یافتن پست: #سکوت

مهسا
مهسا
سکوت بلندترین فریاد عالم است....

اما ....
گوشم دیگر طاقت فریادهای تو را ندارد !!!!!!

کاش می شد کمی با من حرف بزنـــی ...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 16:20
+4
maryam
maryam
حرفهایم را تعبیر میکنی ، سکوتم را تفسیر ، دیروزم را فراموش ، فردایم را پیشگویی

به نبودنم مشکوکی ، در بودنم مردد ، از هیچ گلایه میسازی ، از همه چیز بهانه

من ؛ کجای این نمایشم . . . ؟
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 15:58
+3
saman
saman
[لینک]

360 روز گذشت بعضیا دلشون شکست بعضیا دل شکوندن خیلیا عاشق شدن و ... ... ... ... خیلیا تنها ... گریه کردیم خندیدیم خیلیها از بینمون رفتن سکوت مون بلند ترین فریاد شد واسه ایرانمون حرفامون روشن بود ولی گوشاشون کر بود اون روزا یه امتحان بود، برامون که رد نشدیم یاد گرفتیم جواب مشت همیشه مشت نیست حالا فقط 4 روز مونده 4 روز از همه اون خاطره هامون تو سالی که گذشت...بیاین سربالا دست به دست هم بدیم واسه سال خوب ای رفیق با بودن ماست که فردا آفتاب درمیاد پیشاپیش عیــــــدتان مبـــــــــارک
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 15:42
+5
مهسا
مهسا
اگه آدما همونقدر که در صحبت کردن توانا هستن
.در سکوت کردن هم توانا بودن
زندگی خیلی زیباتر از این میشد.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 15:27
+6
ronak
ronak
دوستت خواهم داشت در سکوت...

که مبادا در صدایم توقعی باشد که خاطرت را بیازارد....
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 00:42
+3
ronak
ronak
دوست داشتن همیشه گفتن نیست ،
گاه سکوت است
و
گاه انتظار ...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 23:57
+5
mah3a
mah3a
دلم می خواست برای یکباربرای یکبارهم که شده دستهای
مهربانت رابه امانت برروی شانه هایم بگذاری تا گرمی داشتن
تکیه گاهی مهربان راحس کنم
صدای قدم هایت راکه میشنوم تمام صداهادرنظرم بی معنا
جلوه می کنند
ای بهترین تمام لحظاتم درسکوت روزهای زندگی ام ودرتاریکی
شبهای بی کسی ام ازتوسخن می گویم تمام لحظات دلتنگی ام
بهانه ی تورامیگیرند
برای امدنت لحظه ها نیز لحظه شماری میکنند وبرای دیدن
دوباره ات تمام دیده ها بی تابی
دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 23:51
+5
از دوست داشتن
امشب از آسمان دیدۀ تو
روی شعرم ستاره می بارد
در سکوت سپید کاغذ ها
پنجه هایم جرقه می کارد
آری، آغاز دوست داشتن است
گر چه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
از سیاهی چرا حذر کردن
شب پر از قطره های الماس است
آنچه از شب به جای می ماند
عطر سکرآور گل یاس است
آه، بگذار گم شوم در تو
کس نیابد ز من نشانه من
آه، بگذار زین دریچه باز
خفته در پرنیان رویاها
با پر روشنی سفر گیرم
بگذرم از حصار دنیاها
دانی از زندگی چه می خواهم
من تو باشم ... تو، پای تا سر تو
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو ... بار دیگر تو
آنچه در من نهفته دریایی است
کی توان نهفتنم باشد
با تو زین سهمگین توفان
کاش یارای گفتنم باشد
بس که لبریزم از تو، می خواهم
بدوم در میان صحراها
سر بکوبم به سنگ کوهستان
تن بکوبم به موج دریاها
بس که لبریزم از تو، می خواهم
چون غباری ز خود فرو ریزم
زیر پای تو سر نهم آرام
به سبک سایه تو آویزم
آری آغاز دوست داشتن است
گر چه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست

(فروغ فرخزاد)
تقدیم به دوست خوبم دیی @miladjafari ...
آخرین ویرایش توسط hajivandian در [1390/12/27 - 10:13]
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 19:33
+6
sasan pool
sasan pool
از عشق مکن شکوه که جای گله ای نیست

بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست


من سوخته ام در تب ، آنقدر که امروز

بین من و خورشید دگر فاصله ای نیست


غمدیده ترین عابر این خاک منم من

جز بارش خون چشم مرا مشغله ای نیست


در خانه ام آواز سکوت است ، خدایا

مانند کویری که در آن قافله ای نیست


می خواستم از درد بگوییم ولی افسوس

در دسترس هیچکسی حوصله ای نیست


شرمنده ام از روی شما بد غزلی شد

هرچند از این ذهن پریشان گله ای نیست
دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 18:32
+2
ronak
ronak
یادت هست ، روزی پرسیدی این جاده کجا میرود
و من سکوت کردم
دیدی !
جاده جایی نرفت
آن که رفت ، تو بودی!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 01:40
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ