be to che???!!
قلب تو ميتپد و قلب من با تپش هاي قلبت شاد است، هر تپشش فرياد عشق و پر از نياز است
آرامم، ميدانم اينك كجا هستم، همانجايي كه هميشه آرزويش را داشتم
همانجايي كه انتظارش را ميكشيدم و هر زمان خوابش را ميديدم آن خواب برايم يك روياي شيرين بود....
در آغوش عشق، بي خيال همه چيز، نه ميدانم زمان چگونه ميگذرد و نه ميدانم در چه حالي ام
تنها ميدانم حالم از اين بهتر نميشود، دنياي من از اين عاشقانه تر نميشود
گرماي هوس نيست اين آتش خاموش نشدني آغوش پاكت
عشق است كه اينك من و تو را به اين حال و روز انداخته، عشق است كه اينك ما را به عالمي ديگر برده
عشق است كه من و تو را نميتواند از هم جدا كند هيچگاه
خيلي آرامم، از اينكه در آغوشمي خوشحالم
آرام باش، ما تا هميشه مال هم هستيم
آرام باش، ما تا هميشه مال هميم، هميشه عاشق و يار هميم
آرام باش عشق من، تو تا ابد در قلبمي، تو همه ي وجودمي
بيا در آغوشم جايي كه هميشه آرزويش را داشتي، جايي كه برايت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز كرده ام برايت، تشنه ام براي بوسيدن لب هايت
بگذار لب هايت را بر روي لبانم، حرفي نمي زنم تا سكوت باشد بين من و تو و قلب مهربانت
خيره به چشمان تو، پلك نميزنم تا لحظه اي از دست نرود تصوير نگاه زيباي تو
دستم درون دستهايت، يك لحظه رها نميشود تا نرود حتي يك ذره از گرماي دستان لطيف تو
محكم فشرده ام تو را در آغوشم، آرزو ميكنم لحظه مرگم همين جا باشد، همين آغوش مهربانت
چه گرمايي دارد تنت عشق من، رها نميكنم تو را تا هميشه باشي در كنار قلب من
آرام باش، ما تا هميشه مال هميم، هميشه عاشق و يار هميم
آرام باش عشق من، تو تا ابد در قلبمي، تو همه ي وجودمي
بيا در آغوشم جايي كه هميشه آرزويش را داشتي، جايي كه برايت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز كرده ام برايت، تشنه ام براي بوسيدن لب هايت
بگذار لب هايت را بر روي لبانم، حرفي نمي زنم تا سكوت باشد بين من و تو و قلب مهربانت
خيره به چشمان تو، پلك نميزنم تا لحظه اي از دست نرود تصوير نگاه زيباي تو
دستم درون دستهايت، يك لحظه رها نميشود تا نرود حتي يك ذره از گرماي دستان لطيف تو
محكم فشرده ام تو را در آغوشم، آرزو ميكنم لحظه مرگم همين جا باشد، همين آغوش مهربانت
چه گرمايي دارد تنت عشق من، رها نميكنم تو را تا هميشه باشي در كنار قلب من
قلب تو ميتپد و قلب من با تپش هاي قلبت شاد است، هر تپشش فرياد عشق و پر از نياز است
آرامم، ميدانم اينك كجا هستم، همانجايي كه هميشه آرزويش را داشتم
همانجايي كه انتظارش را ميكشيدم و هر زمان خوابش را ميديدم آن خواب برايم يك روياي شيرين بود....
در آغوش عشق، بي خيال همه چيز، نه ميدانم زمان چگونه ميگذرد و نه ميدانم در چه حالي ام
تنها ميدانم حالم از اين بهتر نميشود، دنياي من از اين عاشقانه تر نميشود
گرماي هوس نيست اين آتش خاموش نشدني آغوش پاكت
عشق است كه اينك من و تو را به اين حال و روز انداخته، عشق است كه اينك ما را به عالمي ديگر برده
عشق است كه من و تو را نميتواند از هم جدا كند هيچگاه
خيلي آرامم، از اينكه در آغوشمي خوشحالم