یافتن پست: #سکوت

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

وقتی به تو می اندیشم...


صدایی نیست!


سکوت همیشه رابط ماست


بی تو و دور از تو بودن


هنر عشق و وفاست…..!

دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 16:29
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
انـدوه که از حــد بگــذرد جایش را میدهد به یک بی اعتنایی مـزمـن!
دیـگه مـهـم نـیـســت بـودن یا نـبـودن!
دوست داشتن یا نـداشتن!
دیگه حسی تو رو به احساس کردن نمی کشاند!
در آن لحظه فـقـط در سکوت غـرق میشـی
و فقط نـگـاه میکـنی, نـگــــــــــاه…..!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 16:02
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مسخره است

وقتی سکوت می کنی

و منتظری کسی به فریادت برسد!

علیرضا مرندی
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 11:40
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
من گرفتار سنگینی سکوتی هستم

که گویا قبل از هر فریادی لازم است

-----------------------

من تمام هستی ام را با نبرد با سرنوشت

در تهاجم با زمان آتش زدم کشتم

من بهار عشق را دیدم ولی باور نکردم

یک کلام در جزوه هایم هیچ ننوشتم

من ز مقصدها پی مقصودهای پوچ افتادم

تا تمام خوبها رفتند و خوبی ماند در یادم

من به عشق منتظر ماندن همه صبر و قرارم رفت
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 00:23
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

کوچک که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش را از نگاهش می توان خواند اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد و دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم سکوت پر بهتر از فریاد تو خالیست دنیا را ببین... بچه بودیم از آسمان باران می آمد بزرگ شده ایم از چشمهایمان می آید!! بچه بودیم دل درد ها را به هزار ناله می گفتیم همه می فهمیدند بزرگ شده ایم درد دل را به صد زبان به کسی می گوییم ...هیچ کس نمی فهمه

دیدگاه  •   •   •  1392/06/8 - 14:35
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
دلم گرفت ای هم نفس پرم شکست تو این قفس

تو این قمار تو این سکوت چه بی صدا نفس نفس

از نا مهربونی ها دارم از غصه می میرم

رفیق روز تنهایییک روز دستات و می گیرم

تو این شب گریه می تونی پناه حق حقم باشی

تو ای هم زاد هم خونه چی میشه عاشقم باشی

دوباره من دوباره تو دوباره عشق دوباره ما

دو هم نفس دو هم زبون دو هم سفر دو هم صدا

تو ای پایان تنهایی پناه آخر من باش تو

تو این شب مرگی پاییز بهار باور من باش

بزار با مشرق چشمات شبم روشن ترین باشه

می خوام آئینهی خونه با چشمات هم نشین باشه

دلم گرفت ای هم نفس پرم شکست تو این قفس

تو این قمار تو این سکوت چه بی صدا نفس نفس
دیدگاه  •   •   •  1392/06/8 - 11:59
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
چراغ ماه

کعبه را گم کرده ام ای رهنمایان راه کو

تشنهی آگاهی ام دریا دل آگاه کو

خاطرم از قیل و قال این و آن آزرده شد

تا بیاسایم زمانی خلوت دلخواه کو

دیده نابینا و رهزن در پی و شب قیر گون

دشت ناهموار و من تنها دلیل راه کو

ناله ام در سینه ماند و استخوانم در گلو

تا خروش خفته را ز دل بر آرم چاه کو

تیغ بر سر خار در پا بر لبم مهر سکوت

بر گلویم پنجه ی دشمن مجال آه کو

حرف ایمان کفر و دل ها تیره مردم مست شرک

مرغ حق دارد فغان کای مشرکان الله کو

در چنین شامی نتابد کوکبی از روزنی

پیش پایم را نمی بینم چراغ ماه کو
دیدگاه  •   •   •  1392/06/8 - 11:56
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

حرفی نیست...
خودم سکوتت را معنی می کنم
کاش می فهمیدی
گـاهی همین نگاه سردت...
روی زمستان را هم كم می كند!!!

دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 21:04
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سراب رد پای تو کجای جاده پیدا شد
کجا دستاتو گم کردم که پایان من اینجا شد
کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم
که هر شب حرم دستاتو به آغوشم بدهکارم
تو با دلتنگی های من تو با این جاده همدستی
تظاهر کن ازم دوری
تظاهر میکنم هستی
تو آهنگ سکوت تو به دنبال یه تسکینم
صدایی تو جهانم نیست فقط تصویر میبینم
یه حسی از تو در من هست
که میدونم تو رو دارم
واسه برگشتنت هرشب درارو باز میزارم . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 19:56
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
از یـه جـآیی به بـعد دیگه ، نه دَست‌ پــآ میزنی



نه بــآل بـــآل میـ‍زنی



نه دل دل مـیکـنی



نه داد و بیداد میـکـنی



نه گــریه میـکنی

نه سـرت میزنی به دیوار

نه مـشـتت میکوبی به دیوار

از یه جایی به بـَعد فـَقط سکوت میکنی سکوت !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/7 - 13:00
+8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ