♥ نگار ♥
به دخترتوخیابون گفتم خانم ببخشید ساعت چنده؟
یهو برگشت اشک توچشماش جمع شد و ساعتشو در اورد گفت عزیزم قابل تو رونداره فدات شم !! توفقط منو بگیر!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
منم مث پلنگ مازندران با نهایت سرعت فرارکردم!!!!
امنیت اجتماعی برا پسرا کم شده ناموسن
♥ نگار ♥
زن با عصبانیت پای تلفن : “این موقع شب کدوم گوری هستی تو؟!”
مرد : “عزیزم ، اون فروشگاه طلافروشی رو یادته
که از یه انگشتر الماس نشان ش خوشت اومده بود و گفتی برات بخرم
اما من اون روز پول نداشتم ولی بهت گفتم که روزی حتما این انگشتر مال تو میشه عزیزم…؟! “
زن با صدای ملایم و خوشحالی بسیار : ” بله عشقم…”
مرد : “من تو رستوران بغل دستیش دارم شام میخورم!
♥ نگار ♥
پسر ﺑﺎﺱ
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺧﻢ ﻣﯿﮑﻨﻪ
خانومش ﺑﮕﻪ : ﻏﻠﻂ ﮐﺮﺩﻡ ﻋﺰﯾﺰﻡ !!!
ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻓﺕ !
ﺑﺎ ﻣﻨﻢ ﺑﺤﺚ ﻧﮑﻨﯿﺪ ...
دخترﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺧﻢ ﻣﯿﮑﻨﻪ
آقاش ﺑﺎﺱ ﺑﮕﻪ : ﺧﻮﺏ ﮐﻪ ﭼﯽ ؟!
ﻓﺪﺍﯼ ﺳﺮﻡ !!!
ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ . . !
ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺤﺚ ﻧﮑﻨﯿﺪ !
♥ نگار ♥
سلامتی ما دخدرا...
که اگه نباشیم
: رنگای صورتی توی مغازه ها خاک میخورن!
لواشک فروشیا ورشکست میشن !
تمام عروسكای دنیا بی مادر میشن!
خونه سوت و کور میمونه و کسی نیس جنگولک بازی دربیاره!
دیگه کسی نیس مامانا بهش غر بزنن!
پسرا دققققققق میکنن!
سوسکا افسردگی میگیرن چون کسی نیس ازشون بترسه!
توی یخچالا جای سالاد خالی بود!
ظرفای شیشه ای و چینی چندین سال کار میداد و نمیشکست!
واقعن عجب چیزی هستیما... !!! خلاصصصه...
کوچه تنگه بله...دخدر قشنگه بله...
جلو جلو روزمون مبارک ..
ایییییشششششششششش نذار اینو نگار
1393/06/11 - 19:39ببخشید
1393/06/11 - 19:42فداااات عزیزم
1393/06/11 - 19:54