یافتن پست: #عشق

saman
saman
الهي آتش عشقم به جان زن شرر زان شعلهام بر استخوان زن
چو شمعم برفروز از آتش عشق بر آن آتش دلم فوارهسان زن
هزاران غم به دل اندوته ديرم به سينه آتشي افروته ديرم
به يك آه سحرگاه از دل تنگ هزاران مدعي را سوته ديرم
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/05/24 - 12:22]
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 12:22
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
باز هم لحظه ی تلخ رفتنت فرا رسید از تمام بودنت، چند غزل به ما رسید باز من ماندم و عشقی که اسیرش هستم عشق من معجزه ای بود که از خدا رسید!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 11:54
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دﯾﻨﮓ ﺩﯾﻨﮓ ... !!!
Message ﮔﻮﺷﯽ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ :
ﺳﻼﻡ ﻋﺸﻘﻢ . . . ﺳﻼﻡ ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﻢ .
ﺩﻭﺳﺖ
ﺩﺍﺭﻡ . ﺗﺎﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﺑﺎﻫﻤﯿﻢ . ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ...
ﺗﻨﻬﺎﺕ
ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻡ
ﺩﯾﻨﮓ ﺩﯾﻨﮓ ... !!!
Message ﮔﻮﺷﯽ ﻣﻦ . : . . |:
ﻫﺎﯾﭙﺮ ﺍﺳﺘﺎﺭ : ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﺦ 22 ﺑﻬﻤﻦ ﺗﺎ 28
ﺑﻬﻤﻦ . . .
ﻣﺎﮐﺎﺭﺍﻧﯽ ﺗﮏ 1180 ﺗﻮﻣﺎﻥ ﻧﻮﺷﺎﺑﻪ
ﮐﻮﮐﺎ ﻗﻮﻃﯽ
675 ﺗﻮﻣﺎﻥ ﭘﻨﯿﺮ ﺳﻔﯿﺪ ﮐﺎﻟﻪ 1270
ﺗﻮﻣﺎﻥ
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 11:24
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تا با غم عشق تو مرا كار افتاد

بیچاره دلم در غم بسیار افتاد

بسیار فتاده بود اندر غم عشق

اما نه چنین زار كه این بار افتاد

سودای تو را بهانه ای بس باشد

مدهوش تو را ترانه ای بس باشد

در كشتن ما چه میزنی تیغ جفا

ما را سر تازیانه ای بس باشد

هر روز دلم در غم تو زارتر است

وز من،دل بیرحم تو بیزارتر است

بگذاشتی ام،غم تو نگذاشت مرا

حقا كه غمت از تو وفادار تر است.
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 11:12
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گفتی : بمان ، می خواستم اما نمی شد
گفتی : بخوان ، بغض گلویم وا نمی شد
گفتم که : می ترسم من از سحر نگاهت
گفتی : نترس ای خوب من ، اما نمی شد
گفتی : نگاهم کن - ببین - آهسته دیدم
راهی نبود از مرز می شد تا نمی شد
دست دلم پیش تو رو شد آه ، ای عشق
راز نگاهم کاشکی افشا نمی شد
در ورطه ای از عشق و عقل افتاده بودم
چون عشق تو در حجم عقلم جا نمی شد
می خواستم ناگفته هایم را بگویم
یا بغض می آمد سراغم ، یا نمی شد
گفتی که : تا فردا خداحافظ ولی ، آه
آن شب نمی دانم چرا فردا نمی شد ؟
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 11:07
+1
saman
saman
دست عشق از دامن دل دور باد!


می توان آیا به دل دستور داد؟


می توان آیا به دریا حکم کرد


که دلت را یادی از ساحل مباد؟


موج را آیا توان فرمود: ایست!


باد رافرمود: باید ایستاد؟


آنکه دستور زبان عشق را


بی گزاره در نهاد ما نهاد


خوب می دانست تیغ تیز را


در کف مستی نمی بایست داد



(قیصر امین پور)

آخرین ویرایش توسط saman در [1392/05/24 - 09:29]
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 09:28
be to che???!!
be to che???!!

ﺩﺧﺘﺮ ۱۲ﺳﺎﻟﻪ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺑﻤﯿﺮ ﺍﻣﺎ
ﺯﺍﭘﺎﺱ ﻋﺸﻖ ﮐﺴﯽ ﻧﺸﻮ...
ﺧﺐ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﻣﯿﺎﺩ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﺭﻭ ﮐﯽ
ﻭﺭﺩﺍﺷﺘﻪ؟

دیدگاه  •   •   •  1392/05/23 - 23:38
+4
be to che???!!
be to che???!!
جواني چند روز قبل از عروسي آبله سختي گرفت و بستري شد... نامزد وي به عيادتش رفت و در ميان صحبتهايش از درد چشم خود نالد بيماري زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند...مرد جوان عصازنان به عيادت نامزدش مي رفت و از درد چشم ميناليد.موعد عروسي فرا رسيد زن نگران صورت خود .... كه آبله آنرا از شكل انداخته بود وشوهراو هم كور شده بود مردم ميگفتند چه خوب عروس نازيبا همان بهتر كه شوهرش نابينا باشد... 20 سال بعد از ازدواج زن از دنيا رفت،مرد عصايش را كنار گذاشت و چشمانش را گشود... همه تعجب كردند... مرد گفت: من كاري جز شرط عشق را به جا نياوردم
دیدگاه  •   •   •  1392/05/23 - 23:31
+4
be to che???!!
be to che???!!
• ترم اول (ترم جو گيريدگي):
الو سلام ماماني. منم هوشنگ.
واي ماماني نمي دوني چقدر اينجا خوبه. دانشگاه فضاي خيلي نازيه. واي خدا خوابگاه رو بگو.
وقتي فكر مي كنم امشب روي تختي مي خوابم كه قبل از من يه عالمه از نخبه ها و دانشمنداي اين مملكت توش خوابيدن و جرقه اكتشافات علمي از همين مكان به سرشون زده؛ تنم مور مور ميشه...
راستي اينجا تو خوابگاه يه بوي مخصوصي مياد كه شبيه بوي خونه اصغر شيره اي همسايه بغليمونه.
دانشجوهاي سال هاي بالاتر ميگن اين بوي علم و دانشه!
لامصب اينقدر بوي علم و دانش توي فضا شديده كه آدم مدهوش ميشه!!!
پريشب يكي از بچه ها به خاطر Over Dose از دانش رفت بخش مسمويت بيمارستان!

 

 

• ترم دوم (ترم عاشق شدگي):
آه اي مريم. اي عشق من. همه زندگي من.!!!!!!!
مي خواهم درختي شوم و بر بالاي سرت سايه بيفكنم تا بر شاخسار من نغمه سرايي كني.!!!!!!
مي خواهمت با تمام وجود عزيزم.!!!!!
همه
پول و سرمايه من متعلق به توست.!!!!!!!
بدون تو اين دنيا رو نمي خوام. كي ميشه اين درس من تموم شه تا بيام باهات ازدواج كنم ...
امروز يك ساعت پشت پنجره كلاستون بودم و داشتم رخ زيبايت را كه همچون پروانه اي در كلاس مي درخشيدي تماشا مي كردم...

 

• ترم سوم (ترم افسردگي):
الو مامان سلام.
مريم منو ول كرد و گذاشت رفت!
مامان جون افسرده شدم آخه اولين عشقم بود حالا هم دارم ميميرم از غصه.
اي خدا بيا منو بكش و راحتم كن.
مامان من اين زندگي رو نمي خوام ...
ديگه خسته شدم از دنياي وانفسا

 

• ترم چهارم (ترم زرنگ شدگي):
الو سلام مهشيد جون خوبي عزيزم؟
منم پژمان! كجايي نفس؟ نيستي؟
دلم تنگ شده واست. گنجشك كوچولوي من. بيا ببينمت قربونت برم ...
مهشيد جون من پشت خطي دارم. مامانمه. بعداً بهت زنگ ميزنم ...
الو به به سلام چطوري ندا جون؟
آره بابا داشتم با مامانم صحبت مي كردم!
پيرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوي من حالت خوبه؟
به خدا منم دلم يه ذره شده واست.
باشه عزيزم فردا ساعت 11 پارك پشت دانشكده دارو...

 


• ترم پنجم (ترم مشروطه گي):
الو سلام استاد!
قربون بچه ات! دارم مشروط ميشم، 2 نمره بهم بده.
به خدا ديشب بابابم سكته كرد، مرد.
مامانم هم از غصه افتاد پاش شكست الان تو آي سي يو بستريه.
منم ضربه روحي خوردم شديد، دچار فراموشي شدم اصلاً شما رو هم يادم نمياد ...
اگه اين مورد مشروط پشروطه ما اوكي بشه قول ميدم جبران كنم ...


• ترم ششم (ترم ولخرجيدگي) :
الو مامان من خونه مي خوام!
راستي اون 50 تومني كه 3 روز پيش فرستادي تموم شد.
دوباره بفرست. خرج پروژه ام شد!!!




• ترم هفتم (ترم پاتوقيده گي):
خودتون ديگه سير تا پيازشو حدس بزنين ديگه ...




• ترم هشتم (ترم فارغ التحصيلگي):
الو سلام خانم.
واسه اين آگهي كه توي روزنامه داديد تماس گرفتم.
فرموده بوديد آبدارچي با
مدرك ليسانس و روابط عمومي بالا ...
اي واي بر من؛ كي ميره اينهمه راهــــو ...


! ! ! ! ! ! ! ! ! ! !

دیدگاه  •   •   •  1392/05/23 - 23:29
+5
saman
saman
از تمام رمز و راز های عشق


جز همین سه حرف


جز همین سه حرف ساده میان تهی


چیز دیگری سرم نمی شود


من سرم نمی شود


 ولی........ راستی


دلم


که می شود

 

(قیصر امین پور)
دیدگاه  •   •   •  1392/05/23 - 18:01
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ