یافتن پست: #عزیزم

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥


3 دیدگاه  •   •   •  1393/06/11 - 19:27
+2
mary jun
mary jun
سلام و شب بخیر خدمته دوسایه گلم

من ی عمله سخ دارم

احتماله زنده موندم کمه


میدونم هیچ خوبی یی ازم ندیدید

ولی هر چی ازم بدی دیدید حلال کنید

همتون موفق باشید

برا همتون ارزوی خوشبختی میکنم

برام دعا کنید

شبتون بخیر

حلالم کنید
آخرین ویرایش توسط Mariyam در [1393/06/8 - 23:17]
4 دیدگاه  •   •   •  1393/06/8 - 23:07
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
با بچه های فامیل دور مادر بزرگم جمع شده بودیم مادربزرگ داشت از قدیما میگفت، همینطوری که تعریف میکرد یه دفه زل زد تو چشم یکی از نوه هاش و پرسید: عزیزم مگه عقد کردین؟؟
با تعجب جواب داد نه!!
روشو برگردوند و اخمی کرد و زیر لب گفت: یاد اون زمون بخیر تا کسی خونه شوهر نمیرفت نه ابرو بر میداشت نه سرخاب سفیداب میکرد!!
سریع رفتم نشستم کنار همون کسی که ازش سوال کرده بود،،توی گوشش گفتم: تا نفهمیده پسری بلند شو برو گمشــــــو  عوضی ... :)):))
دیدگاه  •   •   •  1393/06/8 - 19:44
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ازدواج

ازدواج در سال 2020 :
عاقد:عروس خانم به بنده وکالت می دهید پروفایل شما را از حالت single به married تغییر بدم ؟؟؟!!!
عروس رفته لایک بزنه...
برای بار دوم میپرسم ...
عروس رفته پستاشو چک کنه...
برای بار آخر میپرسم...
عروس:با اجازه ی فرندای عزیزم ok
حالا لایک لایک
لایک لایک لایک لایک
دیدگاه  •   •   •  1393/06/7 - 18:19
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به دخترتوخیابون گفتم خانم ببخشید ساعت چنده؟
یهو برگشت اشک توچشماش جمع شد و ساعتشو در اورد گفت عزیزم قابل تو رونداره فدات شم !! توفقط منو بگیر!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
منم مث پلنگ مازندران با نهایت سرعت فرارکردم!!!!
امنیت اجتماعی برا پسرا کم شده ناموسن
دیدگاه  •   •   •  1393/06/7 - 12:34
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
زن با عصبانیت پای تلفن : “این موقع شب کدوم گوری هستی تو؟!”

مرد : “عزیزم ، اون فروشگاه طلافروشی رو یادته

که از یه انگشتر الماس نشان ش خوشت اومده بود و گفتی برات بخرم

اما من اون روز پول نداشتم ولی بهت گفتم که روزی حتما این انگشتر مال تو میشه عزیزم…؟! “

زن با صدای ملایم و خوشحالی بسیار : ” بله عشقم…”

مرد : “من تو رستوران بغل دستیش دارم شام میخورم!
دیدگاه  •   •   •  1393/06/7 - 12:33
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسر ﺑﺎﺱ
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺧﻢ ﻣﯿﮑﻨﻪ
خانومش ﺑﮕﻪ : ﻏﻠﻂ ﮐﺮﺩﻡ ﻋﺰﯾﺰﻡ !!!
ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻓﺕ !
ﺑﺎ ﻣﻨﻢ ﺑﺤﺚ ﻧﮑﻨﯿﺪ ...
دخترﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺧﻢ ﻣﯿﮑﻨﻪ
آقاش ﺑﺎﺱ ﺑﮕﻪ : ﺧﻮﺏ ﮐﻪ ﭼﯽ ؟!
ﻓﺪﺍﯼ ﺳﺮﻡ !!!
ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ . . !

ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺤﺚ ﻧﮑﻨﯿﺪ !
3 دیدگاه  •   •   •  1393/06/6 - 15:22
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥


من دلم اینجارو میخواد:(

4 دیدگاه  •   •   •  1393/06/6 - 14:56
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سلامتی ما دخدرا...
که اگه نباشیم
: رنگای صورتی توی مغازه ها خاک میخورن!
لواشک فروشیا ورشکست میشن !
تمام عروسكای دنیا بی مادر میشن!
خونه سوت و کور میمونه و کسی نیس جنگولک بازی دربیاره!
دیگه کسی نیس مامانا بهش غر بزنن!
پسرا دققققققق میکنن!
سوسکا افسردگی میگیرن چون کسی نیس ازشون بترسه!
توی یخچالا جای سالاد خالی بود!
ظرفای شیشه ای و چینی چندین سال کار میداد و نمیشکست!
واقعن عجب چیزی هستیما... !!! خلاصصصه...
کوچه تنگه بله...دخدر قشنگه بله...
جلو جلو روزمون مبارک ..
7 دیدگاه  •   •   •  1393/06/5 - 22:23
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



عاقا یه شب که خسته کوفته و خواب الود رفتم که بخوابم...

قبل خواب یه اس به دوس دخترم دادم و گفتم :

شبت بخیر عزیزم ، خوابای خوب ببینی ، بووووووووووووووس

جواب اومد: به به شب تو هم بخیر عشقم...
--
--
--
--
--
بابا جان کاشکی همیشه ما رو با دوست دخترت اشتباه بگیری :|

بعدش صدای خنده پدر مادرم خونرو برداشت -_-

هیچی دیگه کلا خواب از سرمون پرید

تا ی هفته هم خجالت میکشیدم تو چشای بابام نگاه کنم ...!

:|
دیدگاه  •   •   •  1393/06/4 - 11:34
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ