یافتن پست: #فاصله

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
عدم امنیت یعنی توی یه توالت باشی که فاصله
سنگ توالتش تا در بیش از 1متر باشه
درش قفل نداشته باشه
و به
بیرون
بازبشه.................!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 12:48
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

هـمه دنـیام شده چــشمات  تو شـــدی  سنگ صــبورم
فاصله م  با تو یه رویاست فکر نکن  که از تو دورم
هرجا باشی هرجا  باشم   تا   خود   روز     قیامت

خواستن دستای گرمت   شده   تکرار    یه   عــــادت

از  کجا   شروع   شدی  تو   از   دل  کدوم  ترانه
که    شدی   تعبیر   خوابم  
واسه   موندنم    بهانه
با کدوم کلام و   واژه تو   شدی    معنای   احساس
رنگ   آسمون    چشمات   از    تبار   شب   یـلداس
نمی شه از  تــو جدا شـم
هــمه   تــرس  مـن  همینه
که یه روز  چشمای   خستم   رنگ   چشمات  و  نبینه بیا
و همــیـشگی  بــاش   جــون پــناه خـستگی باش
توی  این   قحطی   احساس    تو  دلیل   زندگی  باش

دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 22:41
+5
be to che???!!
be to che???!!
قتي ديوانه وار دل تنگي هايم را پاره پاره ميكنم

وقتي حتي براي گريه كردن مجال نيست

وغرق در اشك هاي بي يايان  بي تو بودن مي شوم

وقتي آن كسي كه تمام مدت آرامش خاطرت بود دلش ميشكند

و كسي نيست كه آرامش را هديه به ذهن پريشانش كند

و ميان تمام اين شبهاي بي انتها

تنها تو هستي كه گاه گاهي بغض هايم را ميان كاغذ نقش مي زني

مي بيني باران مي بارد

و دلم تنگ شده براي بي بهانه خنديدن

دلم تنگ شده براي دستاني كه بوسيدنشان سرآغاز محبتي بي كران است

مي بيني؟

نفس به نفس لا به لاي نوشته هايم طلايي شدي

احساسم را ميان كلماتم مي بيني؟

چه ساده احساسم را ميان حروف بي جان عاشقانه هايم نوشتم

تنها براي اينكه اسم تو را تكرار كنم

كه تا شايد اين فاصله اي كه ميان من و تو است از ميان برود

اما نشد !!

من خودم را ، تمام عشقم را ، لا به لاي حروف  نوشتم

قلبم را

همه هستيم را

و همه احساسم ، لابه لاي اين واژه ها ، چه غريبانه جان دادند

چه بي شوق اين روزها مي گذرد و من هنوز مي نويسم

اما من هنوز كلمات را به مهماني عشق مي برم

ديگر واژه تحمل بي معناست

من ديگر توان نداشتن تو را ندارم

بي تو مي ميرم

خواهش مي كنم بمان و در قلبم ، در خاطراتم زندگي كن

تا يك عاشقانه آرام بسازيم ،

من و تو

تو ، تمام شب گريه هايم را پايان مي دهي

من ، باز هم فصل دوست داشتنت را مي خوانم

و تقديم مي كنم تمام اين دلنوشته هاي خيس را به تو

اين روزها بيش از هميشه بارانيم

و تو نيستي و من با خيالت چه صادقانه با تو بودن را حس ميكنم

حس بودنت شبها مرا در اغوش مي كشد و پر از آرامش مي شوم

 آرامشي كه هديه توست

خدايا فرشته زميني ات را در پناه آن مهرباني بي انتهايت حفظ كن
دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 14:19
+6
korosh
korosh
X

حبت های جالب خانم بازیگری که گزارشگر شد! / پرسپولیس قهرمان می شود


علی دایی برای من اسطوره بوده و هست. اگر هم نتواند قهرمان شود من از چشم دایی نمی بینم. شاید بخاطر مسائل مدیریتی مانند سال های پیش شرایط تیم بهم بریزد. ما بخاطر غیرت پرسپولیس دوستش داریم و احساس غرور می کنیم.


بهنوش بختیاری بازیگر توانمند سینما و تلویزیون باز هم یک کار خاص کرد تا باعث تعجب همگان شود. این خانم خوش اخلاق و بی ریای سینما همیشه از کارهای متفاوت استقبال می کند و این بار هم گزارشگری فوتبال را به کارنامه هنری اش اضافه کرد. بعد از حضور در مسابقه رالی ایرانی او بازی در فیلم «گاهی تلخ، گاهی شیرین» را پذیرفت و جالب اینکه برای اولین بار بهنوش خانم طناز را در نقشی درام می بینید که این فیلم در جشنواره فجر اکران خواهد شد. او در حال حاضر تصمیم گرفته توانایی های خود را در شرایط خاص و نقش های متفاوت نشان دهد و به همین دلیل باز هم پیشتاز بود. بختیاری گزارشگری بازی های فوتبال کامپیوتری را قبول کرد. به امید اینکه روزی بتواند مسابقات فوتبال را گزارش کند. او یک پرسپولیسی دو آتشه هم است. که فوتبال را با نگاه کارشناسانه می بیند.  گفتگوی بهنوش بختیاری با جام نیوز را در ادامه می خوانید:
 
 * باز هم بهنوش بختیاری یک کار خاص انجام داد.

- بله، من همیشه دنبال کارهایی بودم که با یک کار معمولی فرق داشته باشد. کارهای متفاوت برای من جذابیت زیادی داشته.
 
* چطور شد که این کار را قبول کردید؟

- یک شرکت این پیشنهاد را به من داد. این بازی های کامپیوتری برای نوجوانان ساخته شده و از من خواسته شد که این بازی ها را گزارش کنم. کار جالبی از آب درآمده، بخاطر علاقه زیادی که به فوتبال و حواشی آن دارم این کار را قبول کردم.


* از کدامیک از گزارشگران الگوبرداری کردید؟ به عنوان مثال گزارش های فردوسی پور، مزدک میرزایی یا خیابانی در ذهن تان بود؟

- من اصلا قابل مقایسه با آقایان فردوسی پور، خیابانی و میرزایی نیستم. من با صدای زنانه گزارش کردم و اگر می خواستم لحن مردانه گزارش کنم کار بدی از آب درمی آمد. ولی برای گزارش هیجان زیادی داشتم و از اصطلاحات فوتبال استفاده کردم. مثلا در این گزارش ها گفتم، این بازیکن چقدر شل بازی می کند یا این صحنه خطا بود.


* این کار سخت نبود؟

- در این کار متوجه شدم که فوتبال چقدر مهندسی می خواهد و از لحاظ بازی، چقدر تکنیکی است. فوتبال مثل زندگی واقعی است و هم هیجان دارد و هم اعتدال می خواهد. به نظر من یک بازیکن خوب باید روان شناس باشد چون فوتبال هوش زیادی می خواهد. بازیکنی که گل می زند هوش ما فوق بشری دارد!
 
* واقعا اینطور فکر می کنید؟

- بله، خیلی سخت است که در چند ثانیه یک بازیکن زمین را تقسیم کند، فاصله با دروازه بان و زاویه زدن توپ به داخل دروازه را بسنجد. کار فوتبالیست ها خیلی سخت است و هر چقدر پول می گیرند حقشان است!
 
* مخالف دادن این پول ها به فوتبالیست ها نیستید؟

- نه، نوش جانشان! واقعا فوتبال بازی کردن سخت است، به نظر من باید برای علی دایی احترام زیادی قائل شویم. او نابغه است و آقای گل جهان شدن کار راحتی نیست.
 

* برای انجام این کار با چه کسانی مشورت کردید؟

- از کسی مشورت نگرفتم ولی یک کتاب درخصوص فوتبال خواندم و چند فوتبال هم دیدم. اصطلاحات و اسامی فوتبالیست ها را هم می دانستم.
 
* گزارشگری سخت تر است یا بازیگری؟

- این کار انرژی بیشتری ازکار تصویر از من گرفت و واقعا خسته شدم. از بازیگری سخت تر بود. در 10 روز این کار را انجام دادم که زمان فشرده ای بود. من ساعت 10، 11 شب بعد از کار فیلمبرداری به استودیو می رفتم و باید با هیجان زیادی گزارش می کردم. تازه فهمیدم آقای فردوسی پور چقدر کارش سخت است و واقعا انرژی زیادی برای گزارشگری صرف می کند.
 

* دوست دارید فوتبال پخش مستقیم را گزارش کنید؟

- خیلی دوست دارم. همیشه به عنوان یک خانم دوست داشتم این کار را بکنم و توانایی هایم را ثابت کنم. من خیلی دوست دارم به استادیوم بروم اما نمی شود. رفت!


*درخواستت چیست؟

حالا که تیم ملی به جام جهانی رفته امیدوارم اقداماتی انجام شود تا زمینه برای حضور بانوان در ورزشگاه ها را فراهم کنند. باید نگاه ها عوض شود و به خواسته های جوانان تغییراتی بدهند. البته قانون و ضوابط هم باید رعایت شود. باید در صورتی این کار را بکنند که به خانم ها لطمه نخورد و از لحاظ شخصیتی اشکالی وارد نشود.
 

* به همین خاطر گزارشگری را قبول کردید تا ثابت کنید زنان هم می توانند؟

- فوتبال یک نماد است و زنان هم به این رشته علاقه دارند. زن جدی گرفته نمی شوند در حالیکه خانم ها مسئولیت پذیرتر هستند. بله، بخاطر این محدودیت ها همیشه خواستیم خودمان را ثابت کنیم و به همین خاطر این کار برای ما لذت بخش بود.
 

* بعد از صعود تیم ملی به جام جهانی کجا بودید؟

- من سر فیلمبرداری بودم اما با بقیه بچه ها کار را تعطیل کردیم و گفتیم. فوتبال واجب تر است! حتی تهدید کردیم که کار نمی کنیم! بعد از اینکه تیم ملی توانسته کره را شکست دهد، صحنه فیلمبرداری را ترک کردم و همراه همسرم به خیابان رفتم و در شادی مردم شریک بودم.
 

* پرسپولیسی هم که هستید؟

- بله، پرسپولیس تیم مورد علاقه من است و همیشه دلم می خواهد بهترین جایگاه را داشته باشد.
 

* اما پرسپولیس در این چند سال خوب کار نکرده؟

- من از آن طرفدارانی نیستم که وقتی تیمم ضعف داشت بگویم طرفداری و حمایت تعطیل است. من همیشه پایه پرسپولیس هستم و دوستش دارم حتی در بدترین شرایط! حالا شانسش یاری نکرده و یک سری مسائل بوجود آمده که پرسپولیس نتوانسته خوب کار کند. اما امسال می تواند موفق باشد.
 

* به نظرتان پرسپولیس امسال می تواند با دایی موفق شود؟

- علی دایی برای من اسطوره بوده و هست. اگر هم نتواند قهرمان شود من از چشم دایی نمی بینم. شاید بخاطر مسائل مدیریتی مانند سال های پیش شرایط تیم بهم بریزد. ما بخاطر غیرت پرسپولیس دوستش داریم و احساس غرور می کنیم.

* در جریان یارگیری های پرسپولیس هستید؟

- در جریان جزئیات نیستم اما شنیدم بازیکنان خوبی گرفته است. امسال پرسپولیسی ها زیاد سر و صدا نکردند.
 

* ولی باشگاه های دیگر مثل سپاهان بازیکنان ستاره گرفتند؟

- خب این باشگاه پولدار است. اما پرسپولیس با همین بازیکنان موفق می شود. باشگاه های دیگر ستاره ها را گرفتند اما پرسپولیس ستاره می سازد. لیگ امسال خیلی جذاب می شود چون سپاهان، استقلال و تراکتور خوب یارگیری کردند. در جریان مسابقات خیلی چیزها ثابت می شود چون جمع و جور کردن یک تیم پرستاره خیلی سخت است و شاید حاشیه ساز شود.

* از جدایی کریمی ناراحت شدید؟

- خیلی ناراحت شدم و دوست داشتم در پرسپولیس بماند. اما خودش تصمیم گرفت بنابه شرایط پیش آمده به تراکتور برود.
 

* فکر می کنید، او در تراکتور موفق شود؟

- صددرصد. کریمی هرجا باشد موفق می شود. من حس خوبی به تراکتور دارم وبه خاطر مردم تبریز به این تیم علاقمند هستم. امیدوارم تراکتور بتواند فصل آینده در آسیا خوب کار کند.
 

* با این حساب دوست دارید در اولین بازی لیگ پرسپولیس پیروز شود یا تراکتور؟

- دوست دارم پرسپولیس ببرد ولی علی کریمی گل بزند!
 

* مسابقات والیبال را هم دیدید؟

- بله و خیلی هم لذت بردم. تا جایی که می توانستم پیام تبریک برای والیبالیست ها گذاشتم و سعی کردم از آنها تشکر کنم. واقعا همه به وجد آمده بودند.


* به نظر شما درست است که فوتبالیست های ما در تیم های اماراتی بازی کنند؟

- ما که اینقدر ترانه می خوانیم و از غیرت و تعصب حرف می زنیم نباید این اتفاق ها را ببینیم، همین!
 

* تیم ملی می تواند در جام جهانی نتایج خوبی بگیرد؟

- صددرصد! امسال فقط برای خودنمایی به جام جهانی نمی رویم! تیم ملی در برزیل موفق می شود و احساس غرور و افتخار به ملت ایران برمی گردد. ما باید از غرور ملی مان دفاع کنیم ما ایرانی ها دعا می کنیم و دعا انرژی مثبتی را به تیم ملی منتقل می کند. با کی روش موفق می شویم و امیدوارم کدورت ها در تیم ملی را کنار بگذارند.
 

* پرسپولیس امسال قهرمان می شود؟

- دوست دارم اول شود اما نمی دانم در جریان مسابقات چه اتفاقی می افتد. پرسپولیس با دایی موفق می شود. بقیه تیم ها هرچقدر می خواهند پول خرج کنند آخرش پرسپولیس قهرمان می شود! حتی اگر پرسپولیس آخر جدول هم شود باز از این تیم حمایت می کنم و کری می خوانم!
 

* اگر حرفی باقی مانده بفرمایید.

- فقط دوست دارم بنویسید اگر دوست می خواهید اهلی اش کنید!

دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 15:37
+5
-1
korosh
korosh
دختر پنهاني گوگوش(عكس)

دختر پنهانی گوگوش (عکس)


 

«من حاصل ازدواج پنهانی شاه و گوگوش هستم.» این ادعای زنی با نام «شادی پهلوی» است که خود را فرزند ازدواج پنهانی شاه مخلوع ایران و یک خواننده زن لس آنجلسی می داند و می گوید حاضر است تا با آزمایش DNA هم ادعای خود را اثبات کند.

 

دختر پنهانی گوگوش (عکس)

 

شادی پهلوی در صفحه خود در یکی از شبکه های اجتماعی داستان تولد خود را از سرپرستان ساواکی خودش شنیده است این طور روایت می کند: «دلیل واقعی دستگیری مادرم توطئه بر علیه ولیعهد بود چون اگر من پسر به دنیا می آمدم موازنه های قدرت پشت پرده زیادی به هم می ریخت مادرم بعدا با وساطت غلام رضا پهلوی از زندان آزاد شد در آن زمان در ایران به دلیل سانسور ساواک جز اعضای محرم و داخلی دربار و ساواک و اعضای خانواده حقیقی فرح دیبا که من به دست آنها سپرده می شوم کسی از مردم عادی ایران از تولد دختری بین فائقه آتشین و محمد رضا پهلوی خبر دار نشده و من نیز به بقیه کوه اسرار پدرم و خانواده او ملحق میشوم …..مادرم کمی پس



از تولد من به دستور ساواک و برای جلوگیری از پخش هر نوع .شایعه ای مبنی بر زایمان او از محمد رضا پهلوی او با همین شریک اخاذی مالی خود یعنی محمود قربانی ازدواج کرد و بار دیگر به دستور ساواک و برای واقعی نشان دادن ازدواج خود با قربانی او فرزند بعدی خود یعنی کامبیز قربانی را حامله شد من از سرپرستان ساواکی خود شنیده بودم که فرح برای انتقام از تولد من و همدستی مادرم در نقشه کودتای داخلی اسداله علم …….. او در روز زایمان مادرم مامور به بیمارستان فرستاده و آنها بلافاصله پس از تولد کامبیز با دستگاه اتصال قلب شوک به سر او وارد می کنند …کامبیز به این دلیل امروز کند ذهن…. و لقب عقب مانده گرفته است.»

شادی پهلوی مدعی شده است: من به برادرم کامبیز قربانی هم بارها پیام دادم و گفتم برای آزمایش DNA به ترکیه بیاید تا داستان خود را ثابت کنم.
او همچنین آرزو کرده روزی با مسلسل گوگوش را در جمع هوادارانش بکشد.
دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 14:20
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
دوری از چشم تو انگار شده تقدیرم

آخرش پشت همین فاصله ها میمیرم

ای چرخش چشمای تو سرچشمه هستی

ما محو تو هستیم تو حیران که هستی ؟
دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 11:05
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


تو تکراری ترین ” حضور ” روزگار منی و من عجیب ؛ به آغوش تو از آن سوی فاصله ها خو گرفته ام . . .


دیدگاه  •   •   •  1392/05/4 - 17:56
+3
ساناز
ساناز

خودمو نگرفتیم ،فقط از بعضی حیوانات فاصله گرفتیم !!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 17:06
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
من توی این حجم کرخت بودن می پوسم..

من از این درد از این فاصله می سوزم..

من شکل توام پر چرک و خونابم..

من تن زخمیه پلنگی که تو خوابم..
تو که شکستی و شکست واسه منم خواب تو..تو و پشت منو و پشت سرهم خنجر نو..بعد شیش سال سگی

هنوز زخمت رو قلبه..بعد این همه سالم هنوز اون درد قبله..که مثل خوره می خوره روحمو تو تاریکی..مثل جغد

کوری که تو کوچه باریکی..که تو بن بست تن تو خفه شدم.. قاطی بودم و با تو پاتی یک دفعه شدم..

مجنونی که گیتارشو با چش تو کوک کرد..چقد شعر شدم برات با ردیف برگرد..چقد ضجه مکیدم تو عالم

مستی که..نرم تو خلا یادت و اینکه نیستی که..بشیم نئشه ازهم بزارم سرتو رو سینم..

بازم خیس شی با گریه های بی دلیلم...بازم بغض تو گلوم ...بزنه چمبره...بازم بخندی مثل همیشه

بگی میگذره...مثل غزل بشی اشکی بشی تو چشام.. دوباره مهدی موسوی بخونی برام...

هر دونه دونه خاک تنت واسم عزیز بود...با اینکه رابطمون همیشه تو اوج و حضیض بود...

با اینکه تموم ثانیه ها با تو شکنجه...شدم ولی وقتی نیستی این عمق رنجه...که هستن از بار معناییش خالی

میشه...سایه ی ثانیه های ساعت سالی میشه..که پنجره ها از زخم تن تو شکستن...

که حنجره ها همه خفه شدن و بستن...من ترسو تنها تورو ترانه کردم...

صد بار قسم خوردم برنگردم...ولی مگه میشه نمیشه تو خاکمی...

واسه تو دائم الوضو ام تو نمازمی...واسه توئه لامصب این پر پر زدن...ببین روزی که جنازمو واست اوردن.. 
               

دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 16:36
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
افسانه ها را رها کن! دوری و دوستی کدام است؟ فاصله هایند که دوستی را می بلعند! تو اگر نباشی ... دیگری جایت راپرمی کند #به !!!  

           
1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 16:17
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ