یافتن پست: #محو

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



امریکایی ها توفکر اینن که برن مریخ،

ما ایرانیا نهایت فکرمون اینه که تو فانتزیامون بریم تو افق محو بشیم

به سلامتی ما ایرانیا !

░░▒▒▒▓▓▓▓▒▒░░


دیدگاه  •   •   •  1392/09/17 - 21:48
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
افت تحصیلی ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﺪ ؟
ﻣﺸﺮﻭﻁ ﻣﯿﺸﻮﯾﺪ؟
ﻫﯽ ﺯﺭﺗﻮ ﺯﺭﺕ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘﯽﻣﯿﺨﻮﺭﯾﺪ ؟
ﺗﺮﺷﯿﺪﻩ ﺍﯾﺪ؟..
.
.
.
ﺑﻪ ﺍﻓﻖ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪﯾﺪ ﻣﺎ ﻣﺤﻮﺗﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ
ﻣﺤﻮﺳﺘﺎﻥ ﺷﺮﯾﻒ
ﺑﺎ ﻣﺠﻮﺯ ﺭﺳﻤﯽ ﺍﺯ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺍﻓﻖ
دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 20:15
+4
AmirAli
AmirAli
زندگی سه چیز است: اشکی که خشک می شود، لبخندی که محو می شود، یادی که می ماند.


دیدگاه  •   •   •  1392/09/12 - 19:12
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

مرا دریاب
مرادریاب
آندم
که با ان صوت زیبایت
دلم تا بیکرانها میگشاید پر
مرا دریاب
مرا دریاب
آندم
که چشمانت
برای دیدنم الوده اشک است
مرا دریاب
مرادریاب
آندم
که لبهایت برایم قصه میگوید
ومن محو تماشایت
نه غم دارم
نه از غصه خبر جویم
مرا دریاب
مرادریاب
( این کتیبه هیچ مخاطب خاصی ندارد)
A.S

دیدگاه  •   •   •  1392/09/5 - 19:43
+9
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

طرز نیمرو درست کردن خانوما:

۱-ماهیتابه را میزارن رو گاز

۲- توی ماهیتابه روغن میریزن

۳- اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن

۴- تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن

۵- چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن

طرز نیمرو درست کردن اقایون:

۱- توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن

۲- توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن

۳- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن

۴- توی ماهیتابه روغن میریزن

۵- توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن

۶- یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن

۷- چند تا فحش میدن

۸- دنبال کبریت میگردن

۹- با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره

۱۰- ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد )!

۱۱- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن

۱۲- تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن

۱۳- چند تا فحش میدن و لباس میپوشن

۱۴- میرن سراغ بقالی سر کوچه و ۲۰ تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن

۱۵- تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن

۱۶- روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن

۱۷- تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن

۱۸- دنبال نمکدون میگردن

۱۹- نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن

۲۰- دنبال کیسهء نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن

۲۱- نمکدون رو پر از نمک میکنن

۲۲- صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون

۲۳- نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن

۲۴- بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه

۲۵- چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن

۲۶- توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن

۲۷- با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن

۲۸- صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون

۲۹- سریع برمیگردن توی آشپزخونه

۳۰- تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن

۳۱- ماهیتابه رو میندازن توی سینک

۳۲- دنبال ظرفهای مسی میگردن

۳۳- قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن

۳۴- چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن

۳۵- یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن

۳۶- چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن

۳۷- یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه

۳۸- روی باقیماندهء تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن

۳۹- چند تا فحش میدن و بلند میشن

۴۰- نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن

۴۱- قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن

۴۲- چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن

۴۳- با یه پارچه تنظیف قابلمه رو برمیدارن

۴۴- پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن

۴۵- نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن و چند تا فحش میدن

دیدگاه  •   •   •  1392/09/5 - 19:03
+6
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
یکی از فانتزیام اینه که سوار اتوبوس باشم ، یکی با عجله سوار بشه و کارتش شارژ نداشته باشه بعد هی دنبال یکی باشه که براش کارت بزنه و بعد برسه به من ، منم دستمو بکنم تو جیبمو کارتمو در بیارم بدم بهش که کارت بکشه ، بعد من همون موقع ایستگاه پیاده شمو کارتمم ازش پس نگیرم و اون داد بزنه حداقل اسمتو بگو ؟
منم محل ندمو تو عمود محو شم ! (پ ن پ افق دیگه جا نداره)
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 14:30
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




در حدود ۱۲ کیلومتری جنوب شرقی شهرری به سوی ورامین بر بلندای تپه‌ای وسیع در روستای قلعه‌نو بقایای کاخ یا آتشکده‌ای واقع است که به تپه میل مشهور گردیده و آن به سبب دو پایه بزرگ بنا می‌باشد که از دور شبیه به میل است. جهت بنا به صورت شرقی و غربی است. در جبهه شرقی ایوانی با چهار ستون مدور بوده که در حال حاضر پایه‌های دو ستون آن برجاست. بیشتر قسمتهای غربی بنا از میان رفته، در قسمت زیرین مجموعه یک راهروی کم عرض وجود دارد که سراسر طول بنا را طی می‌کند. بقایای معماری تپه معماری میل دارای ساختاری، تشکل از گل، خشت، لاشه سنگ، گچ و از نظر قدمت متعلق به دوره ساسانیان (حدود ۱۸۰۰ سال پیش) است و به آتشکده بهرام گور نیز معروف است.تپه میل که از آن آتشکده بهرام و آتشکده ری نیز نام برده می‌شود از آثار دوره ساسانیان در شهر ری است. گمان می‌رود که این بنا آتشگاه بهرام گور بوده باشد.
نام آن به سبب دو پایه بزرگ بنا می‌باشد که از دور شبیه به میل است.
جهت بنا به صورت شرقی و غربی است. در جبهه شرقی ایوانی با چهار ستون مدور بوده. بخشی از بنای آتشکده ری در زمان حمله اسکندر به ایران خراب شد و تنها قسمتی از بنای چهارطاقی و زیبای این آتشکده به صورت دو میل باقی ماند. بیشتر قسمت‌های غربی بنا از میان رفته، در بخش زیرین مجموعه یک راهروی کم پهنا وجود دارد که سراسر طول بنا را طی می‌کند. بقایای معماری تپه معماری میل دارای ساختاری، تشکل از گل، خشت، لاشه سنگ، گچ و از نظر دیرینگی متعلق به دوره ساسانیان (حدود ۱۸۰۰ سال پیش) است و به آتشکده بهرام گور نیز معروف است.
آنچه از پوشش بنا در زمان حاضر بر جاست، یک جفت قوس هلالی با نقطه بیضی است، در راستای محور اصلی تالار، راهروی کم عرض تونل مانندی سراسر طول تالار را از زیر طی می‌کند که از منتهی الیه غربی، راهروی هم عرض دیگری بر آن عمود می‌شود و ورودی اصلی راهروی زیرین در جبهه شرقی، زیر ایوان اصلی است.
نخستین بار در سال ‪ ۱۹۱۳‬میلادی «ژاک دومورگان» فرانسوی این آتشکده و سازه‌های پیرامون آن را مرمت کرد. این بنا در سال ‪ ۱۹۳۳‬توسط باستان‌شناس آمریکایی به نام اریک اشمیت مورد کاوش و حفاری قرار گرفت و اخیراً دکتر فیروزه شیبانی از ایران کار حفاری آن را پی‌گیری کرده‌است


دیدگاه  •   •   •  1392/09/2 - 18:33
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
عصر یک جمعه ی دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم
که چرا عشق به انسان نرسیده است؟

چرا آب به گلدان نرسیده است؟

چرا لحظه ی باران نرسیده است؟

وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است،

به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است.

بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد

که هنوزم که هنوز است

چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟

چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟

دل عشق ترک خورد،
گل زخم نمک خورد،
زمین مرد،
زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،
فقط برد،
زمین مرد
زمین مرد ،
خداوند گواه است،
دلم چشم به راه است،
و در حسرت یک پلک نگاه است،
ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی،

برسد کاش صدایم به صدایی...

عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس،

تو کجایی گل نرگس؟

به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است

زجنس غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم

مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی

به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم!

که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت.

نکند باز شده ماه محرم

که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت

به فدای نخ آن شال سیاهت

به فدای رخت ای ماه!

بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم توئی ،

آجرک الله!

عزیز دو جهان یوسف در چاه ،
دلم سوخته از آه نفس های غریبت

دل من بال کبوتر شده خاکستر پرپرشده،
همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی
و سپس رفته به اقلیم رهایی،
به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی
و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت ببری تا بشوم کرب و بلایی؟
به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ،
نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد،
شب من روزن مهتاب ندارد،
همه گویند به انگشت اشاره
مگر این عاشق بیچارهء دلدادهء دلسوخته ارباب ندارد...
تو کجایی؟ تو کجایی شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی...
گریه کن ،گریه وخون گریه کن آری
که هر آن مرثیه را خلق شنیده است
شما دیده ای آن را
و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم،
و خودت نیز مدد کن
که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود
چون تپش موج مصیبات بلند است،
به گستردگی ساحل نیل است،
و این بحر طویل است
وببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است
که این روضهء مکشوف لهوف است،
عطش بر لب عطشان لغات است
و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است،
و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است ،
ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است،
ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است،
ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنهء یار است
و زنی محو تماشاست زبالای بلندی،
الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه
که «الشّمرُ ...»خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...»
دلت تاب ندارد
به خدا با خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی،
تو خودت کرب و بلایی،
قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی،
تو کجایی ... تو کجایی..
دیدگاه  •   •   •  1392/09/1 - 16:45
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



شاه تپه: این تپۀ باستانی در 12 کیلومتری شمال غرب گرگان و در حاشیۀ شمالی روستای یساقی واقع شده است.بر روی این تپه و اطراف ان علاوه بر حفاری های غیر مجاز، یکبار پروفسور آرن(آرنه)در رأس هیئتی باستانشناسی دست به حفاری و کنکاش زد که نتیجه آن را در شهر استکهلم سوئد به سال 1945م در گزارشی بنام «حفریات در شاه تپۀ گرگان ایران»منتشر نمود.وی در صفحات میانی این کتاب شرح بسیار مفصل و جالبی از کشفیات خویش بویژه آن اشیائی که از درون قبور قبل از تاریخ و اوایل دوره اسلامی بدست آروده، ارائه نموده است.کاوش های وی بصورت گمانه زنی در 8 گودال حفاری شده که در مجموع شامل سه طبقه متعلق به سه دوران زیستی می شد، انجام گرفت.طبقه بالا متعلق به دوران اسلامی (قرون اولیه هجری)، طبقه دوم و سوم مربوط به دوران پیش از تاریخ می شد.در این قسمت ها قبور واقع در زیر اطاق خانه ها بدست آمد، که شباهت زیادی از هر جهت به قبور محوطه هائی مثل سیلک و مارلیک البته لایه های مربوط به دوران اول و ماقبل تاریخ داشت. یعنی در منطقه شاه تپه استراباد در ان عصر (حدود 3500 تا5000 سال پیش) ، هنوز مردم
گورستان های خارج از محیط زیست(دهکده) خویش را نداشتند و مردگان خود را در زیر اطاق ها دفن می کردند. در درون قبور اشیاء زیادی یافت شد که بیشتر شامل:ظروف سفالین با اشکال
کاسه های آبخوری نوک دار، کوزه های شکم دار و نوک دار، جام های پایه دار و کاسه های کوچک نوک دار شبیه ظروف تپه حصار دامغان بود.چند ظرف سنگی هم در حین حفاری کشف شد، ولی سفال های منقوش یا نقش های هندسی چشمگیرتر بودند.مسئله جالب دیگر آنکه آبخوری های نوک دار شاه تپه شباهت زیاد با چنین ظروف بدست آمده از تورنگ تپه استراباد، سیلک کاشان، ایلام و روستای زیارت استراباد داشت


دیدگاه  •   •   •  1392/08/29 - 22:05
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



قدیمی‌ترین پرچم جهان در ایران
ویر لوت سرزمین اسرار آمیزی است. از کلوت ها و افسانه های پر از جن و پری اش که بگذریم، کمتر کسی فکرش را می کرد که در نزدیکی لوت یکی از قدیمی ترین تمدن های دنیا تشکیل شده باشد. اما کشف قدیمی ترین پرچم دنیا از این منطقه، نام لوت را به تمدن کهن خبیص پیوند داد.

به گزارش مهر، این روزها همه از وجود قدیمیترین لوحهای تمدن جهان در کرمان و در تمدن ارت در جنوب کرمان می گویند اما کمتر کسی از تمدن خبیص در حاشیه شمال شرقی کرمان و در لبه کویر لوت سخن می گویند. تمدن خبیص شهداد یکی از حلقه های گم شده بین تمدن شرق آسیا و بین النهرین است؛ تمدنی که مانند بسیاری از محوطه های باستانی فلات ایران سر از زمین بیرون آورده است اما کمتر از داشته هایش گفته شده و همچنان رمز و راز خود را در پهنه خاک مدفون کرده است


دیدگاه  •   •   •  1392/08/29 - 22:01
+4
صفحات: 2 3 4 5 6 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ