یافتن پست: #فکر

محمد
محمد
گمان نمی کنم این دستها به هم برسند
دو دل شکسته ی ما در انزوا به هم برسند
ضریح و نذر را رها کن بعید می دانم
دو دست دور به زور دعا به هم برسند
کدام دست رسیده به دست دلخواهش
که دستهای ژر از زخم ما به هم برسند
فلک نجیب نشسته است و موذیانه به فکر
که پیش چشم من چرا این دو به هم برسند
نشانی ده بالا یادمان باشد
مگر در دور در ان دورها به هم برسند
دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 23:30
+5
mohsen
mohsen
ﺩﻗﺖ ﮐﺮﺩﯾﻦ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺪﺗﺮ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﯾﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻣﯿﻔﺘﻪ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﺯﺍﯾﻦ ﺑﺪﺗﺮﻡ ﻣﯿﺸﻪ ؟
دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 21:01 توسط Mobile
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥


امروز صبح که از خواب بیدار شدی،نگاهت می کردم؛و امیدوار 


بودم که با من حرف بزنی،حتی برای چند کلمه،نظرم را بپرسی یا 


برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،از من تشکر 


کنی.اما متوجه شدم که خیلی مشغولی،مشغول انتخاب لباسی 


می خواستی بپوشی.وقتی داشتی این طرف و آن طرف می 


دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که 


و به من بگویی:سلام؛اما تو خیلی مشغول بودی.یک بار مجبور 


شدی منتظر بشوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه 


روی یک صندلی بنشینی. بعد دیدمت که از جا پ[!].خیال کردم 


می خواهی با من صحبت کنی؛اما به طرف تلفن دویدی و در 


عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی. 


روز با صبوری منتظر بودم.با اونهمه کارهای مختلف گمان می کنم 


که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی.متوجه شدم قبل از نهار 


هی دور و برت را نگاه می کنی،شاید چون خجالت می کشیدی 


که با من حرف بزنی،سرت را به سوی من خم نکردی. تو به خانه 


رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن 


داری.بعد از انجام دادن چند کار،تلویزیون را روشن کردی.نمی دانم 


تلویزیون را دوست داری یا نه؟ در آن چیزهای زیادی نشان می 


دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی آن می گذرانی؛ در 


حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش 


لذت می بری...باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی 


که تلویزیون را نگاه می کردی،شام خوردی؛ و باز هم با من صحبت 


نکردی. موقع خواب...،فکر می کنم خیلی خسته بودی. بعد از آن


که به اعضای خانواده ات شب به خیر گفتی ، به رختخواب رفتی 


و فوراً به خواب رفتی.اشکالی ندارد.احتمالاً متوجه نشدی که من 


در کنارت و برای کمک به تو آماده ام. من صبورم،بیش از آنچه تو 


را می کنی.حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور با 


دیگران صبور باشی.من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت 


هستم.منتظر یک سر تکان دادن،دعا،فکر،یا گوشه ای از قلبت که 


باشد. خیلی سخت است که یک مکالمه یک طرفه داشته 


.خوب،من باز هم منتظرت هستم؛سراسر پر از عشق تو...به امید 


شاید امروز کمی هم به من وقت بدهی. آیا وقت داری که این را 


برای کس دیگری هم بفرستی؟ اگر نه،عیبی ندارد،می فهمم و 



هم دوستت دارم. روز خوبی داشته باشی!




دوست و دوستدارت:خدا

دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 18:38
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

الان تواین هوای سرد چی میچسبه؟

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

یه بستنی یخ زده خنک.



چیه فکرکردین الان میگم چایی یا آش. من بستنی دوس دارم:D

دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 16:41
+4
محمد
محمد
دورم اما بی وفا نیستم ،
دوست دارم اگر چه با محبت نیستم،
یه وقت فکر نکنی به فکر تو نیستم ،
بی خیال هرکی باشم بی خیال تو یکی نیستم.
دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 13:18
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



هنوز که هنوزه نتونستم معنی واقعی عشق رو پیدا کنم

هر کی یه چیزی میگه:

یکی میگه:دوست داشتن بی انتها

یکی میگه:دو تا خط موازی که هیچ وقت به هم نمیرسن

یکی میگه:شیرین ترین حس دنیا

یکی میگه:آرامشی بی نهایت

یکی میگه:دیوونگی های خودشو داره

یکی میگه:اینا همش دروغه

یکی میگه:عشق تو این جامعه؟

یکی میگه:بشنو باور نکن

یکی میگه:با عقلت فکر کن منطق هیچ وقت عشقو قبول نمیکنه

ولی من میگم عشق یعنی یه کلبه کوچیک تو جنگل که دو تا آدم با آرامش کنار هم زندگی کنن

بدون حرف و حدیث






دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 12:32
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

از ساعت متنفرم !
این اختراع غریب بشر که مدام ،
جای خالی حضورت را به رخ دلتنگی یادم می کشد!!



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



دلتنگى"
حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره
تمنای بودنش رامیکند



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



دلتنگی
عین آتش زیر خاکستر است
گاهی فکر میکنی تمام شده
اما یک دفعه
همه ات را آتش میزند . . . . .



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



منم دلتنگ رویت
دلم آید به سویت
چه کردی با دل من
که کرده آرزویت .



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


فـرهنـگ لـغـتهــا
نـیـاز بـه ویــرایــش دارند
بـرای مـعنی دلـتـنـگی
احتیـاج بــه ایــنهــمـه کـلمه نــیـســت,
دلتنـگی یــعنـــی
تـــو . . .



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نمی


وزد..



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



اشک من جاری شد...
جای تو خالی بود
جـــــــــای تـــــــــو ...
عکس تو درطاقچه ی کوچک قلبم خندید
شعر دلتنگی من سخت گریست


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



بیقرار تو ام و در دل تنگم گله هاست ،


آه ! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست


در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست


با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم


بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



تو که رفتی دلم برایت تنگ شد
حال که آمده ای در دلم جا نمیشوی



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



دل است دیگر


یا شور می‌زند


یا تنگ می‌شود


یا می‌شکند


آخر هم مهر سنگ بودن


...می‌خورد روی پیشانی‌اش



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



واژه هایم رنگ باران دارد وقتی از تو مینوسم
قلبم خیس دلتنگی است وچشمانم طوفانی



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



اشکهایم که سرازیر میشوند......
دیری نمی پایدکه قندیل می بندد...
عجیب سرد است هوای نبودنت



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



دیگـر فرصتی بـرای پیامک دادن نیست
دست واژه ها را می گیرم
و به دیدنت می آیـــم
دلتنگیت در هیچ پیامی نمیگنجد



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



امروز...
انگار کسی آمد...
و هوای دلتنگی ات را ...
هی در آسمان اتاقم پاشید ...
و تو نبودی......



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



دقایقی در زندگی هستندکه دلت برای کسی
آنقدر تنگ میشود که میخواهی اورا از رؤیاهایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی
بغلش کنی. «گابریل گارسیا»



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


به گمانم یادت پنجره ی احساسم را میکوبد ، چرا که در دلم هوای دلتنگی به پاست


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



کاش دهخدا می دانست
دلتنگی ...
اشک ....
فاصله ....
بی وفایی....
تعریفش فقط دو حرف است "تـــو"



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



دلتنگم اما


تو را طلب نمیکنم...نه اینکه بی نیازم ... صبورم.. "



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



دلتنگی ... دلتنگی ...
همانند سربازی که تازه از جنگ بازگشته
محتاج نوازش دست هایت هستم
باور کن که دلتنگی ... دلتنگی ...
دلتنگی مرگ تدریجی ست !!!

دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 12:00
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﺭﻓﺘﯿﻢ ﻣﺤﻀﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﻘﺪ ﺩﻭﺳﺘﻢ

ﯾﻪ ﭘﺴﺮﻩ 17 ﺳﺎﻟﻪ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ 13 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ

ﻫﻨﮓ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺗﺎ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ

ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﺍﯾﻨﺎ ﺑﺮﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﺑﺨﺖ ﺑﺸﯿﻨﻦ ﻣﺸﻘﺎﯼ ﻫﻤﻮ ﺣﻞ ﻣﯿﮑﻨﻦ... :|

ﻭﺍﻻ ﻣﻦ ﺑﺎ بیست و چند ﺳﺎﻝ ﺳﻦ ﭘﻮﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻻﻙ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﺑﺨﺮﻡ ﻗﻬﺮ

ﻛﺮﺩ ﺭﻓﺖ



:|


دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 11:53
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
e786b7ff84f7ed378bd6b48f64302d0b-425






لزومی ندارد من آنی باشم که تو فکر میکنی....





من همانی ام که حتی .... فکرش را هم نمیکنی!!


دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 11:27
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یکی از بدی‌های گوش دادن آهنگ با فدفون اینه که همش فکر می‌کنی دور و ورت داره یه اتفاقی میفته که تو ازش خبر نداری!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/20 - 20:32
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ