، بلكه مرگ هر سلول باعث يك واكنش شيميايي شده و در نهايت منجر به فروپاشي اجزاي سلولي مي‌شود.

«جمز» خاطرنشان مي‌كند: با مسدود كردن اين مسير شيميايي، امكان به تأخير انداختن مرگ ناشي از عفونت وجود خواهد داشت؛ اما امكان كند كردن روند مرگ ناشي از افزايش سن وجود ندارد، چراكه پيري باعث مرگ ناشي از تعداد زيادي فرآيندهاي عملكردي به صورت موازي مي شود.

محققان اميدوارند كه در آينده قادر به متوقف كردن فرآيندهاي بيوشيميايي دخيل در گسترش موج مرگ سلول ها و در نتيجه نجات جان فرد باشند.

نتايج اين مطالعه در مجله PloS Bio[!]y منتشر شده است.

دیدگاه  •   •   •  1392/07/6 - 08:46
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ