یافتن پست: #لحظه

xroyal54
xroyal54
يار من,يوسف,نيا اينجا كسي يعقوب نيست / لحظه ای چشمانشان از دوريت مرطوب نيست ¤ اي گل زيباي من , از غربتت اشكی نريز/ نازنين ، اينجا خدا هم پيششان محبوب نيست ¤ گرچه درهرجمعه ، ای زيبا، دعايت ميكنند / بهترينم ، اين دعاها جنسشان مرغوب نيست....!
الهم عجل الوليك الفرج
دیدگاه  •   •   •  1393/01/7 - 13:51
+5
mary jun
mary jun
من لبخند میزنم
از ته دل می خندم       گاهی مست می کنم...
تا همه بدانند بی تو ملالی نیست!!!
اما دلم می گوید: چ ناشیانه تمرین می کنی هر لحظه
( شکسته نشدن )
   را..!!
دیدگاه  •   •   •  1393/01/6 - 11:44
+3
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
از همان لحظه که چشمم به تو افتاده دلم
مثل بازار شب عید ، پر از تاب و تب است
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 22:30
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



یک سلام چند دقیقه سکوت....
به احترام لحظه هایی که باهم بودیم
وچند سطر نقطه چین
به علامت دلتنگی روزهای ندیدنت......


2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 20:44
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

گاهی دلم می خواهد

وحشــیانه غرورت را

پاره کنم!

قلب ترا

در مشتم بگیرم

و بفـشارم

تا حال مرا لحظه ایی بفهمی…!

دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 20:08
+3
mary jun
mary jun
می شود در همین لحظه از راه برسی و جوری مرا در آغوشت بگیری ک حتی عقربه ها هم جرات نکنند از این
لحظه عبور کنند؟
و من ب اندازه ی تمام روز های کم بودنت  تو را ببویم و در این زمان متوقف
سالها در آغوشت زندگی کنم بی ترس فردا ها؟
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 11:37
+4
mary jun
mary jun
اگر تمام دنیا را هم یک جا ب من بدهند
با یک لحظه آغوشت
عوض نمیکنم
جایی ک امن است و آسایش
گرم است و آرامش
آن کنجی ک فقط و فقط مال من است
گاهی ب گاهی صدای تپشهای قلب عاشقت
و گاهی هم عاشقانه ای شور انگیز
زیبا تر از همیشه سکوت زیبایش را می شکند
من آغوشت را با دنیا عوض نمی کنم
دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 11:30
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تو رستوران یه پسره ای رو دیدم. موهاشو لخت کرده بود. ریخته بود رو شونه ها. کم مونده بود چتری ام بزنه
برای یک لحظه دچار بحران شخصیتی شدم.
اگه من دخترم پس این چیه؟
اگه این پسره پس من چیم؟
دیدگاه  •   •   •  1393/01/3 - 22:33
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

بزرگترین هنر خانوما :









در یک لحظه نرم افزار رو به سخت افزار تبدیل میکنن !!

دیدگاه  •   •   •  1393/01/3 - 19:11
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

یکی از افتخارات دوران ابتدایی من اینه که مبصر کلاس بودم

وقتی کسی درس نمره کم میگرفت معلم به من میگفت :

.

.

.


.


ببرش دفتر بگو که درس نخونده !

اون لحظه حس پلیس بین المللو داشتم :)

چه فازی داشت لا مصب !

البته فوشایی که از بچه ها میخوردم رو نادیده میگرفتم !!!

دیدگاه  •   •   •  1393/01/3 - 15:39

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ