یافتن پست: #لحظه

آهنگري بود كه پس از گذراندن دوران جواني پراز شر و شور تصميم گرفت روحش را وقف خدا كند. سال ها با علاقه كاركرد ، به ديگران نيكي كرد، اما با تمام پرهيزگاري اي كه داشت ، در زندگي اش چيزي درست به نظر نمي آمد، حتي مشكلاتش مدام بيشتر مي شد.

روزي يكي از دوستانش به ديدنش آمده بود. دوستش پس از اطلاع از وضعيت دشوار او گفت: واقعا عجيب است ! درست بعد از اينكه تصميم گرفتي مرد خدا شوي زندگي ات بدتر شده نمي خواهم ايمانت را ضعيف كنم اما چرا وضع زندگيت اينطور شده، چرا؟؟
آهنگر خواست پاسخي ندهد، اما صدايي درون دلش گفت : بگو! بي هيچ خجالتي حرفت را بزن! شجاع باش!!
آهنگر گفت :
در اين كارگاه آهنگري برايم فولاد خام مي اورند تا از آن شمشير بسازم. مي داني چطور اين كار را ميكنم؟؟ فولاد را به اندازه ي جهنم حرارت ميدهم تا سرخ شود ، بعد با بي رحمي سنگين ترين پتك را برمي دارم وپشت سرهم به آن ضربه مي زنم تا اينكه فولاد شكلي را كه مي خواهم بگيرد. بعد، آن را درون آب سرد فرو مي برم ، به طوري كه تمام كارگاه را بخار فرا مي گيرد . فولاد به خاطر اين تغيير ناگهاني دما رنج مي كشد وناله مي كند. يك بار كافي نيست بايد اين كار را انقدر تكرار كنم تا به شمشير مورد نظرم دست يابم.
آهنگر لحظه اي سكوت كرد.....سپس گفت:
گاهي فولاد نميتواند تاب اين همه رنج و فشار را بياورد . حرارت ، ضربات پتك و آب سرد باعث ترك خوردن شمشير مي شود آنگاه مي فهمم كه اين، شمشير مورد نيازم نيست . لذا آن را كنار مي گذارم .
آهنگر:
مي دانم كه خدا دارد مرا در آتش رنج فرو مي برد. ضربات پتكي را كه بر زندگي من وارد كرده پذيرفته ام .گاهي به شدت احساس گرما مي كنم . انگار فولادي باشم كه از آب ديده شدن رنج مي برم . تنها خواسته ي من اين است: خداي من ازكارت دست نكش تا شكلي را كه ميخواهي به خود بگيرم ..... باهرروشي كه مي پسندي ادامه هر مدت كه لازم است ادامه بده...... اما هرگز مرا به ميان فولادهاي بي فايده پرتاب نكن!!
ودر آخر ياد بيتي شعر افتاد:
هركه در اين بزم مقرب تر است جام بلا بيشترش مي دهند


 

آخرین ویرایش توسط hamid-avp در [1392/05/16 - 17:00]
دیدگاه  •   •   •  1392/05/16 - 16:57
+6
saman
saman


اما من و تو
دور از هم می‌پوسیم
غمم از وحشت پوسیدن نیست
غمم از زیستن بی تو در این لحظه‌ی پُر دلهره است


[حمید مصدق]

دیدگاه  •   •   •  1392/05/16 - 16:31
+5
saman
saman
در CARLO

ميداني چه مي­شود وقتي تمام احساساتت و عشقت را جمع كني و همه را به يك نفر هديه كني...؟ ماية نشاطش باشي و تمام تلاشت شاد نگهداشتن او باشد. اما او بي اعتنا باشد و بي تفاوت. اينچنين است كه لحظه­هاي خاموشي جان مي­گيرد...

دیدگاه  •   •   •  1392/05/16 - 10:57
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
شقایق گفت  با خنده ؛ نه تب دارم ، نه بیمارم

اگرسرخم چنان آتش ، حدیث دیگری دارم

 گلی بودم به صحرایی ، نه با این رنگ و زیبایی

نبودم آن زمان هرگز ، نشان عشق و شیدایی 

یکی از روزهایی ، که زمین تب دار و سوزان بود و صحرا در عطش می سوخت ،
تمام غنچه ها تشنه و من بی تاب و خشکیده ،
تنم در آتشی می سوخت زره آمد یکی خسته ، به پایش خار بنشسته

و عشق از چهره اش پیدای پیدا بود

ز آنچه زیر لب می گفت : شنیدم ، سخت شیدا بود

نمی دانم چه بیماری به جان دلبرش

افتاده بود ، اما طبیبان گفته بودندش

اگر یک شاخه گل آرد، ازآن نوعی که من بودم
بگیرند ریشه اش را، بسوزانند شود مرهم برای دلبرش ، آندم شفا یابد

چنانچه با خودش می گفت ، بسی کوه و بیابان را بسی صحرای سوزان را،
به دنبال گلش بوده و یک دم هم نیاسوده ، که افتاد چشم او ناگه به روی من

بدون لحظه ای تردید ، شتابان شد به سوی من به آسانی مرا با ریشه از خاکم جدا کرد
و به ره افتاد و او می رفت ، و من در دست او بودم و او هرلحظه سر را رو به بالاها شکر می کرد،
پس از چندی

هوا چون کوره آتش، زمین می سوخت و دیگر داشت در دستش تمام ریشه ام می سوخت
به لب هایی که تاول داشت گفت: چه باید کرد؟

در این صحرا که آبی نیست به جانم ، هیچ تابی نیست
اگر گل ریشه اش سوزد که وای بر من برای دلبرم ، هرگز دوایی نیست

واز این گل که جایی نیست، خودش هم تشنه بود اما نمی فهمید حالش را،
چنان می رفت و من در دست او بودم ، و حالا من تمام هست او بودم

دلم می سوخت، اما راه پایان کو ؟ نه حتی آب ، نسیمی در بیابان کو ؟

و دیگر داشت در دستش تمام جان من می سوخت
که ناگه روی زانوهای خود خم شد ، دگر از صبر او کم شد دلش لبریز ماتم شد ،
کمی اندیشه کرد ، آنگه

مرا در گوشه ای از آن بیابان کاشت
نشست و سینه را با سنگ خارایی زهم بشکافت ، زهم بشکافت

اما ! آه صدای قلب او گویی جهان را زیرو رو می کرد زمین و آسمان را پشت و رو می کرد
و هر چیزی که هرجا بود ، با غم رو به رو می کرد

نمی دانم چه می گویم ؟ به جای آب ، خونش را به من می داد و بر لب های او فریاد

بمان ای گل ، که تو تاج سرم هستی دوای دلبرم هستی ، بمان ای گل

و من ماندم نشان عشق و شیدایی و با این  رنگ  و  زیبایی

و  نام  من  شقایق   شد

گل همیشه عاشق شد
دیدگاه  •   •   •  1392/05/16 - 00:47
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یک لحظه یار نالیدن گرفت . . .
██(♥)██(♥)██(♥)██(♥)██(♥)██(♥)██موهاش باریدن گرفت . . .
✿*•.¸¸.•* ✿✿*•.¸¸.•* ✿✿*•.¸¸.•* ✿✿*
┊   ┊┊(♥)┊┊ ┊┊✿تکیه بر دیوار کردم . . .
┊ (♥)  ┊ ┊ (♥) ✿✿
┊   ┊(♥)  
┊   ✿✿خاک بر فرقم نشست . . .
┊(♥)

خاک بر فرقش نشیند . . .آنکه یار از من جدا کرد . . . !
دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 15:31
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هر از گاهی هم لازمه یه لحظه چشمت ببندی و آروم زیر لب به خودت بگی: " عوضی نشو، آدم باش!! "
بجای اینکه فقط از بقیه انتظار شعور و آدم بودن داشته باشیم، بد نیس یه کمی هم به فکر اصلاح خودمون باشیم ..!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 13:45
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

بی اعتماد زیستناین سان به آفتاببی اعتماد زیستناین سان به خاک و آببی اعتماد زیستناین سان به هر چه هستاز آن همه شقایق بالند در سحرتا این همه درخت گل کاغذینکه رنگبر گونه شان دویده وبگرفته جای شرمبی اعتماد زیستناین سان به چشم و دستدر کوچه ای که پاکی یاران راه راتنهادر لحظه ی گلوله ی سربیدر اوج خشمتصدیقمی توان کردآن همبا قطره های اشکی در گوشه های چشم

دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 10:25
+4
korosh
korosh

رپرتاژ آگهی یک خبرگزاری برای استقلال / اعتراض به کمیته انضباطی از رسانه عمومی!


پرسپولیس نیوز : عصر امروز اعلام حکم جریمه چند تیم لیگ برتری از جمله استقلال به کسر امتیاز واکنش های بسیاری را به دنبال داشت اما یکی از آنها عجیب تر از بقیه بود.


عجیب ترین واکنش متعلق به خبرگزاری خبرآنلاین بود که تیتر زد : تبعیض بین استقلال و پرسپولیس با حکم کمیته انضباطی / باز هم احتمال نقض حکم وجود دارد؟


 


این خبرگزاری در متن گزارش خود می آورد: « کمیته انضباطی در حالی به دلیل فحاشی تماشاگران استقلال از آنها یک امتیاز کسر کرده که در حرکتی مشابه و با همین جرم، پرسپولیسی ها تنها به پرداخت جریمه نقدی متهم شده اند. حکم کمیته انضباطی به دلیل فحاشی تماشاگران استقلال،سایپا و ملوان کاملا عجیب است؛عجیب از این نظر که بعید است چنین حکمی اصلا به مرحله اجرا در بیاید. مثل تمام آن حکم هایی که فقط کاغذ سفید حرام کردند و در فدراسیون فوتبال،لای زونکن هایی که سال ها خاک خورده اند،بایگانی شدند. امروز اما برگ دیگری از شاهکار فدراسیون نشین ها در حال ورق زدن است. یک بار دیگر از آن حکم های عجیب و غریب.حکمی که احتمالا مثل بیشتر حکم های کمیته انضباطی اجرا نمی شود و فقط عدم اجرای آن است که واژه عجیب را به آن نسبت می دهد.
صبح امروز و قبل از اینکه این حکم سنگین داده شود،کمیته انضباطی باشگاه های پرسپولیس،داماش،گسترش فولاد و تراکتورسازی را به دلیل رفتاری مشابه با جرایم نقدی روبرو کرد.جرمی که کاملا با جرم تماشاگران استقلال،سایپا و ملوان یکی است و اصلا مشخص نیست که به چه دلیلی جزای آن فرق می کند.پرداخت 5 میلیون و 10 میلیون تومان برای باشگاه های لیگ برتری به خصوص پرسپولیس رقم زیادی نیست که بخواهد آنها را زمین گیر کند اما از دست دادن همین یک امتیاز،شاید در آخرین روزهای فصل قهرمانی را از استقلال بگیرد.
»



روزنامه وابسته به این رسانه هم یک روز قبل از مسابقه فینال گونه بین استقلال و سپاهان در لیگ برتر با تیتر عجیب «تیم ملی استقلال» با توهین آشکار به تمام تیم های شهرستانی و تهرانی به استقبال بازی حساس تیم مطلوب نظر خود رفت و فردای برگزاری بازی و پس از شکست این تیم با تیتری عجیب تر از داوری بازی انتقاد کرد : «فغان از فغانی!»



 


این تیتر آبی رنگ در حالی برای توجیه باخت آبی های پایتخت روی صفحه اول خبر ورزشی رفت که پس از بررسی کارشناسان داوری مشخص شد با عدم اعلام یک ضربه پنالتی سپاهان و اخراج نشدن مجیدی و امیرحسین صادقی از بازی نه تنها استقلال از داوری ضرر نکرده بلکه سود هم برده است!



 


حالا جدیدترین شاهکار این رسانه از طریق سایت آن منتشر شده است جایی که پس از اعلام رای کمیته انضباطی در خصوص کسر امتیاز تیم های متخلف و پیش از عکس العمل مسئولان رسمی باشگاه این «خبرآنلاین» است که با تیتر «تبعیض بین استقلال و پرسپولیس با حکم کمیته انضباطی» به جانب داری از استقلالی های پایتخت پرداخته است.

این رسانه که صحبت هایی در خصوص نزدیکی اش به سران مجلس هم شنیده می شود حالا دیگر نام خبرگزاری را هم برای خود برگزیده و به این ترتیب دیگر یک رسانه عمومی به حساب آمده و گناه این گونه جانب داری ها از سوی آن نابخشودنی تر هم به نظر می رسد.

جانب داری خبرآنلاین از استقلال در برابر کمیته انضباطی نه تنها غیراخلاقی است که غیرفنی هم بوده و مبانی حقوقی را هم به صراحت نقض می کند. خبرآنلاین می گوید جرم پرسپولیس(منظورشان تخلف است) با جرم تماشاگران استقلال،سایپا و ملوان یکی است و جریمه نقدی پرسپولیس تبعیض آشکار فدراسیون فوتبال علیه استقلال است در حالی که به هیچ وجه این گونه نیست و نه تخلف پرسپولیس و استقلال یکی بوده و نه شدت آن برابر.

پرسپولیسی ها اعتراضی به داوری مسابقه با تراکتورسازی نداشتند و اتفاقا خیلی ها به خاطر پنالتی که در این بازی اعلام شد و گل نشد تلاش کردند تا ادعا کنند پرسپولیس در بازی برابر تراکتور از قضاوت محسن قهرمانی سود هم برده است! آن وقت چگونه است که آنها باید به دلیل اعتراض به داور با کسر امتیاز محکوم شوند؟ در این بازی تنها در یک صحنه توپ با دست مدافع تراکتورسازی در نیمه دوم برخورد کرد و با اعتراض لحظه ای هواداران پرسپولیس آن هم با سر و صدا و فریاد مواجه شده و بلافاصله فروکش کرد. خبری از فحاشی و اهانت گسترده نبوده و در مصاحبه های مربیان و داوران پس از بازی نیز صحبتی از اهانت پرسپولیسی ها نبوده ، در این میان شاید یکی دو نفر از میان تماشاگران هم ناسزایی به زبان رانده اند که از دید ناظر تیزبین فدراسیون دور نمانده و برای آن جریمه 5 میلیونی بریده اند ، الله و اعلم!

اما اهانت های تماشاگران استقلال در بازی برابر سپاهان به قدری گسترده و زننده بود و از سوی هزاران نفر یک صدا و چندین دقیقه به زبان آمد که از سوی گزارشگر بازی هم تذکر داده شد و کار به جایی رسید که آندرانیک تیموریان بازیکن خود استقلال برای تماشاگران ابراز تاسف کرد. تمامی بازیکنان و مسئولان پس از این بازی مصاحبه کرده و علیه فحاشی های صورت گرفته در ورزشگاه موضع گیری کردند و دور از انتظار نبود که این رفتار با جریمه کمیته انضباطی روبرو شود.

حال بین تخلف تماشاگران پرسپولیس در بازی تراکتورسازی که خیلی معتقدند از داوری سود برده(و این گونه هم نبوده) با فحاشی گسترده تماشاگران استقلال در بازی با سپاهان که معتقد بودند از داوری ضرر کرده اند( که باز هم این گونه نبوده) چه تناسبی وجود دارد که به راحتی اسم تبعیض روی آن می گذارند؟

خبرآنلاین با چه متر و معیاری رفتار تماشاگران پرسپولیس و استقلال را یکی حساب کرده که مجازات آن را مساوی طلب می کند؟ آنهایی که به دنبال رفع تبعیض و رعایت عدالت در احکام هستند چرا سخن از کسر دو امتیاز ، شکست سه بر صفر و دو بازی محرومیت از حضور تماشاگران پرسپولیس به دلیل رفتار مشابه تماشاگران در بازی لیگ یازدهم برابر داماش سخن به میان نمی آورند؟ مگر فدراسیون همان فدراسیون نیست و لیگ همان لیگ برتر نیست و داوری و اهانت به آن همان داوری نیست؟ چطور است که از پرسپولیس دو امتیاز کسر می شود و جریمه های متعاقب آن هم در پی می آید اما کسر یک امتیاز استقلال داد رسانه های حق طلب را در می آورد؟
دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 22:45
+4
-1
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

به تو عادت کرده بودم ای به من نزدیک تر از من ای حضورم از تو تازه ای نگاهم از تو روشن به تو عادت کرده بودم مثل گلبرگی به شبنم مثل عاشقی به غربت مثل مجروحی به مرهم لحظه در لحظه عذابه لحظه های من بی تو تجربه کردن مرگه زندگی کردن بی تو من که در گریزم از من به تو عادت کرده بودم از سکوت و گریه شب به تو حجرت کرده بودم با گل و سنگ و ستاره از تو صحبت کرده بودم خلوت خاطره هامو با تو قسمت کرده بودم خونه لبریز سکوته خونه از خاطره خالی من پر از میل زوالم عشق من تو در چه حالی

دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 19:14
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

بی نگاهِ عشق مجنون نیز لیلایی نداشتبی مقدس مریمی دنیا مسیحایی نداشتبی تو ای شوق غزل‌آلوده‌یِ شبهای منلحظه‌ای حتی دلم با من هم‌آوایی نداشتآنقدر خوبی که در چشمان تو گم می‌شومکاش چشمان تو هم اینقدر زیبایی نداشت! این منم پنهانترین افسانه‌یِ شبهای توآنکه در مهتاب باران شوقِ پیدایی نداشتدر گریز از خلوت شبهایِ بی‌پایان خودبی تو اما خوابِ چشمم هیچ لالایی نداشتخواستم تا حرف خود را با غزل معنا کنمزیر بارانِ نگاهت شعر معنایی نداشتپشت دریاها اگر هم بود شهری هاله بودقایقی می‌ساختم آنجا که دریایی نداشتپشت پا می‌زد ولی هرگز نپرسیدم چرادر پس ناکامیم تقدیر جاپایی نداشتشعرهایم می‌نوشتم دستهایم خسته بوددر شب بارانی‌ات یک قطره خوانایی نداشتماه شب هم خویش می‌آراست با تصویرِ ابرصورت مهتابی‌ات هرگز خودآرایی نداشتحرفهای رفتنت اینقدر پنهانی نبودیا اگر هم بود ، حرفی از نمی آیی نداشتعشق اگر دیروز روز از روز‌گارم محو بوددر پسِ امروز‌ها دیروز، فردایی نداشتبی تواما صورت این عشق زیبایی نداشتچشمهایت بس که زیبا بود زیبایی نداشت

دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 19:08
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ