یافتن پست: #غم

و من از تو جدا ماندم ولی ای کاش میمردم


برو دیگر که دل از غم رها کردم


خداحافظ...خداحافظ که دیگر بر نمیگردم . . .

دیدگاه  •   •   •  1392/07/25 - 21:22
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
 


آرزوی من اینست که دو روز طولانی درکنار تو باشم فارغ از پشیمانی 
آرزوی من اینست یا شوی فراموشم یا که مثل غم هر شب گیرمت در آغوشم 
آرزوی من اینست که تو مثل یک سایه سر پناه من باشی
لحظه تر گریه آرزوی من اینست نرم و عاشق و ساده
همسفر شوی با من در سکوت یک جاده آرزوی من اینست
هستی تو من باشم لحظه های هوشیاری مستی تو من باشم



آرزوی من اینست تو غزال من باشی تک ستاره روشن در خیال من باشی
آرزوی من اینست در شبی پر از رویا پیش ماه و تو باشم
لحظه ای لب دریا آرزوی من اینست
از سفر نگویی تو تو هم آرزویی کن اوج آرزویی تو
آرزوی من اینست مثل لیلی و مجنون پیروی کنیم از عشق
این جنون بی قانون آرزوی من اینست زیر سقف این دنیا
من برای تو باشم تو برای من تنها



دیدگاه  •   •   •  1392/07/25 - 19:19
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



من به زودی به نبودن هایت عادت میكنم
از غم ات میمیرم و یك خواب راحت میكنم

پر فریادم اگر بغض سكوتم بشكند
حرمت عشق گذشته را رعایت میكنم

به كسی كه پیش اویی . آه حتی گاه من
-به خودم كه با تو بودم هم حسادت میكنم

از تماشای تو در یك قاب كوچك خسته ام
خسته ام آری .ولی دارم نگاهت میکنم

رفته رفته عشق من نسبت به تو كم میشود
تا كه روزی كاملا احساس نفرت میكنم

من به زودی . . .

من به زودی به خودم به خاطراتم به دلم
مثل تو حتی به احساسم خیانت میكنم





دیدگاه  •   •   •  1392/07/25 - 15:22
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



تو مانده ای با این همه رنگ
من می روم با اخرین حرف
ای خیمه شب باز
در غربت غمگین و درد الود این خاک
ازاده ای زندانی توست
قربانی قهر خدا .... نامش محبت
زنجیر از پایش جدا کن
او را ..چو من ..از دام تزویرت رها کن
همراه این ازرده درد اشنا کن





دیدگاه  •   •   •  1392/07/25 - 15:18
+5
NeDa
NeDa

:: غمگـیـــن تــریـن جــای خــاطــره اونجــاییـه کــه کــم کــم احســاس میکنــی چهـــرش هم داره از یــــــادت میـــرِه

دیدگاه  •   •   •  1392/07/24 - 18:45
+7
saman
saman
ساعات عمـر مـن همگی غرق غم گذشت

دســت مـرا بگیـر کـه آب از سـرم گــذشـت

مـــاننــــد مـــرده ای مـتحـــرک شـــدم بیـــا

بـی تــو تمـام زنـدگــی ام در عــدم گـذشـت

می خواستم که وقـف تـو باشم تمام عمـر

دنیـا خلاف آنچـه کـه می خواستــم گذشت
دیدگاه  •   •   •  1392/07/24 - 12:59
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



چه کار کردی ؟؟
چه کردی با من؟...
میخواهم بنویسم...
اما از چه ؟ از کی ؟ و برای چی؟...
وجود ملتهبم در انتظار گذشت لحظه هاست...
اما برای شنیدن چه کلامی؟...
می خواهم بنویسم...
از تو....
از این نیامدن و قصد رفتن کردنت....
می خواهم بنویسم اما دستهایم می لرزد...
چه کردی با من؟...
چه خواستم ز تو که دریغ میکنی؟
چه خواستی که نکردم؟...
غم نبودنت به جانم نیشتر میزند ...
اما درمانی نیست که به مقابلش روم...
آخر تو تنها امید بودی ... تنها دعای شبانه ام.....





دیدگاه  •   •   •  1392/07/23 - 20:32
+3
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

ترسم آخر ز غم عشق تو دیوانه شوم
بیخود از خود شوم و راهی میخانه شوم
آنقدر باده بنوشم که شوم مست و خراب
نه دگر دوست شناسم نه دگر جام شراب


دیدگاه  •   •   •  1392/07/19 - 21:41
+2
نیما مرادی
نیما مرادی
ادمها ترك كردن را دوست دارند سرشان را با افتخار بالا میگیرند و میگویند : ترک کردم سیگار را خانه را ... ... ... دوستانم را معشوقم را اما هیچ کس ترک شدن را دوست ندارد سرِشان را پایین میاندازند و با همه ی غمِ وجودشان میگویند ترکم کردند دوستانم خانواده ام عشقم میبینــید ؟ ما همان آدمهایی هستیم که ترک میکنیم اما وقتی کسی ترکمان میکند جوری که انگار دنیا به آخر رسیده باشد بغض گلویمان را خفه می کند.....!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/18 - 17:09
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



هروقت تونستی برف رو سیاه کنی
کلاغ را سفید کنی
هروقت تونستی آتش را ببوسی
تو آب نفس عمیق بکشی
هروقت تونستی اشک سنگ رو ببینی
شادیه غم را ببینی
اون موقع من تو را فراموش خواهم کرد بی انصاف ....




دیدگاه  •   •   •  1392/07/17 - 21:33
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ