یافتن پست: #قدم

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بیرون عجب بادی میاد..!
.
.
.
.
... مقدمه چینی بابام برای خاموش کردن کولر Smile
دیدگاه  •   •   •  1392/04/4 - 16:38
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مدتیست

میشنوم ناقوس مرگم را

امروز هم

از همان روزهای

یک قدم مانده

به مرگ است

برای من

کلافه ام

این یک قدم

چقدر طولانی ست !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/3 - 16:56
+3
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
گاهي خراب کردن پل ها چيز بدي نيست؛ چون باعث مي شود نتوانيم به جايي برگرديم که از همان ابتدا هرگز نبايد قدم مي گذاشتيم
.
دیدگاه  •   •   •  1392/04/2 - 16:50
+5
saqar
saqar
در CARLO
پسري دختره زيبايي را ديد،شيفتش شد… چند ساعتي با هم تو خيابون قدم زدن كه يهو..! بنز گرون قيمتي جلو پاشون ترمز زد… دختره به پسره گفت: خوش گذشت ولي نميتونم هميشه پياده راه برم باي… نشست تو ماشين راننده بهش گقت: خانم ببخشيد من راننده اين آقا هستم لطفا پياده شيد!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/2 - 15:02
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تا حالا فکر کردید اگه پسراي امروزي برن جنگ چی میشه ؟ ))

آرمين اون پسرو تير بارون کن
خستم حال ندارم

ماني اون طرفو بمب بارون کن
نههه ميخوام مخ خواهرشو بزنم

سينا خشابارو پر کن
اووو کي ميره اين همه راهو تير بياره

نيما تفنگ پر کن
مگه نميبيني دارم ابروهامو تميز ميکنم

فرشاد فردا بايد بريم خط مقدم
شرمنده من ضد آفتاب و ژل موم تموم شده نميتونم بيام ))))))‬
دیدگاه  •   •   •  1392/04/1 - 18:23
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
کسی که احساسات ِ تو رو بازی می گیره و تنهات میذاره چند قدم اونورتر زیر ِ پایِ کسی دیگه داره لِــــــــــــه می شه شک نکن . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/03/8 - 23:21
+9
roya
roya
در CARLO
آیا میدانید این زوج‌های عاشقی که روی ریل قطار و به سمت غروب خورشید قدم می‌زنند،
یا تا حالا قطار سوار نشده اند یا اگه سوار شده اند دستشویی نرفته اند،
یا اگه دستشویی رفته اند به سیستم دفع فاضلاب قطار دقت نکرده اند؟
دیدگاه  •   •   •  1392/03/6 - 13:49
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
یه ماشین لباسشویى داشتیم انقد تکون میخورد که،
بدبخت همزمان هم لباس میشست هم تو خونه قدم میزد !
دیدگاه  •   •   •  1392/03/3 - 18:32
+5
shiva joOoOoOn
shiva joOoOoOn
فکر میکردم بی وفایی ، هوای دلم را نداری

فکر میکردم رفتنت بوی خیانت میداد ، دلت ارزشی به دلم نمیداد

فکر میکردم تو هم مثل همه هستی ، آمده ای که بشکنی دلم را و بروی

در جستجوی تو آمدم به اینجا و آنجا ، هر چه گشتم ندیدم تو را ای عشق بی وفا

تا دیدم جای قدمهایت را ، پا گذاشتم روی همه آنها تا رسیدم به دریا...

و امواج دریا تو را به کجاها برده اند ، چشمهایم تازه به اشتباهم پی برده اند....

و من مانده ام و غروبی تلخ و عطر بودنت ،نه! من که باور ندارم نبودنت

جای قدمهایت هنوز کنار ساحل است ، وای که دلم چقدر بیچاره است...

و می آیم به دنبالت هر جا که باشی ، غرق میشوم تا تو نیز درون دریا تنها نباشی

غرق شدم و رفتم به سوی روشنی ها ، این من و این تو و امواج خشمگین دریا
دیدگاه  •   •   •  1392/03/1 - 17:00
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ازم دوری اما دلت با منه
ازت دورم اما دلم روشنه
توو چشمای تو عکس چشمامه و توو چشمای من عکس چشمای تو
توی این لحظه هایی که دورم ازت،
همه خاطره هامونو خط به خط،
دوباره توو ذهنم نگاه می کنم
دارم اسمتو هی صدا می کنم
کی گفته از عشق ِ تو دست می کشم؟
دارم با خیال تو نفس می کشم
چه حس عجیبی، چه آرامشی
تو هم با خیالم نفس می کشی
می دونم تو هم مثل من دلخوری
تو هم مثل من بغضت رو می خوری
نگاهت پر از حرف و درد دله
ولی خب تموم میشه این فاصله
دوباره مث اون روزای قدیم
که با هم توو بارون قدم می زدیم
از احساس همدیگه حظ می کنیم
زمین و زمان رو عوض می کنیم
کی گفته از عشق ِ تو دست می کشم؟
دارم با خیال تو نفس می کشم
چه حس عجیبی، چه آرامشی
تو هم با خیالم نفس می کشی
می دونم تو هم مثل من دلخوری
تو هم مثل من بغضت رو می خوری
نگاهت پر از حرف و درد دله
ولی خب تموم میشه این فاصله
دوباره مث اون روزای قدیم
که با هم توو بارون قدم می زدیم
از احساس همدیگه حظ می کنیم
زمین و زمان رو عوض می کنیم
ازم دوری اما دلت با منه .
دیدگاه  •   •   •  1392/02/30 - 19:45
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ