یافتن پست: #سکوت

محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
چرا اینجا اینقد ساکته؟ آدم از سکوتش می ترسه پـَـــ نــه پـَـــ میخوای شب جمعه ای همه مثل تو بیکار بیان تو سایت؟
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 19:37
+1
مهسا
مهسا
برای شکستن من یه اخم کافیه ، نیازی به فریادت نیست ، واسه اشک ریختنم سکوت تو کافیه ، نیازی به قهر نیست ، برای مردنم حرف رفتنت کافیه ، نیازی به انجامش نیست
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 18:55
+4
ronak
ronak
نفس نمیکشد هوا، قدم نمیزند زمین،،، سکوت میکند غزل،،،، بدون تو یعنی همین...
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 14:28
+4
rAmin
rAmin
گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من.... {-57-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 13:35
+3
elahe
elahe
بعد از مرگم رد پایم را پیدا نخواهی کرد... رد پایی که همواره سکوت شب را می شکست
دیدگاه  •   •   •  1390/10/25 - 20:11
+5
gamer
gamer
نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه می لغزد ... ولی یاران نمی دانند ، که من دریایی از دردم ! به ظاهر گر چه می خندم ، ولی اندر سکوتی تلخ می گریم ...
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 23:35
+1
مهسا
مهسا
کسی که سکوتت را درک نمیکند بی تردید کلامت را هم نخواهد فهمید . . . میمانی چه کنی . . . !!!!!؟
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 20:35
+3
ronak
ronak
من سکوتم حرف است حرفهایم حرف است خنده هایم حرف است کاش می دانستی می توانم همه را پیش تو تفسیر کنم کاش میدانستی کاش می فهمیدی کاش و صد کاش نمیترسیدی که مبادا که دلت پیش دلم گیر کند کاش می دانستی چه غریبانه به دنبال دلم خواهی گشت در زمانی که برای دردت سینه دلسوزی نیست تازه خواهی فهمید مثل من هرگز نیست... سکوت دردناکترین پاسخ من به بی وفایی های توست!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 13:15
+5
gamer
gamer
یکی میپرسد اندوه تو از چیست ؟سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟
برایش صادقانه مینوسیم برای آنکه باید باشد و نیست ....
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 12:53
+1
رضا
رضا
نه به بهانه سالی نو, نه به رسم تکرار حرفی کهنه, جمله ای تکراری, که به رسم پیشکش, رسم عیدانه. رسم سوغاتی که مسافر به خانه می برد نوبرانه, تحفه شهر فرنگ, هدیه راه دور. به رسم مبهوت دستانی , که گرمای سرانگشتان نوازشگری را در این روزهای آخر زمستان کم می آورند. شاید اما زیباتر, به رسم شیوه چشمانی که رام نگاهی پر از بیم و امید می شوند. شاید اما عمیق تر, به رسم سکوت اشکی که وقفه های کوتاه میان حرفهای صادقانه را پر می کند. شاید اما خودمانی تر, به آن رسم دیرین که عزیز ترین واژه ها را به عزیزت هدیه می دهی: رسم من, رسم تو, رسم ما. نازنینم, به همان رسم آشنا: " سطر سطر این نوشته ها از آن تو و هدیه به تو."
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 11:09

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ