یافتن پست: #لحظه

maryam
maryam
اون لحظه که گفتی : یکی بهتر از تورو پیدا کردم !
یاد اون روزایی افتادم که به ۱۰۰ تا بهتر از تو گفتم من بهترینو دارم . . .
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/21 - 11:47
+3
OMiD
OMiD
عنايت قرار مي دادم.
رسيدم نزديكش كه بهم گفت: ميخواستم يه كار كوچيكي برام انجام بديد. من كه حسابي جا خورده بود گفتم خواهش مي كنم در خدمتم.

سوار شديم رفتيم به سمت خونه ش. تو راه هي با خودم مي گفتم با قيافه اي كه اين خانم داره هيچي بهم نده حداقل شصت، هفتاد تومن رو بهم ميده! آخ جون عجب نوني امروز گيرم اومد. ديدي گفتم امروز كارم مي گيره؟ حالت جا اومد داداش؟! (مكالمت دروني ايشان است اينها!)

وقتي رسيديم خونه بهم گفت آقا يه چند لحظه منتظر بمونيد لطفا.
بعد با صداي بلند بچه هاشو صدا كرد: رامتين! پسرم! عسل! دختر عزيزم!
بيايد بچه ها كارتون دارم!
پيش خودم مي گفتم با بچه هاش چي كار دار ديگه؟ البته از حق نگذريم بچه هاش هم مودب بودن هم هلو!!

بچه هاش كه اومدن با دست به من اشاره كرد و به بچه هاش گفت: بچه هاي گلم اين آقا رو مي بينيد؟ ببينيد چه وضعي داره! دوست داريد مثل اين آقا باشيد؟ شما هم اگر درس نخونيد اينطوري مي شيدا! فهميديد؟! آفرين بچه هاي گلم حالا بريد سر درستون!

بچه هاش هم يه نگاه عاقل اندر احمقي! به من انداختن و گفتن چشم مامي جون! و بعد رفتند.

بعد زنه بهم گفت آقا خيلي ممنون لطف كرديد!
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/21 - 09:08
+2
reza
reza
پرنده گفت: چه بویی چه آفتابی
آه بهار آمده است
و من به جستجوی جفت خویش خواهم رفت
پرنده از لب ایوان پرید مثل پیامی پرید و رفت
پرنده کوچک
پرنده فکر نمی کرد
پرنده روزنامه نمی خواند
پرنده قرض نداشت
پرنده آدمها را نمی شناخت
پرنده روی هوا
و بر فراز چراغهای خطر
در ارتفاع بی خبری می پرید
و لحظه های آبی را
دیوانه وار تجربه می کرد
پرنده آه فقط یک پرنده بود ...

فروغ فرخزاد
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 23:50
+4
معرفی چند محیط برنامه نویسی برای زبان ++C
متاسفانه با وجود منسوخ شدن محیط های ++Borland C و ++Turbo C، کماکان برای تدریس این زبان در دانشگاه از محیط های مذکور استفاده می شود.

در زیر دو نمونه محیط قدرتمند و ویژوال برای کار با این زبان معرفی شده اند:

Code-Blocks
نمونه ای از اقتدار نرم افزارهای کدباز
امکان نصب بر روی سیستم عامل های رایج امروزی (مولتی پلتفورم)
امکان برنامه نویسی به زبان های C++ ، C و زبان نو ظهور D
ظاهری زیبا و کاربر پسند
سایت منبع : [لینک]

++Dev-C
برنامه ای قدرتمند و مشابه با Code-Blocks البته با دایره عملکرد پایین تر
سایت منبع : [لینک]
آخرین ویرایش توسط hajivandian در [1390/12/20 - 18:25]
4 دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 17:58
+12
نیوشا
نیوشا
فلانی
آدم ها دروغ نمی گن...!
اگر چیزی می گویند صرفا " احساسشان " درهمان لحظه ست
...!نباید رویش حساب کرد ....
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 17:52
+8
mitra
mitra
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.

سهراب
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 15:02
+4
سحر
سحر
دوست می دارم که با خویشان خود بیگانه باشم
همدم عقلم چرا هم صحبت دیوانه باشم
دل به هر کس می سپارم ، من که در دل ها مقیمم
تا توانم شمع مجلس شد ، چرا پروانه باشم
آزمودم آشنایان را فغان از آشنایی
آرزو دارم که با هر آشنا بیگانه باشم
مرغ خوشخوانم وگر در حلقۀ زاغان نشینم
کی توانم لحظه ای در نغمۀ مستانه باشم
مردمی گم شد میان آشنایان از تو پرسم
با چنین نا مردمان بیگانه باشم یا نباشم؟
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 14:01
+4
ali rad
ali rad
مثل موج های سرکشی که دم به دم جامه ی هزار توی خویش را

تکه

تکه

پاره میکنند

مثل ابرهای عاشقی که دم به دم چشم های آسمان خسته را به درد پر ستاره میکنند

ماهیان سرخ قلب من،توی تٔنگ تُنگشان

لحظه

لحظه

نبض اتفاق آبی تو را شماره میکنند...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 23:40
maryam
maryam
کاش اون لحظه ای که یکی ازت میپرسه حالت چطوره و تو مبگی خوبم کسی باسه که محکم بغلت کنه و اروم تو گوشت بگه : میدونم خوب نیستی............
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 18:21
+6
reza
reza
دوست دارم از عشق بنویسم

...می نویسم از عشق از تو ای زیبای من از چیزی که به قلب بیمارم امد

وخانه ی متروک دلم خانه ی سیاهی ها را نورانی کردبا قدومش

می نویسم از تو از تویی که عشقت اتش به جانم زد

مینویسم از تویی که عاشقم کردی

وبا دستان پر مهرت مرا به شهر ارزو ها بردی

ای زیبای من ای نگاهت سبزتر از سبزه زار

می‌نویسم تنها صدایت را میخواهم تا موسیقی سکوت لحظه هایم باشد

نگاهت را میخواهم تا روشنی چشمهای خسته ام باشد

وجودت را میخواهم تا گرمای آغوشم باشد

دستهایت را میخواهم تا نوازشگر بی کسی اشکهایم باشد
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 16:01
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ