.
.
.
ﭼﯿﻄﻮ ﻣﮕﻪ؟
ﺣﻀﺮﺗﺒﺎﺳﯽ؟
ﺟﻮﻧﯽ ﻧﻨﺪ؟؟؟؟ !
ﺑﺮﺍ ﭼﯽ ﭼﯽ؟؟؟ !
ﺧﺪﺍ ﻭﮐﯿﻠﯽ؟؟!
ﺟﻮﻧﯽ ﺩﻭ ﺗﺎﯼ؟؟
ﻧﺎﻣﻮﺳﻦ؟؟؟
ﻧﻪ ﺁﻣﻮ؟؟!
ﺑﺮﻭ ﮐﮑﻪ ﺧﻮﺭﯼ ﻧﮑﻮﻭﻭﻥ !!
ﺳﺮ ﻋﻠﯽ؟
ﺁﻣﻮ ﻓﯿﻠﻤﻤﻮﻥ ﻧﮑﻮﻭﻭﻥ
(فدای اصفهانیا بشم ی تنه با این لهجه نازشون)
روزی غضنفر برای کار و امرار معاش قصد سفر به آلمان میکنه و
همسرش و نوزده بچه قد و نیم قد رو رها کنه
خلاصه
همسرغضنفر گفت :حال ما چه طور از احوال تو با خبر بشیم؟؟؟؟
غضنفر گفت: من برای تو نامه مینویسم....
همسرش گفت: ولی نه تو نوشتن بلدی و نه من خوندن !!!!!!!!!!!!!!!!!
غضنفر گفت من برای تو نقاشی میکنم ... تو که بلدی نقاشی های منو بخونی مگه نه ؟؟؟؟؟؟
خلاصه
غضنفر به سفر رفت و بعد از دو ماه این نامه به دست زنش رسید ..
این شما و این هم نامه ببینید چیزی میفهمید!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟
+
+
+
شما چیزی فهمیدید !!!!!!!من که نفهمیدم
این نامه رو فقط همسر غضنفر میفهمه چی نوشته شده
+
+
+
حال ترجمه از زبان همسرش
خط اول :حالت چه طوره زن ؟
خط دوم :بچه ها چه طورن ؟
خط سوم : مادرت چه طوره ؟
خط چهارم :شنیدم سر و گوش ت می جنبه!!!
خط پنجم : فقط برگردم خونه....
خط ششم : می کشمت
خط هفتم :غضنفر از آلمان...
+
+
+
+
+
ها ها ها ها خوش تون اومد
بار دگر نامه ی تو باز شد مستی ام از نامه ات آغاز شد نام خدا زیور آن نامه بود من چه بگویم که چه هنگامه بود بوسه زدم سطر به سطر تو را تا که ببویم همه عطر تو راسطر به سطرش همه دلدادگیست عطر جوانمردی و و آزادگیست عطر تو در نامه چها میکندغارت جان ودل ما میکنداز غم خود جان مرا کاستیبار دگر حال مرا خواستیبی تو چه گویم که مرا حال نیستمرغ دلم بی تو سبکبال نیستهر چه که خواندم دل تو تنگ بودحال من و حال تو همرنگ بود