ALI
ه روز یه گجشک آبادانی با یک کامیون تصادف میکنه،، راننده کامیون نگران پیاده میشه و بدن نیمه جان گنجشک رو میبره خونه و اون رو پانسمان میکنه و میذاره توی قفس... بعد از یه مدتی گجشک به هوش میاد و با تعجب دور و برشو نگاه میکنه و بلند میشه و میلههای قفس رو میگیره و فریاد میزنه؛ یعنی مو راننده رو کشتوم؟ یعنی مو توی زندانم؟
ebrahim
از چی بگم ؟ شاید اس اس دوس داری قصه ی همون استقلال سه تایی اگه قصه تلخه گناه واقعیت داستان اس اس و گل های باخت دیشب که نشستن تو آزادی با افسوس کاشکی یه دنیزلی جای یه مظلومی مغرور داشتیم مهدی موقعیت ساخت و زائد گل گرفت اتشی که کل ورزشگاه رو مثله گرگ گرفت یه استقلالی با داد و فریاد گفت زود حمله کنید و گل بزنید ولی وقتم کم بود چشمام خشک شد یکم بهم اشک بده ایزد این استقلالی ها چطور واسه پرسپولیس برنام
gha3m
من از نسل کوروشم ، که من ماندم و ماهیانه 45 هزار تومان یارانه !!! من از نسل ستارخان و باقرخانم ، که فقط ترافیک خیابانش برایم مانده !!! از دریای کاسپین ، فقط ویلاهای ساحلی اش مانده برایم ...!!! از خلیج فارسش ، فقط رای گیری هایش !! از آذربایجانش ، برایم جک هایش مانده ...! از سکه های دوره هخامنشی ، برایم ریال ماند !! از آزادی بیان ، برایم دیوار های دستشویی های عمومی ماند ...! ابراز احساساتم شد اس ام اس ، زندگی ام گره خورده به زندگیه مجازی ، فریادم شد دکمه های کیبرد ، ترسم شد از ماشین پلیس !! من از نسل کوروش بودم !!
gha3m
خوش به حال فریادی بی دغدغه از اسارت برای ´´آزادی´´ گفتن ، حتی اگر از گلوی مسافر کشی گرفتار برخیزد ........
رضا
برو ای ترک که ترک تو ستمگر کردم حیف از آن عمر که در پای تو من سر کردم عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران ساده دل من که قسمهای تو باور کردم به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود زان همه ناله که من پیش تو کافر کردم تو شدی همسر اغیار و من ازیار و دیار گشتم آواره و ترک سر وهمسر کردم زیر سر بالش دیباست تو را کی دانی که من از خار وخس بادیه بستر کردم در ودیوار به حال دل من زار گریست هر کجا ناله ناکامی خود سر کر دم در غمت داغ پدر دیدم وچون در یتیم اشکریزان هوس دامن مادر کردم اشک از آویزه گوش تو حکایت می کرد پند از این گوش پذیرفتم از آن در کردم پس از این گوش فلک نشنود افغان کسی که من این گوش زفریاد وفغان کر کردم ای بسا شب به امیدی که زنی حلقه به در دیده را حلقه صفت دوخته به در کردم شهریارا! به جفا کرد چو خاکم پامال آنکه من خاک رهش را به سر افسر کردم.