یافتن پست: #عشق

*elnaz* *
*elnaz* *
اینجا ؛ احساس ، فروشی شده … عشق ، اجاره ای شده … و تنهایی هم برای ما آدم شده …
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 17:46
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هیچ وقت اسیره به جایی رسیدن نشو

اسیر میشی ... اسیر در تنهایی اسیر در ناکجا آباد زندگی اسیر در آرزوهات اسیر در زندان دنیا

اسیر در...

زندگی برای رسیدن به خداست و خداست همه چیز و همه کس

برده دنیا شدن رو به بنده خدا شدن ترجیح نده

شاید بنده هم اسیر باشه اما اسیر در آزادی اسیر در عشق

اسیر در آرامش




(( آهید ))
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 17:41
+4
AmiR
AmiR
love is when you find yourself spending every wish on him

عشق آن است که همه خواسته ها را برای او آرزو کنی
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 17:14
+4
AmiR
AmiR
love is something silent , but it can be louder than anything when it talks

عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلند تر خواهد بود
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 17:12
+3
AmiR
AmiR
life whithout love is none sense and goodness without love is impossible

زندگی بدون عشق بی معنی است و خوبی بدون عشق غیر ممکن
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 17:09
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چقدر گفتم نرو ، بی عشق سخته

منو تا زنده ای یادت نمیره ...

تو مشغول کسی بودی که میخواست

شده یک شب تو رو از من بگیره ...
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 17:01
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کسی که تمام کوچه ها را

دنبالت بود

حالا

ازدستت فرار میکند

نکند بگیری اش در آغوشت

عشقی که

می خواهد

سایه بماند
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 16:59
+4
saman
saman

سفیدی برف را برای روحت

سرخی انار رابرای قلبت

شیرینی هندوانه رابرای عشقت

وبلندی یلدا را برای زندگی قشنگت آرزومندم!


آخرین ویرایش توسط saman در [1392/05/24 - 12:34]
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 12:34
+4
saman
saman
عشق تو آتش جانا زد بر دل من بر باد غم داد آخر آب و گل من

روي تو چون ديده دل بهتر ز ليلي شد بند زنجير دام مجنون دل من

وصل تو مشكل مشكل ، جان دادن آسان يارب كن آسان اسان، اين مشكل من
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 12:28
+3
saman
saman
ما گدايان خيل سلطانيم شهربند هواي جانانيم
بنده را نام خويشتن نبود هرچه ما را لقب دهند آنيم

گر برانند و گر ببخشايند ره به جاي دگر نميدانيم
چون دلارام ميزند شمشير سر ببازيم و رخ نگردانيم
دوستان در هواي صحبت يار زر فشانند و ما سر افشانيم

مر خداوند عقل و دانش را عيب ما گو مكن كه نادانيم

هر گلي نو كه در جهان آيد ما به عشقش هزاردستانيم
تنگچشمان نظر به ميوه كنند ما تماشاكنان بستانيم
تو به سيماي شخص مينگري ما در آثار صنع حيرانيم
هرچه گفتيم جز حكايت دوست در همه عمر از آن پشيمانيم
سعديا بي وجود صحبت يار همه عالم به هيچ نستانيم

ترك جان عزيز بتوان گفت ترك يار عزيز نتوانيم
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 12:26
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ