یافتن پست: #غم

سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
از تو فقط خاطره ای دوردست مانده است:
خاطره ای مثل ابر
خاطره ای مثل مه
مثل باد
خاطره ای که همه تکه هایش کم کم از هم گسست.
در یادم خوب هست
روزی کز کوچه ها رد شدی
- وقتی طوفان نشست -
بی صدا
در پشت پنجره قلبی شکست.
عشق, چیزی نیست جز بارانی از غم پشت یک لبخند
تا که هرکس, آفتابی حس کند حال و هوایت را
قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال
و عشق, تنها عشق
تو را به گرمی یک سیب می کند مانوس

و عشق, تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن….
[سهراب سپهری]
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 01:50
+4
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
غم که می آید در و دیوارها شاعر می شود
در تو زندانی ترین رفتار شاعر میشود
مینشینی چند تمرین ریاضی حل کنی
خط کش و نقاله و پرگار شاعر میشود
تا چه حد این حرف را میتوانی حس کنی؟
تا زمانی با توام انگار شاعر نیستم!
از تو تا دورم دلم انگار شاعر میشود
باز میپرسی چطور اینگونه شاعر شد دلت؟
تو دلت را جای من بگذار شاعر میشود!
گرچه میدانم نمیدانی چه دارم میکشم
از تو میگوید دلم هر بار.شاعر میشود
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 01:12
+5
از خدا صدا نمی رسد!
ای ستاره، باورت نمی شود
در میان باغ بی ترانۀ زمین
ساقه های سبز آشتی شکسته است.
لاله های سرخ دوستی فسرده است.
غنچه های نورس امید،
لب به خنده وا نکرده مرده است.
پرچم بلند سرو راستی
سر به خاک غم سپرده است!
ای ستاره، باورت نمی شود
آن سپیده دم که با صفا و ناز
در فضای بیکرانه می دمید
دیگر از زمین رمیده است.
این سپیده ها سپیده نیست
رنگ چهرۀ زمین پریده است!
آن شقایق شفق، که می شکفت
عصر ها میان موج نور،
دامن از زمین کشیده است.
سرخی و کبودی افق،
قلب مردم به خاک و خون تپیده است
دود و آتشِ به آسمان رسیده است
ابرهای روشنی که چون حریر،
بستر عروس ماه بود
پنبه های داغ های کهنه است.
ای ستاره، ای ستارۀ غریب!
از بشر مگوی و از زمین مپرس.
زیر نعرۀ گلوله های آتشین،
از صفای گونه های آتشین مپرس.
زیر سیلی شکنجه های دردناک،
از زوال چهره های نازنین مپرس.
پیشِ چشم کودکان بی پناه،
از نگاه مادران شرمگین مپرس.
در جهنمی که از جهان جداست،
در جهنمی که پیش دیدۀ خداست!
از لهیب کوره ها و کوه نعش ها
از غریو زنده ها میان شعله ها
بیش از این مپرس.

(فریدون [!])
ادامه دارد ...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 22:22
+6
poria
poria
موضوع غم انگیز در خصوص زندگی ، کوتاه بودن آن نیست
بلکه غم انگیز آن است که ما زندگی را خیلی دیر شروع میکنیم . . .
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 19:25
+4
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
قدم نهادی در تنهایی ام
شکست غمهای فردایی ام
وجودت شده عشق رویایی ام
سراپا همه خواهمت نور بینایی ام
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 16:02
+3
reza
reza
باز باران باترانه
می خورد بر بام خانه
خانه ام کو؟؟ خانه ات کو؟؟
آن دل دیوانه ات کو؟؟روز های کودکی کو؟؟
فصل خوب سادگی کو؟؟
... یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین؟؟
پس چه شددیگر کجا رفت
خاطرات خوب ورنگین؟؟ درپس آن کوی بن بست دردل تو آرزو هست؟؟
کودک خوشحال دیروز غرق در غمهای امروز
یاد باران رفته از یاد! ارزوها رفته بر باد!
باز باران باز باران می خورد بر بام خانه بی ترانه بی بهانه شاید هم گم کرده خانه
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 15:26
+3
mitra
mitra
کنار پنجره سیگاری دود میکردم....
نگاهم به تقویم روی دیوار اطاقم افتاد ....
اسفند هم داره به آخر میرسه....
دلم یهـــــــــــو ریخت........
چقدر زود میگذره این سالها.........
دستم سوخت........
سیگارم به آخر رسیده و من حواسم نبود.....
سیگارو خاموش کردم و دنبال خاطراتم گشتم.......
اما انگار دیگه هیچ خاطره ای هم ندارم......
هر چی بوده مه آلوده و غمناک..........
چقدر امید داشتم اوایل این سالها ......
و چه نا امیدم اواخر امســــــــــــــــال.....
قلبم تیـــــــــــــر میکشه .......
ولی سیگارم انگار داره بهم میگه بکش بکش تا زودتر تموم شه......
تموم شم....!
یه نخ دیگه روشن میکنم و این شب سرد و تنها رو نگاه میکنم...
امشب هم انتظارم بیهوده بود......
من دیگه میدونم...
بالاتر از سیاهی هم رنگــــــــی هست...
همین رنگــــــــــــــــــــی که من دارم.......................
رنگِ غم......:|
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 15:26
+9
-1
maryam
maryam
اگر امشب هم از حوالی دلم گذشتی

آهسته رد شو

غم را با هزار بدبختی خوابانده ام …
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 14:43
+4
reza
reza
من نشاني از تو ندارم اما نشاني ام را براي تو مي نويسم: درعصرهاي انتظار،به حوالي بي کسي قدم بگذار! خيابان غربت را پيدا کن و وارد کوچه پس کوچه هاي تنهايي شو! کلبه ي غريبي ام را پيدا کن، کناربيدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهاي رنگي ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خيس پنجره برو! حرير غمش را کنار بزن! مرا مي يابي
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 17:53
+3
mah3a
mah3a
بیشتر کساییکه با طنز حرف میزنن هی میگن میخندن با احساس تر و غمگین ترن !!!
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 16:29
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ